سکان هدایت دربی، پس از سالها به دو مربی خارجی سپرده شده. از کرواسی و آلمان. از دو نقطه متفاوت اروپا. یکی از شرق، از روح پرشور و هجومی فوتبال، و یکی از غرب ِ. حسابگر و نتیجهگرا.
گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو-محمدصالح سلطانی؛ «تیم بهتر همیشه برندهی بازی است. باقی حرفها چرند است.»
این جملهی جیمی سیرل، برای هر مسابقهای که صادق باشد، برای فوتبال، یا حداقل برای شهرآورد تهران مصداق ندارد. در نبرد تیمهای بزرگ، در یک روز بزرگ، در بازی بزرگ، هیچ ضمانتی برای پیروزی تیم بهتر و هیچ اطمینانی برای رسیدن ۳ امتیاز به تیم شایستهتر وجود ندارد. دربی، بازی لحظههاست. بازی سحرآمیزی که دو تیم از دو قطب، با دو وضعیت و دو سرنوشت متفاوت را در موقعیتی برابر روبروی هم قرار میدهد. دربی، یک جهش ژنتیکی در سیر تکاملی فوتبال است. نبردی که میتواند سرنوشتها را عوض کند، دنیاها را تغییر دهد، ردهبندیها را دگرگون کند و هوادارانی را از عرش به فرش و یا از فرش به عرش برساند. شهر آورد، در هر مقطعی از فصل که برگزار شود، نقطه عطف نمودار فوتبال است. پیشبینیناپذیر و پرهیجان. باشکوه و خاص.
طوفان آرام سرخ
برانکو حالا دیگر برای پرسپولیسیها یک مربی معمولی نیست. او، دو سال نیم پس از ورود به ایران، نماد تفکری شده که تیم قرمز تهرانی را از هیچ، از شکستهای همیشگی به اوج و بلوغ رسانده. دو فصل رویایی در لیگ برتر و لیگ قهرمانان آسیا، و از همه مهمتر بازی هجومی و چشمنواز پرسپولیس برانکو، او را به محبوبترین مربی بیست سال اخیر سرخها تبدیل کرده.
اقتدار تیم برانکو، اما امسال، نه اینکه کم باشد، اما به اندازه سال گذشته نیست. پرسپولیس ۹۶ بیش از گذشته اسیر حاشیهها شده. چالشهای گاه و بیگاه با برخی بازیکنان کلیدی مثل سیدجلال و مسلمان، تیم برانکو را شکننده کرده. خط دفاعی به شکوه گذشته نیست و خط حمله بدون طارمی چیزی کمدارد. تیمی که رقیب سنتی خود را به خاطر خوردن شش گل از تیم اماراتی ملامت میکرد، طی دو دیدار رفت و برگشت شش گل از الهلال عربستان دریافت کرد و به فینال آسیا نرسید. چنین پرسپولیسی، قابل قیاس با طوفان سرخ سال قبل نیست.
آیا ممکن است پرسپولیس امسال قهرمان نشود؟ کمتر کسی به این سوال پاسخ مثبت میدهد. در دوران رکود استقلال و سپاهان، در عصر بحران تراکتور و جوانگرایی ذوبآهن، رقیبی برای قهرمانی سرخها نیست و بعید است چیزی کمتر از یک شگفتی بزرگ، مانع قهرمانی مجدد برانکو و و پسرانش شود. همه این حرفها، اما از لحظهای که بیژن حیدری سوت آغاز دربی ۸۵ را بزند، رنگ میبازند. همه چیز در سایهای از برابری دو تیم بزرگ تهرانی شکل خواهد گرفت. یک برابری باشکوه، که نتیجهاش میتواند سرخها را از صدرجدول دورتر، و یا به قهرمانی مجدد نزدیکتر کند.
ماموریت غیرممکن آقای شفر
شصت و هفت سالهی آلمانی، در بحرانیترین وضعیت ده سال اخیر آبیها به استقلال رسید. در شرایطی که میراث به جا مانده از دوران منصوریان، ملغمهای است از بازیکنانی نامتجانس و پر استرس؛ و تیمی که فشار روانی بالایی را تحمل میکند. سرمربی چهل و شش ساله، نتوانست پروژه نیمهتمام خود در استقلال را با موفقیت تمام کند، و ماموریت خروج از بحران، سپرده شد به مربی ماجراجوی آلمانی. مردی که با گذشت حدود یک ماه از حضورش روی نیمکت داغ آبی، هنوز هم برای هواداران ناشناخته و رازآلود است.
شفر خیلی زود به دربی رسید. دو بازی گذشه تیم او، بارقههایی از امید را در دل هواداران زنده میکرد. این بارقهها، اما برای کسب توفیق در بازی بزرگ، کم به نظر میرسند. فراموش نکنیم پیروزی شیرین در دربی ۸۴، پس از چند هفه طوفانی و در ادامهی سیل سهگل زدنهای تیم منصوریان به رقبا بدست آمد و حالا که استقلال سخت گل میزند و راحت گل میخورد، صحبت کردن از احتمال پیروزی در دربی هم کمی خوشبینانه به نظر میرسد. استقلالیها، اما دو سه سال است خوب آموخته اند که فصل را با امید شروع کنند. امیدی که که امسال هم باید تنها ناجی آنها باشد.
اگر قهرمانی در لیگ، فتح جام حذفی و پیروزی در بازیهای بزرگ سه هدف بلندمدت، میانمدت و کوتاه مدت تیمها در یک فصل باشد، استقلالیها عملاً باید از هدف بلندمدت دست کشیده باشند. اهداف دیگر، اما در دسرس به نظر میرسند. فتح جام حذفی برای شروع کار شفر در استقلال، ایدهآل به نظر میرسد و پیروزی در بازی بزرگ، رویایی. آن هم در شرایطی که منتظری، رحمتی و جباری؛ سه ستون قدیمی باشگاه در اختیارش نیستند. یکی مصدوم است و دوتای دیگر، اسیر حاشیههای دامنهدار و انگار تمامنشدنیِ امسال استقلال.
شفر حتی اگر بازی پنجشنبه را ببازد هم، خیلی بعید است شغلش را از دست بدهید، سکوها را، اما بدست نیاورده از کف خواهد داد، در صورت پیروزی، اما یکشبه پلههای محبوبیت را بالا خواهد رفت. مساوی هم، صرفاً جنبههای ابهام و رازآلودی او را تداوم خواهد داد، نه بیشتر و نه کمتر. دربی ۸۵ برای پیرمرد آلمانی بیش از هر فرد دیگری حکم نقطه عطف را دارد. نقطه عطفی که خیلی زود به آن رسیده.
نبرد شرق و غرب
سکان هدایت دربی، پس از سالها به دو مربی خارجی سپرده شده. از کرواسی و آلمان. از دو نقطه متفاوت اروپا. یکی از شرق، از روح پرشور و هجومی فوتبال، و یکی از غرب ِ. حسابگر و نتیجهگرا. خارجیها درست سر جایشان ایستادهاند. مرد شرقی در راس تیم هجومی و پراحساس، و مربی غربی برای تیم مهندسهای حسابگر فوتبال ایران. این نبرد، میتواند خاص باشد، میتواند کنار دربیهای پرخون چند سال اخیر قرار بگیرد. چون همه انتظار تماشای یک بازی «بزرگ» را دارند.