به گزارش گروه دیگررسانه های
خبرگزاری دانشجو، آخرین اظهارات رئیس جمهور و دغدغههای وی مبنی بر سکونت ۱۱ میلیون نفر ایرانی در حاشیه کلانشهرها واقعیتی دردناک است که اصلاح ساختارهای اجتماعی و اقتصادی- ضرورتی انکار ناپدیر، ولی مغفول مانده - را فریاد میزند. این پدیده مشکلی است که نمیتوان با بالا کشیدن شیشههای اتومبیل به هنگام گذر از حاشیه شهرها ازآن چشم پوشید و تبعات چنین چالش بزرگ اجتماعی را نادیده گرفت.
دکتر محمد امیرپناهی جامعه شناس، پژوهشگر و مدرس دانشگاه، حاشیه نشینی را، از عوارض رشد بی رویه شهرنشینی و و تمرکز منابع و امکانات در نواحی بزرگ شهری بر میشمارد و معتقد است این پدیده در واقع فرآیندی عقلانی است که خود، زاییده عملکرد نامناسب ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است.
به گمان وی حاشیه نشینی، فقر و مهاجرت، اگر چه هیچ یک به خودی خود، نمیتوانند در زمره آسیبهای اجتماعی تعریف شوند، اما سهگانهای معیوبند که رابطه علت و معلولی آنها میتواند به ایجاد چالشهایی بزرگ همچون انواع بزه، جرم و جنایت و ... منتج شود.
حاشیه نشینی را اگرچه نمیتوان به یک جغرافیای خاص نسبت داد، اما چهره آن در کشورهای توسعه یافته با دیگر کشورها متفاوت است. برهمین اساس دلایل مختلفی نیز در بروز این پدیده دخیلند.
در این راستا، شاید بتوان گمان برخی کارشناسان کشورمان مبنی بر ارتباط بین حاشیه نشینی و قدرت گرفتن اقتصاد غیررسمی را مورد مداقه قرارداد.
اقتصاد غیررسمی؛ بخشی از فعالیت عاملان اقتصادی است که ارزش افزوده فعالیتشان در هیچ حسابی وارد نمیشود و البته سهم غیرقابل انکاری در ایجاد نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی ایفا میکند.
امیرپناهی اگرچه با تردید به این موضوع (اقتصاد غیررسمی) به عنوان دلیلی بر گسترش حاشیه نشنی مینگرد، ولی در عین حال معتقد است بخش بزرگی از اقتصاد غیررسمی کشورمان از افراد حاشیه نشین به صورت ابزاری استفاده میکنند؛ برای مثال میتوان به بهره برداری از کودکان کار در این چرخه ناسالم اشاره کرد.
این استاد دانشگاه اظهارداشت:"حاشیه نشین ها؛ افرادی هستند که به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، جایگاه مناسبی در جامعه ندارند بنابراین برای گذران زندگی خود ناچارند به فعالیتهای روی بیاورند که دیگر افراد جامعه، روی خوش به آن نشان نمیدهند. به عنوان مثال، قاچاقچیان مواد مخدر، برای توزیع اجناس خود، افرادی را به کار میگیرند که دولت و سیستمهای نظارتی، تمرکز و نظارت کمتری بر آنها دارند. بدین ترتیب این نیروهای کار ارازن قیمت به راحتی میتوانند وارد چرخه اقتصادی ایی شوند که در بسیاری از موارد در قلمرو فعالیتهای ناسالم جای میگیرند. حال اگر افراد در زمره مهاجرین باشند، شرایط سختتر هم میشود، زیرا مهاجران به طور معمول نمیتوانند در بدنه اجتماع جذب شده، همگن شوند و مورد پذیرش اجتماعی قرار گیرند. در حال حاضر مهاجرینی نظیر افغانستانیها در کشور ما هستند که هنوز هم به رسمیت شناخته نمیشوند و لذا مجبورند به چنین کارهایی تن دهند. در نتیجه، کار کردن در این بخش از اقتصاد، خود، بازتولید کننده چرخه چنین فعالیت هایی میشود و ممکن است دامنه فعالیت نامتعارف اقتصادی و نیز آسیبهای اجتماعی را گسترش دهد. "
آسیب شناسی حاشیه نشینی؛ تضعیف طبقه متوسط چه عواقبی دارد؟ / دنیا برای مقابله با حاشیه نشینی چه کرد؟
حاشیه نشینی و ریشههای آناظهارات این جامعه شناس کشورمان، سوالی کلیدیتر را رقم میزند: "ریشههای حاشیه نشینی کدامند و چرا تا کنون برای مهار این پدیده نامیمون، توفیقی قابل ملاحظه نداشته ایم؟ "
شروع حاشیهنشینی در جهان در واقع به زمان پیدایش انقلاب صنعتی و به تبع آن رشد شهرهای صنعتی بازمی گردد. شروع این پدیده در ایران نیز به دهه ۴۰ و دوران پس از اصلاحات ارضی باز میگردد که زمینه ساز افزایش مهاجرت از روستاها و مناطق کم برخوردار به شهرها شد.
شکل حاشیه نشینی، اما در کشورهای توسعه یافته و کشورهای در حال توسعه متفاوت است. به گفته کارشناسان، در کشورهای توسعه یافته با انتقال کارخانهها به بیرون شهرها و توسعه حومهنشینی برای طبقات متوسط و بالای جامعه، فقرا در مراکز شلوغ و کثیف شهری باقی ماندند، ولی در کشورهای در حال توسعه مانند ایران - که صنعت، راه توسعه درون زا را نپیمود بلکه واردات را درالویت قرار داد- حاشیهنشینی از همان آغاز به اطراف شهرها هدایت شد.
الگوی نامتوازن توسعه امیرپناهی، الگوی نامتوازن توسعه را دلیل اصلی بروز مهاجرت و گسترش حاشیه نشینی بر میشمارد؛ عواملی همچون بیکاری، نابرابری در توزیع امکانات و فرصتها، فقر، عدم توجه به روستاها، تحولات ساختاری و ... از مصادیق این الگوی نامتوازن به شمار میروند.
این استاد جامعه شناسی اظهار داشت: "در ایران، حاشیه نشنی به خصوص در اطراف کلانشهرها اتفاق میافتد که خود، معلول تمرکز امکانات و منابع و فرصتها دراین شهرهاست.
در واقع مهاجرت و حاشیه نشینی، پیوندی عمیق با یکدیگر دارند. افراد مناطق کم برخوردار در جستجوی فضا و امکانات مناسب برای تحصیل، کار و فرصتهای زندگی بهتر، محل زندگی خود را رها میکنند و به شهرهای بزرگ روی میآورند، ولی به دلیل عدم تحمل هزینههای بالای زندگی، لاجرم به خارج ازشهرها هدایت میشوند. بر این اساس، میتوان حاشیه نشنی را فرآیندی عقلانی تعریف کرد. یعنی افراد دست به انتخاب عقلانی میزنند. این فرآیند وقتی گسترش مییابد که دیگر وابستگان شخص مهاجر نیز راه وی را در پیش میگیرند و به تبعیت از وی، به کلانشهرها روی میآورند. "
وی ادامه داد: "در سالهای اخیر فشارهای زیست محیطی و مسائلی نظیر کم آبی، تخریب محیط زیست و غیرقابل سکونت بودن برخی از مناطق کشور روند مهاجرتها را تشدید کرده و در آینده نه چندان دور بحران هایی جدیتر را ایجاد خواهد کرد. "
فقرو رابطه آن با حاشیه نشینی