شاید بزرگترین نارضایتیها از نشنیدن یا چشم بستن بر واقعیتها است. با تأسف بسیار باید گفت: تا قیامت نیز عدهای اگر بمانند، در روی همین پاشنه خواهد چرخید!
به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو؛سخنانی که رسانهها از رئیسجمهور در اختتامیه نهمین دوره جشنواره بینالمللی فارابی نقل کردند حاوی نکات شگفتآور و بعضاً قابلتأمل بود. با توجه مجال محدود به ۳ نکته خاص که در سخنان وی بیشتر بحثبرانگیز است، میپردازیم:
آثار برجام تا قیامت پابرجاست!
حال که ترامپ با بردن برجام به لبه پرتگاه، بازی نخ نمای تقسیمکار میان اروپا و آمریکا را پیش میبرد، بهنظر میرسد بار دیگر آقای روحانی ماجرای تکراری تعریف و تمجید چندباره از برجام را شروع کرده است. وی میگوید: «در برجام موفقیتهایی به دست آوردیم که هیچگاه از بین نمیرود و هیچکس نمیتواند آنها را از بین ببرد.... برخی انگار هنوز همه ابعاد برجام را لمس نکردند. برجام یک آثار دائمی دارد که تا قیامت باقی خواهد ماند و هیچوقت از بین نمیرود و یک آثاری دارد که ممکن است بماند یا نماند.»
طبعاً آقای روحانی و برخی یاران وی، چون برجام را به نام خود گرهزده میبینند، از تعریف و تمجید آنان از برجام نباید تعجب کرد. آنچه اینجا محل تأمل است، همزمانی این اظهارات با شرایط فعلی کشور است! تقریباً هر ناظر منصفی خاستگاه اعتراضات و نارضایتیهای مردم را در حوزه اقتصاد میداند و هرقدر هم گروهکهای ضدانقلاب تلاش کنند با شعارهای ساختارشکنانه و اقدامات آشوبگرانه این اعتراضات را سیاسی کنند و یا هر اندازه که برخی مدیران دولتی تلاش کنند مطالبات عامه مردم را غیراقتصادی تفسیر کنند، واقعیت امر پنهان نمیماند. حال باید از آقای روحانی پرسید مگر برجام برای این نبود که چرخ اقتصاد به همراه چرخ هستهای بچرخد؟ کدامیک از این دو چرخ اکنون در حال چرخیدن است؟
گلایهای که باید از آقای رئیسجمهور داشت، اینجا نه تمجید اغراقآمیز از برجام، بلکه انتقاد از بیتوجهی به خواستههای اصلی مردم است وقتی بیشتر مردم در خصوص معیشت خود و اقتصاد کشور گلهمند هستند و ما پیشتر به آنها قول و وعده حل شدن همه این مشکلات با برجام را دادهایم، آیا وقت آن نرسیده بهخاطر معطل کردن بیجا و وعدههای غیرقابل تحقق از آنها عذرخواهی کنیم؟ آیا قرار است تا روز قیامت هم در مقابل سفرههایی که هر روز کوچکتر میشود و یا جمعیتی که هر روز کار خود را از دست میدهد، برجامدرمانی کنیم؟
تحول در اتاق دربسته
آقای روحانی در خصوص تحول در علوم انسانی نیز جملاتی بیان نموده که تأملبرانگیز است. وی میگوید: «علوم انسانی باید جامعه را هدایت کند و این در حالی است که ما تصور میکنیم، چند نفر در یک اتاق باید علوم انسانی را هدایت کنند درحالیکه علوم انسانی هدایتگر جامعه است... تحول در علوم انسانی نیز با مهندسی ممکن نیست. علوم انسانی را نمیتوان مهندسی کرد، علوم انسانی با پول پیشرفت نمیکند و با سفارش متحول نمیشود.» اگر این جملات بهحساب عدمحمایت ایشان بهعنوان عالیترین مقام اجرایی و رئیس شورای انقلاب فرهنگی از سیاست کلان «تحول در علوم انسانی» بگذاریم، باید پرسید آیا ایشان جدیداً به چنین نظری رسیدهاند یا پیشتر نیز چنین نظری داشتهاند؟ تنها برای قضاوت مخاطبان به سخنان وی در آخرین جلسه شورای انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۹۲ نگاهی میاندازیم که گفته است: «انقلاب ما انقلابی اسلامی است و باید با توجه به تأکید رهبر معظم انقلاب در خصوص اسلامی شدن علوم انسانی، در این مسیر گام برداریم. بیشتر مقالات علمی و تألیفات مطرح دانشمندان و اندیشمندان کشور در حوزه علوم تجربی و ریاضی بوده است. همسو با تحولات رخداده در حوزه علوم انسانی نسبت به تولید فکر و اندیشه تدوین کتب و تربیت استاد و دانشجو اقدامات مؤثری انجام دهیم.» اینکه ایشان قبلاً خود در جلسهای در یک اتاق (!) از لزوم تحول در علوم انسانی سخن میگوید و اکنون خود منتقد این رویکرد میشود، امری است که مخاطبان بهتر میتوانند آن را تحلیل کنند.
جولانگاه تروریستها را محدود نکنیم؟!
سومین نکته عجیب در تناقض آشکاری بود که این بار، نه در میان سخنان رئیسجمهور در دو جلسه مختلف، بلکه در اظهارات بیانشده در همین سخنرانی اخیر بود. از یکسو ایشان بهصراحت اذعان میدارد که: «امروز در منطقه ما گروههایی که به جنایت پرداختند از بمب و موشک و اینترنت و فضای مجازی استفاده کردند؛ آنهایی که منطقه خاورمیانه را به آشوب کشیدند کسانی بودند که در فهم درست از مسائل اجتماعی عقبمانده و از صنعت و تکنولوژی برای انحراف و به هم ریختن جامعه استفاده کردند. گروهکهای تروریستی مانند داعش بیشترین استفاده را از اینترنت و فضای مجازی و علم داشتند.» بااینحال آقای روحانی دقایقی بعد با نقد فیلترینگ در فضای مجازی جملاتی میگوید که میتوان آن را نوعی فاصلهگذاری و مرزبندی با کنترل فضای مجازی تلقی کرد. اینجا باید چگونه این تناقض آشکار را حل کرد؟ از یکسو بیان میشود که فضای مجازی جولانگاه گروهکهای تروریستی و آشوبطلب بوده و در ادامه شخصی که ۲۸ سال عضو یا دبیر یا رئیس شورای عالی امنیت ملی کشور بوده پیشنهاد میدهد که این بستر بیثباتی را رها کنیم!
اگر همانگونه آقای روحانی هم میگوید، گروهک تروریستی داعش از طریق پیامرسانهای خارجی اقدام به هدایت عملیات تروریستی در داخل کشور نماید و به دلیل عدم دسترسی نهادهای داخلی نتوان از این فاجعه پیشگیری کند، چه کسی مسئولیت ناامن سازی محیط کشور را با رهاسازی و ولنگاری فضای مجازی خواهد پذیرفت؟ اگر خدایناکرده خون مظلومی بر زمین بریزد چه کسی از بازماندگان او بهخاطر عمل نکردن به دانستهها، عذرخواهی خواهد کرد؟
تا قیامت اوضاع به همین منوال است!
بار دیگر به اولین نکتهای که در نقد سخنان رئیسجمهور بیان شد، بازگردیم. گویا قرار است واقعیتهای گلهمندیهای مردم همچنان ناشنیده باقی بماند. همچنان مشکل مردم نه گرانی، نه کاهش قدرت خرید، نه رکود، نه بیکاری و نه بحران نکول بانکی و ...، بلکه فیلترینگ یا تحول در علوم انسانی است! شاید بزرگترین نارضایتیها از نشنیدن یا چشم بستن بر واقعیتها است. با تأسف بسیار باید گفت: تا قیامت نیز عدهای اگر بمانند، در روی همین پاشنه خواهد چرخید