به بهانه دو بازی تدارکاتی با توگو و روسیه، و آغاز مسیر آمادهسازی تیم ملی برای جام جهانی، بد نیست نگاهی بیندازیم به همه آن چیزهایی که تیم ملی ایران در این هفتاد و نه ماه بدست آورده و پیش از آن، نداشته.
گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو- محمدصالح سلطانی؛ داریم به بالا بودن و بالا ماندن، عادت میکنیم. تیم کیروش چهار سال است که رتبه اول آسیا را در ردهبندی جهانی حفظ کرده و برای اولین بار، طعم دو صعود متوالی به جام جهانی را چشیده. سفیدپوشان فوتبال ایران درست روی قله ایستادهاند. جایی که سالها برای رسیدن به آن انتظار کشیدهایم.
حضور کیروش روی نیمکت داغ تیم ملی ایران حال وارد ماه هشتادم خود شده. در این ۸۰ ماه، پیرمرد پرتغالی از تیم ملی ضعیف و بیاعتماد به نفس ایران، تیمی ساخته که در برابر سرسختترین رقبا هم اعتماد به نفس خود را از دست نمیدهد. به بهانه دو بازی تدارکاتی با توگو و روسیه، و آغاز مسیر آمادهسازی تیم ملی برای جام جهانی، بد نیست نگاهی بیندازیم به همه آن چیزهایی که تیم ملی ایران در این هفتاد و نه ماه بدست آورده و پیش از آن، نداشته.
تیمسالاری به جای بازیکنسالاری
کیروش هیچ وقت با بازیکنانش تعارف نداشته. این را هرکسی که فقط یک روز با پیرمرد پرتغالی کار کرده باشد، میداند. یکی از مهمترین بخشهای فلسفه کاری کیروش این است: «هیچ بازیکنی از تیم بزرگتر نیست.» سیدمهدی رحمتی، در روزگاری که ستاره اول دروازه تیم ملی بود، به خاطر مصاحبهای که صرفاً بوی کلاس گذاشتن برای تیم ملی میداد، از فهرست کنار گذاشته شد. هادی عقیلی، ستاره مشهور خط دفاعی تیم هم بدون تعارف از لیست خارج شد تا کیروش به همه نشان دهد سر منافع تیم ملی با هیچ کس تعارف ندارد. از آن روزها چهار-پنج سال میگذرد. مهدی رحمتی رو به پایان است و دیگر در میان استقلالیها هم محبوبیت ندارد، هادی عقیلی هم یک بازیکن فراموششده است. کیروش، اما همچنان با قدرت ایستاده و بهترین تیم ملی پس از انقلاب را آماده حضور در جام جهانی روسیه میکند.
مبارزه با بازیکنسالاریِ کیروش البته روی دیگری هم دارد. او بارها و بارها نشان داده پشت تیمش میایستد و همواره حامی پسرانش است. آخرین نمونه هم مربوط به همین روزهای اخیر است. در شرایطی که هجمههای زیادی علیه سیدجلال حسینی کاپیتان پرسپولیس در جریان بود و عدهای او را به دوپینگ متهم میکردند، کیروش از اتحاد بازیکنان تیم ملی گفت و نوشت: «! آن هایی که به یک بازیکن حمله کردند در واقع به تیم ملی حمله ور شدند. ما نمیشکنیم، بلکه قویتر از قبل به کار خود ادامه خواهیم داد.» سرمربی پرتغالی، تیمسالاری را جایگزین بازیکنسالاری کرده و اثرات این تغییر رویه، آرام آرام در تمام اجزای فوتبال ایران دیده میشود. ستارهسالاری دیگر جایی در لیگ برتر ما ندارد و شنیدن خبر محرومیت ستارههایی مثل رحمتی و جباری هم دور از انتظار نیست. این، از کمترین اثرات کیروش بر فوتبال ایران است.
یک چرخه مطمئن
چه در روزگاری که برانکو سر مربی تیم ملی بود و چه پس از آن تا پیش از عصر کیروش، تیم ملی بیش از سیزده-چهارده بازیکن مطمئن و قابل اتکا نداشت. فاصله فنی دروازهبان اول و دوم معنادار بود و مصدومیت یا محرومیت یک بازیکن میتوانست ارنج تیم ملی را کاملاًٌ به هم بریزد. تیم کیروش، اما نه تنها چنین مشخصهای ندارد، بلکه گاهی مصدومیت و محرومیت برخی ستارههایش، علت شکوفایی یک نسل تازه از ستارهها میشود. مرتضی پورعلیگنجی در روزهایی درخشش خود را آغاز کرد که پژمان منتظری به دلیل مصدومیت جایی در تیم ملی نداشت. خداحافظی جواد نکونام هم همزمان شد با دوران اوج سعید عزتاللهی و امید ابراهیمی. کیروش برای فوتبال ملی ایران، چرخهای منظم و روشمند ساخته که خروج هر بازیکن از این چرحه، نوید ورود یک ستاره تازه است.
حمله مثل دفاع
دوران کیروش در فوتبال ایران را میتوان به دو دوره زمانی تقسیم کرد. دو دوره که هر کدام ویژگیهای خاص خودشان را داشتند. دوره اول از آغاز کار تا پایان جام جهانی ۲۰۱۴ و دوره بعدی، از پایان جام جهانی برزیل تا امروز. تیم دوره اول کیروش یک تیم محافظهکار و دفاعی تلقی میشد. نخستین حضور کیروش روی نیمکت تیم ملی در مصافی دوستانه با ماداگاسکار بود. تیم ایران در آن بازی با یک گل به برتری رسید. یکی از روزنامههای ورزشی، فردای آن بازی تیتر زد: «خوش به حال ماداگاسکار» که واکنشی بود به ضعف خط حمله تیم ملی. تیم ما تا سه سال بعد از آن بازی هم محافظهکار بود و میانگین گل زدهی پایینی داشت. همین موضوع، مهمترین سلاح منتقدین سرمربی تیم ملی بود. تیم، اما در دوره دوم حضور کیروش، هم خوب دفاع میکند و هم خوب گل میزند. میانگین گل زده در هر بازی تیم ملی بالا رفته و این یعنی کیروش همان یک سلاح را هم از منتقدینش گرفته. دیگر هیچ تیمی در مقابل ایران خوشحال نیست و هیچ روزنامهای خط حمله تیم ملی را به چالش نمیکشد. تیم ما این روزها آنقدر خوب هست که ستارهای مثل سامان قدس بازی در آن را به حضور در تیم ملی سوئد ترجیح دهد، اتفاقی که تا چند سال قبل، تصورش هم ممکن نبود.
در آرزوی یک قهرمانی و چهار امتیاز
پلن B، مقابله با بازیکنسالاری، تقویت خط حمله و چندین عامل مثل اینها، ۷۹ ماه پس از حضور کیروش، تیم ما را تبدیل به تیمی حرفهای، منضبط و باشخصیت کرده. یوزها هیچ وقت تا این اندازه خوشبخت و مصمم نبودهاند. اولین گام آمادهسازی تیم ملی برای روسیه ۲۰۱۸ هم امیدوارکننده بوده. سربلند و مصمم. حالا ما در رنکینگ فیفا بالاتر از ترکیه، دانمارک، ایرلند، امریکا و حتی هلند ایستادهایم. جایی که برای ما میتواند قلهای باشد که مدتها آرزویش را میکشیدیم. این آخر خط است؟ مسلماً نه. پروژه کیروش، یک قهرمانی آسیا و یک حضور موفق چهار امتیازی در جام جهانی هنوز کم دارد. چیزهایی که اگر با همین فرمان جلو برویم، احتمالا تا یک سال و سه ماه دیگر، محقق شدهاند.