از کنار تهدیدهای متقابل این روزهای «کیم جونگ اون» و «دونالد ترامپ» نباید به سادگی عبور کرد و این تهدیدها را نباید از دریچه «کرُی خوانیهای همیشگی» این دو کشور به تحلیل نشست. درست است که پیش از این هم شاهد تهدیدهای زیادی از سوی این دو کشور علیه یکدیگر بودهایم اما، دعواهای تازه این دو کشور، یک تفاوت اساسی با دعواهای قبلی دارد.
در هر دو کشور، رهبرانی روی کار آمدهاند که زیاد، پایبند اصول رایج مملکتداری نیستند و در یک کلام، «خام» و «خطرناک» هستند. هم «ترامپ» و هم «اون»، در سیاست ناپختهاند و همین مسئله شاید، اصلیترین دلیل جدی شدن نگرانیهای کشورهای دنیاست.
وقتی ۶۰ نماینده کنگره آمریکا به وزیر خارجه این کشور نامه مینویسند تا جلوی «لفاظیهای احمقانه» ترامپ مقابل کره شمالی را بگیرند، یا وقتی آن سناتور پیر و کهنهکار آمریکایی مستقلا از کنگره میخواهد، با ساکت کردن ترامپ، مانع از ورود آمریکا به جنگی شود که به قول ستوننویس رویترز «سرانجام آن غیرقابل پیشبینی است»، وقتی ارگان رسانهای حزب حاکم چین مینویسد، اگر ترامپ به کره شمالی حمله کند، مقابلش میایستد و نفر دوم انگلیس میگوید، در صورت شروع جنگ، کشورش کنار آمریکا نخواهد ایستاد و...
یعنی دنیا این تهدیدها را جدی گرفته است، البته، نه به خاطر «نفس تهدیدها» که به خاطر، «تهدید کنندگان». حقیقتا هم عملی شدن تهدیدهای هستهای «کیم جونگ اون» جوان را، هم به خاطر جوانی وی و هم به خاطر اینکه کشورش، چیزی برای از دست دادن ندارد، باید جدی گرفت و نباید هم از کنار تهدیدهای «دونالد ترامپ» تاجر، به خاطر این که، عقل درست و حسابی ندارد، به راحتی گذشت. مگر نه اینکه دهها روانشناس بزرگ آمریکایی، حکم به دیوانگی ترامپ دادهاند؟!
شرایط سیاسی خاص حاکم بر آمریکا و برخی کشورهای دیگر نیز، تنشهای تازه این دو کشور را «متفاوتتر» و صد البته «حساستر» از قبل کرده است. اگر کره شمالی در برابر آمریکاییها عقبنشینی نکند(که علائم همین را نشان میدهد) ترامپ در بد مخمصهای گرفتار خواهد شد.
ترامپ بارها تهدید کرده و هر روز نیز این تهدیدها را با ادبیاتی متفاوت تکرار میکند که، چنانچه کره شمالی به آنچه وی میگوید، عمل نکند، این مشکل را به تنهایی و بدون کمک چین و روسیه و «برای همیشه» حل خواهد کرد و با این رجزخوانیها، لااقل برای متحدینش در آسیا، این توقع را ایجاد کرده که، بحران کره را حل خواهد کرد. پیونگ یانگ هم نشان داده، بیدی نیست که با این بادها بلرزد و از عقبنشینی خبری نیست.
ترامپ علاوه بر، آرام کردن متحدان به وحشت افتاده آمریکا در آسیا، برای ترساندن رهبران کشورهای مستقلی مثل ونزوئلا هم که شده، به شکست «اون» نیاز دارد.
ترامپ با همه دیوانگیاش خوب میداند اگر «پیونگ یانگ» به روالی که تا کنون ادامه داده، ادامه دهد، چه بسا متحدانش هم دیگر، برای آمریکا تره خرد نکنند چه رسد به دشمنانش. شکست «اون» میتواند برای غربگرایانی که ونزوئلا را به هم ریختهاند، به مثابه یک ارتش عمل کرده و به مادورو که تمامقد مقابل ترامپ ایستاده، ضربهای کاری وارد کند.
اگر بپذیریم شجاعت مادورو باعث شده رئیس جمهور ونزوئلا مقابل مخالفان غربگرا بایستد، قطعا شکست کره شمالی که ۶۰ سال سابقه مقاومت در برابر آمریکا را دارد، میتواند، تا حدود زیادی این شجاعت را از وی بگیرد؛ چه چیزی بهتر از شکست «اون» برای مخالفان غربگرای ونزوئلا؟!
شاید باورکردنی نباشد اما در داخل کشور خودمان نیز، تحولات بین کره شمالی و آمریکا از سوی عدهای، احتمالا با حساسیت «ویژهای» دنبال میشود. پیروزی یک جوان خام تازه به دوران رسیده مقابل، آمریکای با آن دبدبه و کبکبه، میتواند حیثیت لیبرالهای وطنی را که کارشان بزک کردن آمریکا و بزرگنمایی آن است، بر باد دهد. نتیجه دعواهای کره شمالی و آمریکا، برای افرادی که از اقتصاد و معیشت مردم بگیر تا، آسایش و امنیت کشور را در گروی سازش با آمریکاییها میبینند، بسیار بسیار مهم است.
«دیدید مقاومت نتیجهای نداشت... کره شمالی که بیشتر از ما در برابر آمریکا مقاومت کرده بود» جملاتی هستند که از این طیف، در صورت عقبنشینی کره در برابر آمریکا، زیاد خواهیم شنید! کافی است به هر دلیلی، جنگی بین این دو کشور آغاز شود، از همان ثانیههای نخست آغاز جنگ، خواهند گفت، اگر مقابل آمریکا کوتاه نیاییم، به سرنوشت کره شمالی مواجه خواهیم شد. اگر ما در انتخابات پیروز نشده بودیم، اکنون آمریکاییها به ایران حمله کرده بودند! کره شمالی برای ترامپ مهم است چون میداند، با عقبنشینی این کشور میتواند به کودتاچیان ونزوئلا و غربگرایان وطنی خودمان هم، پاس گل بدهد!
حل بحران از طریق مذاکره اما شاید، بهترین و کم هزینهترین گزینه برای آمریکا جهت برونرفت از این مسئله باشد. آمریکاییها برای خلاص شدن از خطرات غیرقابل جبران مقابله نظامی با این قدرت اتمی، قطعا مذاکره را ترجیح میدهند. مذاکرهای که، از فواید بیپایان آن لااقل در موضوع هستهای ایران، سالها ارتزاق خواهند کرد!
دیروز برخی خبرگزاریها به نقل از «یک مقام ارشد آمریکایی» نوشتند، کاخ سفید در کنار تهدیدات ترامپ، مخفیانه، نمایندهای را هم برای مذاکره با پیونگ یانگ فرستاده و مدتی است، مذاکراتی بین طرفین، برای حل بحران در جریان است. اما دلایل زیادی وجود دارد که، حل بحران بین این دو کشور از طریق مذاکره را تقریبا «غیر ممکن» میکند.
اولا کره شمالی پیش از این هم با آمریکاییها وارد مذاکره شده و به درخواست این کشور حتی برخی تاسیسات اتمی خود را منهدم کرده است اما بعدها، با مواجهه با بدعهدیهای آمریکا، اجرای یک طرفه توافق را رها کرده است. ثانیا، تجربه زنده جمهوری اسلامی ایران را مقابل چشم خود دارند. آمریکاییها با همین ترفند، با کشورمان وارد مذاکره شدند و دیدیم از این مذاکرات، آبی برای کشورمان گرم نشد.
مشاهده بدعهدیهای آمریکا و حملات پی در پی لفظی و عملی ترامپ به برجام، اعتماد به کاخ سفید برای حل بحران از طریق مذاکره را برای کرهایها، به صفر رسانده است.
ترامپ به صراحت اعلام میکند به معاهدات بینالمللی پایبند نیست و هر لحظه تشخیص دهد توافقی به ضرر منافع کشورش است، یک طرفه از آن خارج میشود. توافق آب و هوایی پاریس و برجام، دو نمونه تازه از بد عهدیهای آمریکاست. ثالثا، کرهایها طی یک پروسه۶۰ ساله به خوبی آموختهاند، این توانمندیهای اتمیشان است که مانع از تجاوز نظامی آمریکا به کشورشان شده است و اگر این توانمندی را با مذاکره یا بیمذاکره تقدیم دشمن کنند، آمریکا لحظهای به آنها امان نخواهد داد.
بدون تردید هدف آمریکا از مذاکره با کره شمالی، چیزی نیست جز از بین بردن این قدرت بازدارنده. از دست دادن چنین قدرتی آن هم وقتی با کشوری در مختصات آمریکا، چیزی جز حماقت نمیتواند باشد.
نتیجه این که، گره بحران شبه جزیره کره آنقدر کور هست که بشود پیشبینی کنیم، به این زودیها حل نخواهد شد.
حل این بحران نیازمند کوتاه آمدن یکی از طرفین است که این امر هم تقریبا محال به نظر میرسد. آمریکا توان اتمی کره شمالی را نمیتواند تحمل کند، کره شمالی هم حیات خود را گره خورده به بمبهای اتمیاش میبیند. اگر ترامپ حماقت کرده و خواستار ورود جنگ با این کشور شود هم، بعید است، کنگره این کشور به وی اجازه عملی کردن چنین حماقتی را بدهد.
مخالفتهای گسترده چین، روسیه و حتی بسیاری از متحدین اروپایی آمریکا، موانع بزرگ دیگر پیش روی ترامپ برای زدن جرقه جنگ اتمی با کره شمالی است. در این میان، مخالفتهای گسترده مردمی را هم نباید دست کم گرفت.
اما اگر این جنگ به هر دلیلی هم آغاز شود، قطعا آمریکا و متحدانش بیشترین زیان را خواهند دید. تحمل جنگ برای کشورهای مرفهی مثل ژاپن، کره جنوبی و حتی آمریکا سختتر است یا کشوری که۶۰ سال است، زندگی با تحریمهای سنگین را تجربه میکند؟! پاسخ کاملا روشن است.