شما سکاندار معاونت آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی هستید. شاید برای دانشجویان مهم باشد که بدانند چه تغییر و تحولاتی قرار است در حوزه آموزشی دانشگاه اتفاق بیفتد و چه آیندهای را پیشرو دارند.
یکی از اهداف هیاترئیسه دانشگاه در دوره فعلی، ارتقای جایگاه ملی و بینالمللی دانشگاه است. دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان بزرگترین دانشگاه حضوری دنیا معرفی میشود، اما شاید در دوره گذشته تنها مسیری باشد که در ارتباط با توسعه کمی طی شده، بنابراین به منظور ارتقای جایگاه علمی دانشگاه، تلاش نشده است. در مجموعه مدیریتی کنونی، احساس میشود دانشگاه توسعه کمی قابلتوجهی داشته ولی امروز باید به فکر ارتقای کیفیت و جایگاه علمی در سطح کشور باشیم. در سطح بینالمللی، نظامهای رتبهبندی مختلفی مطرح شده است که به نحوی ردهبندی فعالیتهای علمی- تحقیقاتی در آنها تبلور پیدا میکند. در نظام رتبهبندی بینالمللی هدفگذاری برای ارتقا به رتبه زیر 100 مطرح است. بسیاری از دانشگاههای کشور در گذشته رتبه زیر هزار هم نبودند اما خوشبختانه در یک دهه اخیر بسیاری از دانشگاههای کشور به رتبه زیر 500 هم رسیدهاند؛ دانشگاه آزاد اسلامی یکی از آنهاست. بالطبع هر چه این رتبهها پایینتر بیایند، رقابتها فشردهتر و سنگینتر میشود. با یک برنامهریزی جامع علمی در افق چشمانداز 1404، قرار است دانشگاه آزاد به رتبه زیر 100 برسد و برای رسیدن به این اهداف باید فعالیتهای گستردهای انجام شود. بسیاری از نقاط ضعف باید برطرف و نقاط قوت تقویت شوند تا در زمینههای مختلف به شرایط مطلوب برسیم.
شما در برنامههای خود اعلام کرده بودید، برخی رشتههایی که بازار کار دارند جایگزین دیگر رشتهها شوند. این موضوع چه روندی را طی میکند؟
یکی از چالشهایی که هم دانشگاه آزاد اسلامی و هم بسیاری از دانشگاههای دیگر با آن مواجه هستند، کاهش تعداد داوطلبان ورود به آموزش عالی است. به نحوی این کاهش به شرایط بازار کار هم بستگی پیدا میکند. برای آنکه زمینه اشتغال فعال و مولد برای دانشآموختگان دانشگاه فراهم شود، باید نگاهی به نیازهای اصلی کشور بیندازیم و تلاش کنیم برنامههای آموزشی جدید خودمان را متناسب با آن نیازها تعریف کنیم. در این مسیر یک روش موثر، استفاده از طرح آمایش آموزش عالی است؛ طرحی که مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی است و هر کدام از زیرنظامها باید در قالب آن مصوبه حرکت کنند. طرح آمایش برای کل نظام آموزش عالی کشور است؛ بخشی به آموزش پزشکی برمیگردد که وزارت بهداشت طرح آمایش خود را تهیه و تا حدی هم آن را اجرایی کرده است. وزارت علوم طرحی تهیه کرده و تا حدی از نظر نظام منطقهبندی پیش رفته اما هنوز آنطور که باید و شاید در نظام برنامهریزی و گسترش، وارد طرح آمایش نشده است.
دانشگاه آزاد اسلامی باید به تبعیت از طرحهای آمایشی وزارت علوم و بهداشت، طرح آمایش خود را تهیه کند. این کار چند ماه است که شروع شده است. قرار است یکسری اطلاعات از واحدهای دانشگاهی جمعآوری شود تا طرح آمایش متناسب با نیازهای منطقهای در سطح کشور و تواناییهایی که واحدهای استانی ما از نظر هیات علمی دارند، تعریف شده و پس از آن، توسعه در قالب طرح آمایش انجام شود. بالطبع در قالب طرح آمایش، ما مجموعههای بینرشتهای جدیدی را بر اساس نیازهای کشور باید تعریف کنیم.
برنامههای مهارتی جدیدی باید در سطح کاردانی و کاردانی به کارشناسی پیشبینی شود تا هر دوی اینها زمینه اشتغال بهتر دانشآموختگان را فراهم کنند و در نتیجه استقبال از ورود به آموزش عالی نیز بیشتر شود. درواقع این امر موجب ترمیم نظام مالی و درآمدی دانشگاه خواهد شد. در هر صورت طرح آمایش در مسیر رفع نیازهای کشور تعریف میشود.
در قالب طرح آمایش نکته دیگری را هم باید مورد توجه قرار داد. ما باید ارزیابی کیفیای از واحدهای مختلف دانشگاهی داشته باشیم و سعی کنیم اختلاف سطح علمی بین واحدها کاهش یابد. نتیجه آن افزایش توانایی دانشآموختگان در زمینهها و رشتههای مختلف است. اگر این اتفاق بیفتد، ارتقای جایگاه علمی دانشگاه هم محقق خواهد شد.
در نظامهای رتبهبندی، شاخصهای مختلفی از جمله نسبت استاد به دانشجو، میزان تولیدات علمی، میزان امکانات آموزشی، تعداد دانشجویان تحصیلات تکمیلی نسبت به تعداد کل دانشجویان و... از مواردی است که میتواند جایگاه دانشگاه را در جهان ارتقا دهد.
به نظرتان جذب دانشجو از چه سالی بر این اساس خواهد بود؟
امیدواریم طرح آمایش دانشگاه آزاد اسلامی را بتوانیم تا پایان سال جاری تهیه کنیم. این طرح در شورای عالی انقلاب فرهنگی باید مطرح و تصویب شود تا در سال 1397 تمامی فعالیتها بر طرح آمایش آموزش عالی متمرکز شود. هماکنون سعی شده بسیاری از اصلاحاتی که در سیستم آموزشی در حال انجام شدن است، با چارچوبهای مربوط به طرح آمایش هماهنگ باشد.
برخی دانشجویان معتقدند اشکال طرح آمایش این است که چرا یک دانشجوی نخبه در یک استان غیر از تهران، نباید در واحدهای تهران تحصیل کند؟
اولا اگر دانشگاه موفق شود سطح کیفی واحدهای خود را بالا ببرد، شاید خود به خود آن تقاضایی که دانشجوی نخبه شهرستانی بخواهد حتما در یکی از واحدهای تهران به ادامه تحصیل بپردازد، برطرف شود. اما در عین حال در طرح آمایش ممانعتی از این جنبه هم نیست. اگر رشتهای در سیستان و بلوچستان تاسیس شود، باید منطبق بر نیازهای آن منطقه باشد. در مناطق جنوبی کشور سواحل طولانی دریایی داریم و قاعدتا در آن منطقه باید رشتههای متنوعی در ارتباط با مهندسی دریا، فیزیک دریا و... تاسیس شود به طوری که متخصصانی که در زمینههای مختلف تربیت میشوند، بتوانند در آن منطقه مشغول به کار شوند. اگر یک دانشجویی از مناطق محروم، علاقهمند باشد که در یکی از رشتههای خاص در واحدهای تهران تحصیل کند، هیچ ممانعتی برای او در طرح آمایش نیست.
چند روز گذشته خبری مبنیبر کیفیسازی دوره دکتری منتشر شد. با توجه به اینکه شاهد کاهش ظرفیت در این مقطع هستیم، روند کیفیسازی به چه شکلی است؟
دوره دکتری بالاترین مقطع آموزش عالی است، بنابراین اهتمام همه دانشگاهها این است که این دوره از کیفیت مناسبی برخوردار باشد. در سالهای گذشته یک جهش چهار تا هشت برابری در پذیرش داوطلبان دکتری در دانشگاه آزاد پیش آمد. شاید به آن حدی که این افزایش کمی اتفاق افتاده، زمینهسازی لازم برای ارتقای کیفیت این دورهها در سطح کشور به عمل نیامده است. مسیر ارتقای کیفیت در دوره دکتری شامل چند مورد است؛ تامین اعضای هیات علمی تماموقت و باکیفیت برای ارائه دروس و راهنمایی رساله دکتری یکی از آن موارد است. ما باید بتوانیم اعضای هیات علمی جدیدی را در واحدهای دانشگاهی جذب کنیم تا در واحدهای مختلف فعال شوند و زمینه لازم را برای آموزش مطلوب دانشجویان فراهم آورند. در مورد اعضای هیات علمی فعال هم یک سیاست نظارتی دنبال میشود. برنامههای آموزشی در واحدهای دانشگاهی به طور کامل تدریس شود. استادان هم موظف به تدوین منابع لازم (کتاب، مراجع علمی و...) و عرضه به دانشجویان هستند.
همچنین در حال استانداردسازی در ارائه برنامههای آموزشی خودمان هستیم. از طرف دیگر، معمولا دانشجویان دکتری بعد از مرحله آموزشی به مرحله امتحان جامع میرسند. امتحان جامع در سطح دانشگاه مورد توجه دقیق قرار نگرفته است. یک طرحی در همایش معاونان آموزشی مطرح شد که امتحان جامع با همکاری واحدهای دانشگاهی به صورت استانی برگزار شود. یعنی در یک رشته تحصیلی که چندین واحد دانشگاهی در استانی به ارائه آن میپردازند، امتحان جامع را به صورت جمعی در استان مربوطه برگزار میکنند. این کار باعث خواهد شد سطح آموزشی در واحدهای مختلف ارتقا یابد. به طور جدی باید تلاش شود امتحان جامع با کیفیت و به طور مناسب برگزار شود. بعد از آن افرادی که در این امتحان جامع و آزمون زبان موفق میشوند، بحث پیشنهاد رساله آنها مطرح میشود که نوسانات زیادی در روند تصویب پیشنهاد رساله در واحدهای دانشگاهی موجود است. همچنین شیوهنامه جدیدی تنظیم شده که نظرخواهی آن صورت گرفته و در هیات رئیسه دانشگاه نیز مصوب شده که طی روزهای آینده به کل واحدها ابلاغ خواهد شد. برای دفاع از پیشنهاد رساله، هیات داوران با ترکیب مناسب پیشبینی و روی نحوه اجرای دفاع از پیشنهاد رساله نکاتی مطرح شده است. هر دانشجوی دکتری موظف است در هر مقطع زمانی گزارش پیشرفت کارش را ارائه کند تا به پایان مرحله تحقیق برسد. سپس نتایج کارش را در قالب طرحهای صنعتی، ثبت اختراع یا ارائه مقالات بینالمللی ارائه دهد و مجوز دفاع نهایی را بگیرد. بنابراین مراحلی در شیوهنامه دوره دکتری مشخص شده است. واحدهای دانشگاهی باید این مراحل را دقیقا رعایت کنند. در نتیجه با سیاست نظارتی دقیقی که اعمال خواهد شد، زمینه ارتقای کیفیت دوره دکتری فراهم خواهد شد. درواقع در چند ماه اخیر دو برنامه مهم در حوزه آموشی دنبال شده است: ایجاد یک پورتال یکپارچه و راهاندازی سامانه جامع نظارت و ارزیابی.
پورتال یکپارچه این امکان را فراهم میکند که کل فعالیتهای آموزشی، پژوهشی و مالی برای دانشجویان و استادان را در یک سامانه نمایش دهد؛ یعنی اگر شخصی بخواهد از طریق پورتال ثبتنام کند این امکان میسر است، چراکه تمام مقررات آموزشی در آنجا رعایت میشود و خارج از آن مقررات هیچ کسی نمیتواند هیچ فعالیت آموزشیای انجام دهد.
در سطح واحدهای دانشگاهی یکسری نرمافزارهای مجزا از هم استفاده میشود که هماهنگی با هم ندارند. اکنون با راهاندازی پورتال یکپارچه کلی، واحدهای دانشگاه تحت یک نرمافزار با یک سیستم مدیریتی در سازمان مرکزی درمیآیند.
سامانه جامع نظارت و ارزیابی امکان اعمال سیستم نظارتی روی فعالیت واحدهای مختلف، اعضای هیات علمی، نحوه ارائه دروس و کیفیت آن و... را دارد. این دو موضوع که به صورت منسجم در حوزه آموزشی دنبال میشود به ارتقای کیفیت دوره دکتری و سایر دورهها کمک خواهد کرد. علاوهبر اینها، چند کار موضعی هم برای رفع مشکلات فوری واحدهای دانشگاهی پیشبینی شده است. یکی طرح تعاونی استفاده بهینه از استادان است. در واحدهای دانشگاهی که در یک استان تاسیس شدهاند، اعضای هیات علمی با تواناییهای مختلف ممکن است حضور داشته باشند. بعضی از آنها به دلیل کاهش تعداد دانشجو از تواناییهایشان به طور کامل استفاده نمیشود. در یک واحد دانشگاهی مجاور نیز به دلیل نبود هیات علمی، هزینه سنگینی بابت حقالتدریس به افراد مشابه آنها پرداخت میشود. در طرح تعاون که باعث استفاده بهینه از پتانسیل هیات علمی دانشگاهها میشود، واحدهای مستقر در هر استان، موظف شدهاند اطلاعات هیات علمی خودرا مشخص و مبادله کنند. در پورتال یک تابلو خواهیم داشت که در هر نیمسال تحصیلی مشخص میشود چه استادانی بار موظفشان پر نشده است و چه واحدهایی به استاد نیاز دارند، تا بتوانیم زمینهای را فراهم کنیم که هر فرد در استان بتواند خدمات خود را به واحدهای مختلف ارائه کند؛ نه صرفا در مقابل یک واحد دانشگاهی مسئول باشد. همچنین یک نظام قطببندی تخصصی تدوین شده که برای ادامه فعالیتهای آموزشی در واحدهای مختلف، تواناییهای تخصصی هر واحد در نظر گرفته میشود و متناسب با آن امکانات به رشتهها ادامه فعالیت میدهند. به طور مثال اگر یک استان به دنبال تاسیس رشته مهندسی برق باشد، به جای آنکه تمام گرایشهای برق را در همه واحدهای دانشگاهی استان ارائه کنیم- که این خود به خود باعث میشود بسیاری از آنها به طور همزمان تعداد دانشجوی کافی نداشته باشند و در نتیجه برخی استادان بدون درس باشند- یک توزیع رشته و گرایش بین واحدهای مختلف استانی متناسب با پتانسیل هیات علمیشان انجام میشود. به طور مثال در استانی ممکن است در یک واحد دانشگاهی، گرایش قدرت از مهندسی برق و در واحد مجاور گرایش الکترونیک ارائه شود.
یک سامانه در ارتباط با اعضای هیات علمی راهاندازی شده که اطلاعات حدود 28 هزار هیات علمی تماموقت و نیمهوقت در آن ذخیره شده است. با توجه به آن سامانه نقاط قوت و ضعف هر یک از واحدهای دانشگاهی برای هر رشته مشخص میشود که میتواند یک قطب تخصصی باشد. اگر قطب تخصصی شکل بگیرد هم در مورد ارائه دروس، هم در زمینه همکاری با بخش صنعت و خدمات میتواند نقش داشته باشد.
با توجه به این موارد، بهنظرم دو چالش اصلی وجود دارد؛ یکی اینکه بالاخره دانشجویانی هم که تواناییهای لازم را دارند، باید شهریه بپردازند و دوم اینکه صنعت هم شرطوشروطی برای ارتباط با دانشگاه دارد؛ مثلا شاید انگیزه نداشته باشد که با دانشگاه آزاد همکاری کند. در این باره چه اقداماتی باید انجام داد که هم اتکای دانشگاه به شهریه کم شود و هم اینکه مشوقهایی برای صنعت در نظر گرفته شود؟
در حالت کلی برنامه اصلی، ساماندهی رشتههای تحصیلی است. این ساماندهی در مراکز استانها منجر به تشکیل قطبهای تخصصی میشود. این قطببندی تخصصی باعث خواهد شد ظرفیتهای کلاسها نیز بهتر تامین شود. به جای آنکه تعدادی داوطلب بین چند واحد تقسیم شوند بر حسب زمینه تخصصیشان در یک واحد دانشگاهی متمرکز میشوند و در نتیجه کلاسها رونق بهتری پیدا کرده و هزینهها نیز کاهش مییابند و توان تخصصی ما هم افزایش پیدا میکند.
یک موضوع دیگر ایجاد واحدهای نمونه و ممتاز است. یعنی بین حدود 400 واحد دانشگاه آزاد اسلامی، واحدهایی که ظرفیت علمی بالاتری داشته و بتوانند استانداردهای علمی را بهتر اجرا کنند به عنوان واحدهای نمونه انتخاب شوند. این واحدهای نمونه ضمن اینکه به لحاظ فعالیتهای علمی شاخص هستند، تفویض اختیار بیشتری هم از لحاظ تصمیمگیری به آنها داده میشود. در این راستا یک نظام تشویقی شکل میگیرد و در نتیجه بقیه واحدها هم سعی میکنند خودشان را به سطح این واحدهای نمونه برسانند تا بتوانند از اختیارات مدیریتی بیشتری بهرهمند شوند.
موضوع بعدی راهاندازی آزمایشگاههای مرجع در واحدهای نمونه دانشگاهی است. این آزمایشگاههای مرجع بعدها در حد وسیعی با صنایع مختلف کشور همکاری خواهند داشت؛ یعنی کار استانداردسازی را انجام میدهند.
اگر در سطح دنیا به مراکز علمی کشورهای غربی نگاه شود، بسیاری از دانشگاههای خصوصی با برنامهریزی جامع و منسجمی که دارند، از لحاظ کیفیت و معروفیت نسبت به دانشگاههای دولتی بسیار مطرح و تواناتر هستند. در ایران نیز باید تلاش شود دانشگاه آزاد چنین جایگاهی را به دست آورد.
یکی از مباحث مهم دیگر دانشگاه کاهش وابستگی به شهریه است. در شرایطی که دانشگاه تمام نیازهای مالی خودش را بخواهد از محل شهریه تامین کند، بالطبع با یک نوسان در تعداد داوطلبان ورود به دانشگاه، با کاهش درآمد مواجه خواهد شد که مشکلات متعددی هم بهوجود میآورد. دانشگاه امکانات درآمدزای متعددی دارد که میتواند از آنها استفاده کند، به عنوان مثال اراضیای که در بعضی از نواحی داریم در قالب مزرعههای نمونه از آن استفاده میشود.
شرکتهای دانشبنیانی که در دانشگاه تاسیس شده تعدادشان کم است و باید به سرعت افزایش پیدا کنند. ما باید این امکان را فراهم کنیم تا استادان و دانشجویان نخبه بتوانند در شرکتهای دانشبنیان مشارکت کنند و در درآمدزایی این شرکتها، سهمی هم به دانشگاه تعلق بگیرد.
سرمایهگذاری در بسیاری از بخشها که تا حدی هم تولیدی است، مثل صنعت داروسازی مطرح و انجام شده است. با توجه به این موارد دانشآموختگان و شرکتهای دانشبنیان دانشگاهها باید بتوانند در آن زمینه وارد شوند تا هم نقش مولد برای جامعه و هم برای دانشگاه درآمدزایی کنند.
بسیاری از املاک مختلفی که دانشگاه در سراسر کشور دارد و راکد هم است، به منظور درآمدزایی باید به کار گرفته شود. من از این جنبه خوشبین هستم که شاید ظرف چند سال آینده دانشگاه بتواند تا حد 50درصد هزینههای خود را متکی بر این نوع درآمدهای غیرشهریهای بکند.
در این مسیر با یکسری قوانینی مواجه هستیم؛ مثل قانون سنجش و پذیرشی که وزارت علوم تصویب کرده که در روند تصویب آن دانشگاه آزاد هم مخالف بود. برای این وجه تقنینی چه اقداماتی صورت گرفته است؟
اگر مصوبه مجلس شورای اسلامی، که پذیرش را صرفا از یک کانال سازمان سنجش و پذیرش کشور مطرح میکند، مبنای کار قرار دهیم، قاعدتا رشته محلهای دانشگاه آزاد هم باید از مسیر شورای گسترش بگذرد و تایید شود.مزیت این مسیر آن است که ضوابط آمایش آموزش عالی از طریق دفتر گسترش آموزش عالی میتواند به طور کلی برای همه موسسات اعمال شود.
اما انجام این کار مستلزم رعایت دو موضوع است؛ نخست یک نگاه حمایتگرایانه و توسعهای از طرف وزارت علوم برای استفاده بهینه از پتانسیل دانشگاه آزاد اسلامی. امسال در این زمینه فراز و نشیبهای متعددی داشتهایم ولی در طول دو سه ماهه گذشته جلسات مکرر و گستردهای با وزارت علوم برگزار شده است. در آخرین جلسه با سازمان سنجش و وزارت علوم تکلیف بسیاری از رشته محلهای دانشگاه آزاد مشخص شده و غالب رشتهمحلهای دانشگاه آزاد اسلامی که پتانسیل علمی خوبی داشتهاند با تبادلنظر با دفتر گسترش آموزش عالی امکان پذیرش دانشجو در سطح کارشناسی ارشد و دکتری یافتهاند.
بنابراین یک هدف مهم و اصلی مورد نظر مسئولان دانشگاه، تعامل مثبت و سازنده با وزارت علوم است تا بتوان از این مسیر هم مجوزها را صادر کرد و هم پذیرش دانشجو را انجام داد. یعنی در واقع استاندارد ثابت در آموزش عالی اعمال شود؛ اما شرط اصلی این است که هم تعامل سازنده و هم نگاه حمایتی وجود داشته باشد. اگر چنین شرایطی فراهم نشود، قانون و مجلس شورای اسلامی راه دومی را هم پیشبینی کرده و آن هم گزینه هیات سه نفره برای تایید مجوزهای دانشگاه آزاد است که متشکل از نمایندگان وزارت علوم، دانشگاه آزاد اسلامی و شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
قضیه رشتههای یکبار پذیرش چیست؟
در نظام گسترش آموزش عالی وقتی دانشگاهی درخواست مجوز پذیرش برای یک رشته میکند، در شرایطی که از حداقلهای آموزشی برخوردار باشد، مجوز یکبار پذیرش میگیرد تا بتواند بهتدریج مثلا از یکسال تا سال بعد توانایی خود را افزایش دهد و خود را به حدی برساند که بتواند مجوز دائمی برای پذیرش رشته بگیرد. برخی از رشتههای دانشگاه آزاد مشمول این رویه شدهاند؛ یعنی یکبار پذیرش مجوز گرفته و در حد فاصله آن یکبار پذیرش تا سال بعد تعداد زیادی هیات علمی جذب شدهاند و در نتیجه زمینه قطعی شدن مجوزها در بسیاری از رشتهها فراهم شده است. امروز در دانشگاه آزاد حدود 28 هزار عضو هیات علمی فعال هستند. تصور بر این است که تا پایان سال جاری ما بتوانیم این تعداد را به 30 هزار برسانیم. مهمتر از بحث کمی، ایجاد بستر مناسب برای رشد اعضای هیات علمی در تدریس، ترجمه، تألیف، چاپ کتاب و مقالات علمی و... است تا بتوانند مراتب علمی خود را ارتقا دهند. البته در نظام نظارتی کارهای دیگری هم انجام میشود. در دانشگاه مصوبهای در ارتباط با تشویق و ارزیابی رکود اعضای هیات علمی موجود است. فهرستی از اعضای هیات علمی که مشمول طرح رکود بودهاند، استخراج شده و به عنوان اولین تذکر و یادآوری به همه آنها اعلام شده است که کمفعال هستند و باید روند کار خود را شتاب ببخشند تا در سالهای آینده از طرح رکود خارج شوند.
به نظر میرسد یکی از راههای ارتقای علمی دانشگاه از مسیر فعالیتهای بینالمللی باشد. وضعیت این واحدها در آینده به چه صورت خواهد بود؟
یکی از برنامههایی که از طرف حوزه آموزش پیشنهاد شده و در دستور جلسه هیاترئیسه هم هست، توسعه فعالیتهای بینالمللی و ایجاد چند واحد جدید در کشور عراق است تا در حوزههای مختلف مانند انرژی و نفت بتوانیم واحدهایی را راهاندازی کنیم. توسعه فعالیتهای بینالمللی دانشگاه به عنوان یک وظیفه ملی مطرح است و در نظام رتبهبندی جایگاه دانشگاه را هم به شدت ارتقا خواهد داد. منظور از تاسیس واحدهای بینالمللی این است که مثلا در کشورهای سوریه، عراق و افغانستان به جذب دانشجو از همان کشور پرداخته شود. در حال حاضر در قم برای یکسری رشتهها در حوزه علوم انسانی دانشجویان خارجی جذب شده و در خراسان هم واحدهای جدیدی برای دانشجویان افغانی راهاندازی میشود.
دانشآموختگان رشتههای بینالملل درواقع سفیران فرهنگی- اجتماعی جمهوری اسلامی هستند که میتوانند به توسعه فرهنگ اسلامی- ایرانی در کشور خود بپردازند.