اندیشکده رند معتقد است، بسیج نیروی است که توانسته دکترین دفاع موزاییکی و نبرد خودجوش ایران را به خوبی اجرایی کند. باید دانست که "دفاع موزاییکی" به معنای دفاع در هرنقطه تعریف میشود که در این راستا نیروهای کشور مبدا باید همواره و در هرنقطه آماده دفاع باشند.
به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری دانشجو، اندیشکده رند معتقد است، بسیج نیروی است که توانسته دکترین دفاع موزاییکی و نبرد خودجوش ایران را به خوبی اجرایی کند. [۵]باید دانست که "دفاع موزاییکی" به معنای دفاع در هرنقطه تعریف میشود که در این راستا نیروهای کشور مبدا باید همواره و در هرنقطه آماده دفاع باشند. در دفاع موزاییکی نیروی انسانی در وهله اول و تجهیزات در وهله دوم حائز اهمیت بوده و هر استان و منطقه میتواند نیرو و امکانات لازم را برای دفاع فوری داشته باشد.
مبحث اول: نقش بسیج در تقویت ساخت درونی کشور
مقام معظم رهبری در مجموعه بیانات اخیر شان، از مقوله تقویت ساخت درونی نظام به عنوان " راه حل مشکلات کشور"، " لازمه موفقیت دیپلماسی"، " عامل افزایش اقتدار بین المللی نظام" و ... یادکردند؛ بنابراین از دیدگاه ایشان پایه اصلی حرکت کشور به سوی وضع مطلوب و توفیق در حل مشکلات بر انسجام و استحکام درونی و تمرکز انرژی در داخل کشور بنا نهاده شده است. در این راستا معظم له در جمع بسیجیان با اشاره بر نقش بسیج در عرصههای مختلف، آن را مظهر عظمت ملت و نیروی کارآمد درونی کشور دانستند و افزودند تواناییهای بسیج کارگشا و گره گشاست. بدون شک کارآمدی بسیج در عرصههای مختلف سبب شده است تا در شرایطی که به تعبیر معظم له در "پیچ تاریخی و در حساسترین مرحله تاریخ" قرار داریم و اقدام در راستای تقویت ساخت درونی به ضرورتی حیاتی برای نظام اسلامی تبدیل شده است توجه و تأکید بیشتر بر ظرفیتها و توانمندیهای بسیج، همچون گذشته، ضامن عبور موفق نظام اسلامی از این مرحله حساس باشد؛ بدون شک بسیج که دیروز در لباس رزم به کشور خدمت میکرد و در دوران پس از جنگ در قالب سازندگی و امروز، در زمانه جنگ نرم و تحریم اقتصادی، که علاوه بر تداوم اقدامات سازندگی خود، با رویکردی علمی- فرهنگی وارد عرصه کارزار شده است این توانمندی را دارد که در شرایط کنونی نیز پرچمدار تقویت استحکام درونی نظام باشد. از این رو ما در زیر به مهمترین اقداماتی که این نهاد ارزشمند میتواند در راستای تقویت ساخت درونی نظام اسلامی انجام دهد میپردازیم.
۱- گفتمان سازی: به این معنا که با ترویج وتبیین ضرورت این موضوع در این برهه از زمان برای کشور و طرح آن در فضای عمومی جامعه، گفتمان تقویت ساخت درونی نظام شکل بگیرد. اهمیت این بحث از آنجاست که افزایش آگاهی عمومی در هموار کردن مسیر حرکت به سمت وضع مطلوب بسیار اثرگذار است و پس از این مرحله، تقویت ساخت درونی به مطالبه عمومی تبدیل میشود و وضعیت به گونهای میشود که کلیت جامعه خواهان اقدام در این راستا میشود و فراتر از این، به چارچوبی تبدیل میشود که مسئولین اقدامات خود را در قالب آن تعریف میکنند. بدون شک وجود بسیجیان در میان اقشار و نهادهای مختلف میتواند در این زمینه بسیار راهگشا باشد.
۲- ترویج سبک زندگی اسلامی- ایرانی: با عنایت به این نکته بسیار مهم که نوع نگرش و شیوه زندگی مردم هر کشوری در سرنوشت آن کشور اثرگذار است و همین امر است که افق حرکت آن جامعه به سوی وضع مطلوب را روشن میکند، اقدام در راستای بومی سازی سبک زندگی میتواند در تقویت ساخت درونی کشور بسیار تعیین کننده باشد. در این راستا بسیج به عنوان نهادی که از خیل عظیم اعضا برخوردار است، اعضایی که در زمینههای مختلفی دارای مهارت هستند و همچنین به شبکهای به نام هادیان سیاسی، که از نیروهای نخبه و متخصصان در امور سیاسی و اجتماعی تشکیل شده است، مجهز میباشد و... میتواند به تئوری پردازی سبک اسلامی ایرانی زندگی بپردازد و آن را تبلیغ کند و فراتر از این با پیاده کردن این سبک، الگویی به جامعه عرضه بدارد. اقدام برای اصلاح الگوی مصرف از جمله اقداماتی است که در این زمینه بایستی مورد توجه قرار گیرد. الگوی مصرف هم یعنی پاسخ به سه سؤال اساسی: ۱- چه مصرف کنیم؟ ۲- چه مقدار مصرف کنیم؟ ۳- چه زمانی مصرف کنیم؟ بایستی گفته شود که متأسفانه در حال حاضر بیش از حد کالای خارجی مصرف میکنیم که این امر خود یکی از عواملی است که میتواند از سرعت اقدام برای استحکام درونی بکاهد که طی یک برنامه کوتاه مدت میبایست برای آن چارهای اندیشیده شود. در این راستا همچنین بایستی از برخی رفتارهای تورم زای اقتصادی پرهیز کنیم.
۳- فعال کردن منابع غیر فعال:با توجه به اینکه بخشی از مشکلات کشور به ویژه در حوزه اقتصادی به دلیل بهره برداری نکردن و در صورت بهره برداری به عدم بهره برداری بهینه از ظرفیتهای داخلی مربوط میشود، توانمندیهای و تجربیات بسیج بویژه توانمندیهای آن در عرصه سازندگی میتواند در استفاده بهینه از این ظرفیت مورد استفاده بیشتر قرار بگیرند.
۴- تقویت و توسعه هر چه بیشتر اردوهای جهادی: بسیج سازندگی با حضور در نقاط صعبالعبور، محروم و کمبرخوردار در راستای تکمیل اهداف ارگانهای دیگر فعالیت میکند. پروژههای مدرسهسازی، احداث پل روستایی، آببند، طرحهای آبخیزداری و بهسازی آب روستایی، احداث مسکن روستایی برای مددجویان بهزیستی، ایجاد میدانهای ورزشی و طرحهای هادی روستایی از جمله اقدامات بسیج سازندگی میباشند که بخشی از آنها در قالب اردوهای جهادی و توسط طلاب و دانشجویان انجام میشوند. این عزیزان که مقام معظم رهبری آنها را سفیران کار و تلاش نامیده اند با حضور خود در روستاها و مناطق محروم، ضمن ترویج معارف اهل بیت علیهم السلام و اقدام در راستای رفع برخی نارساییهای فرهنگی، به ترویج فرهنگ کار و تلاش، کسب تجربه و مهارتهای شغلی و توانمندی افراد و گروههای مختلف در اجرای طرحها، کمک در کاهش هزینههای دولت، تسریع در انجام پروژههای کوچک و... میپردازند و از این رهگذر در رفع محرومیت بسیاری از نقاط محروم و دور افتاده کشور کمک کرده اند. همین اقدام بسیج، علاوه بر اینکه در سطح ملی بسیار مهم و اثرگذار است و به دمیدن روح امید و بالندگی و همچنین فعال کردن برخی ظرفیتها در این مناطق منجر میشود، به تقویت و استحکام وحدت ملی، به عنوان یکی از مهمترین الزامات برای تقویت ساخت درونی نظام، منجر میشود؛ بنابراین بایستی به تقویت این اردوها و سرمایه گذاری بیشتر در آنها توجه جدی شود.
خلاصه اینکه بسیج از یک سو از تجربیات ارزشمندی برخوردار است و از سوی دیگر، به عنوان مولود انقلاب اسلامی، در مقایسه با سایر نهادها و ارگانها نسبت به حفاظت از انقلاب و نظام اسلامی و تقویت روز افزون آن در زمیتههای مختلف احساس تعهد و تکلیف بیشتری دارد و هم از امکانات لازم برای تقویت و استحکام ساخت درونی برخوردار است، بنابراین این نهاد مقدس، همچون گذشته، پرچمدار اقدام برای تقویت ساخت درونی نظام اسلامی میباشد و میبایست به پررنگتر کردن نقش و جایگاه خود در این زمینه بپردازد.
مبحث دوم: بسیج و ضرورت درک الزامات چهل سالگی انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی در حالی وارد چهل سالگی خود میشود که تجربههای متنوعی را در حوزههای داخلی و خارجی بدست آورده و دارای کوله باری از آموزههای متنوع در موضوعات سیاسی، اجتماعی، علمی و... است. انقلابی که چگونگی وقوع آن از توان تحلیل نظریه پردازان خارج بوده و پدیده خاص در زمان و مکان خود تلقی میگردید. بطوریکه بنیان گذار کبیر انقلاب عنوان «معجزه قرن» و «انفجار نور» را بدان داده بود؛ که در تایید این عنوان واقع بینانه باید اذعان نمود همچنان که وقوع انقلاب نادر و ویژه در بین انقلابهای جاری در عرصه جهانی بوده است، تحلیل روند ادامه انقلاب اسلامی ایران نیز با توجه به، وقایع رخ داده در چهار دهه گذشته انقلاب اعم از پشت سر گذاشتن فتنههای سخت و نرم، رسیدن به یک قدرت درجه اول منطقه ای، تاثیر گذاری در معادلات بین المللی، برای تحلیل گران سیاسی و حساس به مسایل ایران امری بسیار شگفت انگیز و غیر قابل پیش بینی بوده است؛ چرا که بارها در چهل سال گذشته دشمنان داخلی و خارجی در راهبردها، سناریوها، گفتهها و نوشتهها و اقدامات خود، فروپاشی، مهار و تضعیف جمهوری اسلامی را مورد تاکید قرار داده اند، اما در صحنه عمل و میدان بازی مسائل به شکل دیگری جریان پیدا کرده و هیچ کدام از برنامههای دشمن در مسیر شتاب حرکت انقلاب، خللی ایجاد نکرده است. اما ادامه انقلاب اسلامی همچون چهار دهه گذشته با تهدیداتی مواجه است که از نظر نگارنده بررسی و کالبد شکافی آن میتواند مسیر حرکت را هموار، و رفع خطرات پیش روی را آسان نماید.
سخن از تهدیدات که به میان میآید در نگاه اول اذهان متوجه دشمنان خارجی و مواجهه آنها با جمهوری اسلامی در ابعاد مختلف به خصوص جنگ سخت میشود، اما واقعیت این است که انقلاب اسلامی در چهار دهه گذشته انواع تهدیدات خارجی اعم از سخت، و نرم را بصورت عینی دیده و کاملا تجربه کرده و تا امروز موفق شده است بطور کامل جنگ در حوزه سخت را بصورت اقتدار آمیز و افتخار آفرین به نفع خود رقم بزند علی رغم اینکه مصداق این جنگ سخت، جنگ بین ایران و عراق نبوده است بلکه جنگ بین دنیای کفر به سرکردگی آمریکای جنایتکار و دنیای اسلاب ناب با محوریت انقلاب اسلامی ایران درجبهههای مختلف بوده است این جنگ، که بسیار پیچیدهتر از جنگ سخت بوده و ابزار و لوازمی بسیار متفاوت و متنوع از جنگ سخت دارد درست بعد از شکست دشمن در جنگ سخت، راهبرد اصلی دشمن برای مهار، تضعیف و فروپاشی انقلاب از درون قرار گرفت؛ و مقام معظم رهبری در ۴ آذر ۱۳۸۸ برای چندمین بار نسبت به وقوع آن هشدار داده و فرمودند: «مواجهۀ استکبار با نظام جمهوری اسلامی، دیگر از نوع مواجۀ دهۀ اول انقلاب نیست. در آن مواجهه، زورآزمایی کردند؛ شکست خوردند. مواجهۀ سخت بود؛ ایجاد جنگ بود، کودتا بود. در اول انقلاب کودتا راه انداختند. شکست خوردند؛ شورشهای قومی راه انداختند، سرکوب شدند و شکست خوردند؛ جنگ تحمیلی را به راه انداختند که هشت سال به طول انجامید، شکست خوردند؛ پس دنبال این راهها نخواهند رفت، یعنی احتمالش ضعیف است. البته باید همیشه هشیاری نسبت به همه جوانب باشد. اما این، اولویت استکبار در مواجهۀ با نظام اسلامی نیست اولویت، آن چیزی است که امروز به آن میگویند جنگ نرم! یعنی جنگ به وسیلۀ ابزارهای فرهنگی، به وسیله نفوذ، به وسیلۀ دروغ، به وسیله شایعهپراکنی با ابزارهای پیشرفتهای که امروز وجود دارد، ابزارهای ارتباطیای که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سی سال قبل نبود، امروز گسترش پیدا کرده. جنگ نرم یعنی ایجاد تردید در دلها و ذهنهای مردم»
مصداق جمله بالا میتواند مورد کمیته جاری در آمریکا باشد. کمیته خطر جاری عنوان کمیتهای است که در دهه ۱۹۷۰ و در اوج جنگ سرد توسط گروهی از سناتورهای امریکایی، مسئولان ارشد وزارت خارجه، اساتید برجسته علوم سیاسی، مؤسسه مطالعاتی امریکن اینتر پرایز و گروهی از مدیران با سابقه سیا و پنتاگون تأسیس شد. هدف از تأسیس این کمیته، خروج از بنبستی بود که در دوران جنگ سرد میان دو ابرقدرت زمان یعنی ایالات متحده امریکا و اتحاد جماهیر شوروی در توازن هستهای به وجود آمده بود.
اعضای این کمیته با منتفی دانستن جنگ سخت بین دو ابرقدرت، تنها راه به زانو درآوردن رقیب را در جنگ نرم و فروپاشی از درون طراحی و به اجرا درآوردند. راهکارهای "دکترین مهار، نبرد رسانهای و ساماندهیِ نافرمانی مدنی"، به عنوان راهبردهای جنگ نرم در این دوره توسط این کمیته معرفی شد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، فعالیت این کمیته برای یک دهه به حالت تعلیق درآمد و پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، بار دیگر عناصری از این کمیته گرد هم آمدند و با تجزیه و تحلیل فرصتها و تهدیدات فراروی دولت امریکا این کمیته را فعال کردند. یکی از اقدامات این کمیته تدوین راهبرد امنیت ملی امریکا، جهت یک دوره چهار ساله برای دولت بوش در ارتباط با ایران است.
در گزارش این کمیته آمده است که ایران به لحاظ وسعت سرزمین، کمیت و کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در منطقه خاورمیانه و هارتلند نظام بینالملل، به قدرتی بیبدیل تبدیل شده است که دیگر نمیتوان با یورش نظامی آن را سرنگون کرد. بنابراین، به زعم اعضای کمیته، تنها راه سرنگونی جمهوری اسلامی ایران پیگیری جنگ نرم با استفاده از "سه تاکتیک دکترین مهار، نبرد رسانهای و ساماندهی نافرمانی مدنی" ممکن است.
اما یک اصل کلی است که میگوید؛ شکلگیری تهدید علیه کشور بهواسطه برخی ضعفهاست بطوریکه در جنگ سخت هم حمله رژیم بعث عراق به ایران، به دلیل وابستگی قدرت و صنعت دفاعی ایران به غرب و تضعیف کشور به واسطه وقوع انقلاب و تغییرات بنیادین در آن بوده است، یا تهدیدات امنیتی که بخصوص در دهه اول و دوم کشور را نا امن ساخت ناشی از حضور و تلاش گروههای مخالف نظام جمهوری اسلامی از قبیل: منافقین و فرقان با انجام ترورهای کور و ایجاد آشوب در فضای داخلی کشور بود.
امروز شاهد طولانی شدن جنگ نرم دشمن با انقلاب اسلامی و متضرر شدن مردم و در کل نظام ایران اسلامی در حوزههای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و... هستیم و روز بروز تبعات این جنگ بسیار خطرناک که رهبر معظم انقلاب از آن به شبیحخون فرهنگی تعبیر کردند برای نسلهای بعدی بیشتر و بیشتر شده و علائم آن روشنتر میگردد. رهبر معظم انقلاب در دیدار با مردم آذربایجان شرقی؛ ۲۸ فررودین ۱۳۸۷ در این خصوص فرمودن: «آنها به این نتیجه رسیدهاند که باید از محتوای نظام هر چه میتوانند کم کنند. این تهاجم فرهنگی که بنده چند سال قبل گفتم، این شبیخون فرهنگی که انسان در بخشهای مختلف علائم آن را مشاهده میکرد و امروز هم انسان آن را در بخشهای مختلفی میبیند، به این نیت است؛ با این قصد است؛ انقلاب را از محتوای خود، از مضمون اسلامی و دینی خود، از روح انقلابی خود تهی و جدا کنند. این، از همان نقاط حساسی است که هوشیاری مردم را میطلبد»
در این شرایط حساس که وجود دشمن کاملا جسور و گستاخ، بر همگان روشن است و هدایتگر حکیم انقلاب بصورت مکرر بصورت واضح و آشکار اهداف و سناریوی آنها را تبیین میکنند بایستی با عمل و اقدام جهادی و انقلابی، در یک اولویت بندی کارشناسی شده و بدور از هر گونه شتابزدگی، زمینههای ضعف داخلی موجود که زمینه ساز مشکلات عدیده برای مردم شده با جدیت شناسایی و نکات کور و مساله ساز که آویز و بستر حضور دشمن میگردد برای همگان بخصوص مسئولان روشن و شفاف گردد تا با یک برنامه ریزی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت، و با بسیج همه نیروها و بهره گیری از توان مردمی که در جنگ سخت اثرگذاری خود را ثابت کردند نسبت به رفع دائمی ضعفهای داخلی که امیدواری و حضور فعال و رنگارنگ دشمن در این جبهه را فراهم نموده اقدام گردد.
دشمن، دشمن است و در دشمنی آن هیچ شک و شبههای وجود ندارد. اما گلوگاه و عمق نفوذ دشمن در جنگ نرم در داخل و در اختیار ما قرار دارد این جنگ شاید در بیرون طراحی و برنامه ریزی میشود، ولی اجرا در داخل و برای داخل است فرماندهان مواجهه با این جنگ نرم در داخل همه مسئولان و مدیران نظام هستند. صحنه و میدان جنگ کاملا مشخص است و مسئولان یا مستقیم در آن صحنه حضور دارند یا آن صحنه در حوزه اشراف آنها قرار دارد.
دشمن در این صحنه از همه ابزارها برای نیل به راهبرد کلان خود که فروپاشی باشد استفاده میکند و هر بستری که بتواند ذرهای دشمن را به اهداف خود نزدیک کند مورد بهره برداری قرار میگیرد. مسئولان نظام یعنی همه کسانیکه در انقلاب اسلامی دارای قدرت نقش آفرینی هستند در این جنگ مخاطب و بازیگر اصلی میباشند. امروز موشکهای دور برد دشمن در جنگ نرم، نا کارآمد سازی انقلاب اسلامی است بویژه ناکارآمدسازی مسئولان و مدیران جامعه. برنامه این است که مولفههای قدرت نرم ایران اسلامی که این کشور را تبدیل به یک الگوی منطقهای برای کشورهای دیگر کرده است نا کارآمد معرفی شود تا قدرت الگو سازی آن از بین برود. برنامه نا کارآمد سازی از مسئولین شروع و به بدنه تسری پیدا میکند. یعنی وقتی توقعات مردم توسط مسئولین بخوبی برآورده نمیشود و نارضایتی اجتماعی در حوزههای مختلف شکل میگیرد ناکارآمدی محقق میگردد.
تجربه چهل ساله انقلاب نشان میدهد که ساختارانقلاب و نظام ایدئولوژی آن بسیار درست و محکم طراحی شده است و همین ساختار محکم و درست دلیل اصلی استحکام و بقای انقلاب درطول چهل سال گذشته در برابر هجمههای مختلف داخل و خارج بوده است ساختاراز لحاظ کارآمدی مشکلی ندارد چرا که بر اساس اصل ۵۷ قانون اساسی قوای حاکم در جمهور اسلامی ایران که عبارتند از: قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضاییه، مستقل از یکدیگرند و هرکدام در چارچوب ماموریتهای تعریف شده حرکت میکنند. این شبهه که نا کارآمدی یک دستگاه ناکارآمدی ساختار، جمهوری اسلامی و در راس آن رهبری است هم از نگاه اصل ۵۷ قانون اساسی که تفکیک قوا را مطرح نموده و هم از نظر عقلی کاملا مطرود است در واقع با این شبهه جایی برای پاسخگو بودن دستگاههای کشور و مسئولان آن دستگاهها باقی نمیماند و هزینه خوب یا بد کار کردن مسئولان دستگاههای مختلف را فرد یا مجموعه دیگری باید بپردازد.
همه مسئولان در چارچوب ماموریتهای محوله، هم در حوزه تصمیم گیری و هم در اجرا بر حسب قانون دارای اختیار هستند و باید پاسخگوی نتایج عملکرد خود باشند. مسئولان در هر ردهای و سازمانی باید در مواجهه با جنگ نرم طراحی شده دشمن بدون فرافکنی پاسخگوی مطالبات مردم باشند اینکه هم مسئول باشی و هم بگویی نمیگذارند و... پذیرفتنی نیست اینکه هشت سال مسئول اجرایی یک کشور باشی و نهایتا برای فرار از پاسخگویی مانع تراشی کنی و مسائل و چرایی انجام نشدن مطالبات کشور و مردم را به دوش ساختار و رهبری بگذاری به هیچ وجه مورد قبول افکار عمومی نیست این مدل از طراحی دشمن که مسبوق به سابقه است بازی سوختهای که توسط برخی بازیگران داخلی برای چندمین بار مطرح میشود.
جریانی در داخل تلاش میکند ناکارآمدی افراد و برخی دستگاهها را به حساب انقلاب و ساختار بگذارد این جریان هر چند وقت برای عبور از چالشها و فرصت سازی برای دشمنان انقلاب، بدنبال فرافکنی و عملیات روانی برای تاثیر گذاری روی افکار مردم و سوژه سازی برای جریان رسانهای خارج از کشور میباشد که لازم است مسئولان با دغدغه مندی نسبت به پاسخگویی مطالبات مردم اقدام نموده و با کار سخت و تلاش مضاعف و کارآمد شبانه روزی سناریوی ناکاآمد سازی را خنثی نمایند و در کنار آن قشر نخبگانی و رسانهای جامعه، ضمن تشریح واقعیتها و دستاووردهای انقلاب، با استدلال و منطق شبهات مطروحه و عملیات روانی و رسانهای دشمن را پاسخ دهند. [۱]
مبحث سوم: چرایی و چیستی اتهام جناح گرایی به بسیج؟
بدون تردید بسیج یک باند، حزب و جریان سیاسی نیست و نه تنها در تراز ملت ایران است که در تراز جهانی مطرح است. الگوی بسیج الهام بخش از خاورمیانه اسلامی تا امریکای لاتین و شمال آفریقا است. بسیج میداندار عرصههای کلان ملی و دینی است و هر کجا انقلاب اسلامی نیاز دارند، هم آنجا حاضر است. بنابراین بین نخبگان سیاسی کشور، رهبری، دولت و خود بسیج یک اشتراک فهم وجود دارد و آن اینکه بسیج متعلق به یک جریان سیاسی نیست و کارکرد آن عمل سیاسی به معنی ورود و خروج به عرصه قدرت نیست. این اشتراک فهم، در میدان عمل بسیج بعضاً مورد خدشه واقع میشود و کارکرد بسیج را مغایر با این دریافت عمومی از حیطه عمل آن میدانند.
برخی مسئولین کشور، بسیج را «برای همه ملت ایران» میدانند که نباید مورد استفاده جناحی قرار گیرد در عین حال آن را دهها میلیونی و یا بیست میلیونی خطاب میکنند. تعارض آنجا خود را نشان میدهد که چگونه میشود بسیج را همه ملت ایران دانست و حجم آن را دهها میلیون خواست، اما این مجموعه دهها میلیونی را در حوزه نظامی و نیروهای مسلح حبس نمود؟ اگر این دهها میلیون نتوانند در عرصه جنگ نرم وارد شوند و اگر نتوانند به عنوان یک جریان اجتماعی- انقلابی در کشور نقشآفرینی کنند، پس میداندار عرصههای اجتماعی انقلاب چه کسانی خواهند بود؟ اگر بسیج همه ملت ایران است و همه معتقدین و مؤمنین به انقلاب اسلامی بسیجیاند، آیا میشود عناصر گرداننده جریانهای سیاسی عضو بسیج نباشند؟ اصولاً افراد منتسب به جریانهای سیاسی بسیجی بودن را یک افتخار برای خود میدانند و بعضاً از آن استفاده یا سوءاستفاده میکنند. حال میشود به آنان گفت: یا باید جریان را ترک نمایید یا بسیج را؟ مقام معظم رهبری در دیدار اخیر با بسیجیان (۳/۹/۱۳۹۵) بسیج را پیشتاز مردمسالاری دینی دانستند که معنی آن صلاحیت بسیج در عمل اجتماعی است و به صورت طبیعی انتخابات و مردمسالاری نماد این عمل اجتماعی است. اگر بسیج قرار است دهها میلیون باشد و دو جناح هم میداندار عرصه سیاست باشند، بسیج باید کاندیدای مدنظر برای رأی را از کجا پیدا کند؟ آیا قرابت فکری با کاندیداها الزامی نیست و آیا کاندیداها عضو جریان نیستند و راه دیگری وجود دارد؟
در یک بررسی منصفانه و غیرسیاسی دلایل عمدهای را میتوان برای اتهام جناحگرایی به بسیج برشمرد که البته ممکن است برخی از آن دلایل اتهام هم نباشد و مبتنی بر فهم و تفسیر سیاسی از صحنه سیاسی کشور باشد. توجه داشته باشیم که اتهام جناحگرایی در گرانیگاه انتخابات زده میشود، چرا که عدهای وزن بسیج را در سبد غیرخود میبینند و قطعاً اگر این وزن را در سبد خود احساس کنند چنین اتهامی را روا نمیدارند.
بسیج نمیتواند اسیر اسامی و القاب معرفه و تابلوها شود. بسیج تنظیم خود را مبتنی بر محتوای جریانات سیاسی قرار میدهد. مقام معظم رهبری به عنوان رهبر بسیجیان میفرمایند: «برای بنده اسامی اصولگرا و اصلاحطلب موضوعیت ندارد، بنده با محتوا کار دارم». بنابراین بسیج با مطالعه محتوای جریانات احساس میکند بخشی از جریان اصلاحطلب در چارچوب نظام اسلامی و انقلاب اسلامی معنادهی نمیشود. بنابراین اسیر مجوزهای حقوقی احزاب و جریانها نمیشود بلکه نسبت جریان با انقلاب اسلامی را مدنظر قرار میدهد. ممکن است در این مسیر نه تنها بخشی از جریانهای درون حاکمیت را همراه انقلاب نداند که آنان را برانداز بداند.
در این صورت بسیج میتواند ناظر علیالسویه جریانات سیاسی باشد؟ البته بسیج برای این امر شاخص دارد. شاخصهای مدنظر نیز فراسلیقهای است. شاخصهای مدنظر اصولی هستند که هر فرد معتقد به انقلاب اسلامی نمیتواند بدون اعتقاد و التزام به آنها در دایره نظام تعریف شود. این اصول که بسیج جریانات سیاسی را با آن میسنجد، عبارت است از همان اصولی که مقام معظم رهبری برای سران اصلاحات در سال ۱۳۷۸ ترسیم نمودند و فرمودند: اگر این اصول را قبول دارید، بر سر هر چیز دیگری اگر اختلاف باشد، اختلاف سلیقه است، بنابراین اختلاف بسیج با بخشی از جریان اصلاحات اختلاف مبنایی ـ. فکری است و نه اختلاف سلیقه. رفتار، مواضع و محتوای به جای مانده از برخی احزاب و افراد اصلاحطلب نشان میدهد که آنان از بعد مبانی و معرفتی از اسلام سیاسی که قله آوردههای امام است عدول کردهاند. بنابراین چطور بسیج میتواند جریان عدول کرده را با بقیه در یک تراز ببیند و خود را بیطرف حس کند؟
حال این سئوال مطرح میشود که چرا بسیج به جناح گرایی متهم میشود؟ چرایی اتهام جناحگرایی به بسیج تک عاملی نیست و عوامل متعددی این انگاره ذهنی را شکل میدهند ممکن است ضد انقلابیون برای ضربه زدن به سرمایه اجتماعی نظام و بسیج به این موضوع بپردازند، اما بعضاً مدعیان انقلاب نیز چنین اتهامی را متوجه بسیج کردهاند و خواهند کرد. علت آن چیست؟
۱- بدون تعارف باید گفت: بسیج و بسجیان بخشی از یک جناح سیاسی را داخل نظام نمیدانند و با مطالعه مواضع، عملکرد، بیانیهها و رفتار سیاسی آنان و همچنین حمایت همهجانبه غرب از آنان به این نتیجه میرسند که این افراد از هر فرصتی برای ضربه زدن به نظام استفاده میکنند. طراحی فتنه ۱۳۸۸، اقدامات ساختارشکنانه و دشمن شادکن مجلس ششم، نوشتن دهها کتاب و صدها مقاله علمی و ژورنالیستی در رد اسلامیت نظام و ... نشان میدهد که بسیج نمیتواند به حسب حقوقی و قانونی بودن جایگاه یک گروه آن را به رسمیت بشناسد. همانگونه که شورای نگهبان نیز در تأیید صلاحیتها به قانونی بودن حزب توجهی ندارد و صلاحیت افراد را مدنظر دارد. بنابراین بسیج خود را مقابل این دسته میبیند و این دسته نیز در واکنش، بسیج را مقابل خود میبینند. همسویی با اصول و اهداف و سیاستهای کلی نظام از سوی هر کس باشد او در میان بسیج و بسیجیان جای دارد، اما اعمال منافقانه، غربپسند و سکولار نمیتواند مورد تأیید بسیج باشد. به صورت طبیعی رأی چند میلیونی بسیجیان در روز موعود به سبد این جریان ریخته نمیشود و اتهامات علیه بسیج از همین نقطه شروع میشود. این افراد به جای آسیبشناسی رفتار خود تلاش میکنند بسیج را نیروی مسلح قلمداد کنند، اما در عین حال هم خود را پیشکسوت و پدر بسیج میدانند و هم محور یک جریان سیاسی هستند.
۲- جناح اصولگرا از نظر مبانی اعتقادی، جهتگیریهای فکری، ولایتمداری و دینداری با بسیج اشتراک گفتمان و اشتراک نگاه دارد و این خصیصه ارتباطی با بسیج ندارد و بسیج نمیتواند از مواضع اصولی خود به دلیل همسویی یا انطباق با این جریان عقبنشینی نماید. بسیج نمیتواند از مسیر انقلاب فاصله بگیرد تا عدم پیوستگی خود به جریان را ثابت کند.
۳- سرنوشتساز بودن جثه بسیج در پروسه مردمسالاری دلیل دیگری است که عدهای را نگران میکند، این نگرانی در عرصه عمومی وارونهسازی و به اتهام جناحگرایی علیه بسیج تبدیل میشود. جریاناتی که احساس فاصله با بسیج میکنند باید به دنبال آسیب خود بگردند و به این سؤال پاسخ دهند که چرا رأی بسیجیان در سبد ما نیست؟ همینجا میتوانند فاصله خود را با کلیت نظام بفهمند و دست به اصلاح بزنند. حمایت بسیجیان از خاتمی در ۱۶ آذر ۱۳۸۳ در دانشگاه تهران نمونهای مثال زدنی برای این ادعاست. آنجا که خاتمی بر ارزشها تأکید کرد و ضدانقلاب به او فحاشی کردند، بسیج به حمایت از وی پرداخت و از سخنانش در تالار شهید چمران دانشکده فنی دانشگاه تهران دفاع کرد. این مثال نمونه خوبی از تنظیم روابط بسیج با مواضع افراد یک جناح است. بخشی از جریان اصلاحطلب که - هیچکس نمیتواند کتمان کند - از نظام عبور کرده است، بسیج از اینکه خود را مقابل آنان میبیند، ابایی ندارد و این مسئله اصلاً جناحی نیست بلکه اصرار بر مرزبندی خودی و غیرخودی یا مرزبندی انقلابی- غیرانقلابی است.
شیرین عبادی به عنوان فردی که بارها توسط اصلاحطلبان مورد تکریم قرار گرفته است و میتینگهای زیادی در دانشگاهها به جهت جایزهای که به دلیل مبارزه با نظام اخذ کرده، برایش برگزار کردند، معتقد است: «عضویت نوجوانان در بسیج دانشآموزی نقض حقوق بشر است.» حالا بسیج چطور میتواند حامیان این نگاه را از خود بداند یا خودی محسوب کند. دیگری بسیج و هیئتهای مذهبی را منشأ خشونت معرفی میکند، آیا بسیج باید او را عضوی از یک جناح نظام به رسمیت بشناسد؟ این مسائل نگرشی نمیتواند هویت انقلابی بسیج را به حاشیه ببرد و بسیج هم نمیتواند از هویت و ارزشهای خود برای فراز از انگ جناحی عدول کند.
اما راهحل جناحی ندیدن بسیج چه میتواند باشد؟ به جز مخالفان نظام که برای اقناع آنان هیچ نسخهای وجود ندارد، میتوان در درون نظام تدابیر کاربردی و نگرشی ایجاد کرد و همه سیاسیون خود را با این نگرش تنظیم کنند:
۱- مهمترین راهکار این است که جریانات مدعی نظام از عناصر واگرا و دگراندیش پالایش شوند، بسیج باید اطمینان یابد که رقابت سیاسی درون نظام و بر سر برنامه اداره کشور است. اکنون بخشی از محتوای رقابتها به «هویت» انقلاب اسلامی و چیستی آن برمیگردد. در فهم اصل نظام و چیستی آن برخی از نخبگان اصلاحطلب دچار تردید و واگرایی هستند. سکولاریسم را رسماً فریاد میزنند و مدل حکومتی جایگزینی – برای جمهوری اسلامی – ارائه میدهند. این شرایط باعث موضعگیری در بسیج و بسیجیان میشود. راهکار این است که پالایش درون جریانی صورت گیرد و رقابتها از سطح فعلی به «رقابت سلایق» درون نظام تغییر یابد، در آن صورت بسیج هم میتواند به هر دو جریان رأی دهد و نسبت به هر دو احساس تعلق یا نقد یکسان داشته باشد.
۲- اگر قرار باشد بسیج را دهها میلیونی بخواهیم و ببینیم نمیتوان بین دهها میلیون نفر با جریانات مرزبندی حداکثری ایجاد نمود، خصوصاً اینکه گردانندگان جریانات خود را بسیجی مینامند، راه چاره در این است که بین ماهیت و هویت حقوقی بسیج با هویت حقیقی بسیجیان فاصله ایجاد نماییم و ممنوعیت را حصر در تابلو، امکانات و ساختار بسیج نماییم. در این صورت تفاوتی نیز بین امکانات بسیج با دیگر دستگاهها نخواهد بود، چون همه متعلق به بیتالمال و اموال عمومی است. در صورتی که رقابت سلایق در درون نظام باشد، بسیجیان نیز با هویت شخصی خود میتوانند تنور انتخابات را گرم نمایند، بسیج اجتماعی موتور مولد مردمسالاری دینی است و تلاش برای مشارکت حداکثری بخشی از مأموریت بسیجیان در این عرصه است. هر بسیجی ممکن است دهها هویت دیگر داشته باشد؛ هویت صنفی، دانشگاهی، خانوادگی، قومی، ورزشی و... ممکن است با هویت دیگری به میدان بیاید و سختگیری از ناحیه هویت بسیجی ممکن است وی را از میدان بسیج بیرون نماید.
با این شرط، آنجا که سازمان بسیج به میدان منازعه میآید باید نقد و تعقیب شود، اما آنجا که بسیجیان در میدان سیاست حضور مییابند نباید سازمان بسیج به جناحگرایی متهم شود. بسیج دریای بزرگی است که با بخشنامه و ضوابط قابل کنترل حداکثری نیست و اصل داوطلبانه بودن نباید موجب سختگیری به آنان شود.
۳- تحول در مفهوم بسیج باید در نگرش نخبگان سیاسی وارد شود. بعد از ۲۸ سال از اتمام جنگ و متصور نبودن جنگ نظامی (زمینی) و تغییر سنگر دشمن به حوزههای غیرنظامی، تأکید و اصرار بر هویت نظامی بسیج نوعی خودفریبی و محدود کردن بسیج است. بعد نظامی بسیج امروز بخش کوچکی از آن را در برمیگیرد و ۲۲ قشر تخصصی بسیج تقریباً حضوری در عرصه نظامی ندارند. این جمعیت گوناگون را نمیتوان با نهاد اسلحه بازنمایی کرد بلکه هویت اجتماعیشان غلبه دارد و قطعاً انگ نظامی به آنان نه آنان را نظامی میکند و نه از حوزه نرم انقلاب اسلامی بیرون مینماید. پیچیدگی توطئهها، نفوذ، یارگیری، شخصیتپردازی، تغییر سبک زندگی و گستردگی ارتباطات و اطلاعات در عصر حاضر، بسیج را چند وجهی و چند بعدی نموده است و این تحول باید به عنوان بخشی از نگرش اصلاحی سیاسیون در فهم بسیج به کار آید.
مبحث چهارم: بسیج از منظر نگاه غربیها و دشمنان
تحلیل دیدگاهها و نظرات صاحب نظران مسائل نظامی و امنیتی در اندیشکدههای غربی نشان میدهد که بسیج در ایران الگوی موفقی از طرح ریزی که نیروی مردمی برای مقابله با تهدیدهای داخلی و خارجی بوده است. به عبارت دیگر بسیج توانسته در طول سالیان پس از انقلاب، کارکردهایی که رهبران این کشور مدنظر داشته اند را به خوبی پیاده کند. فعالیت این نیروی مردمی در هشت سال جنگ تحمیلی نشان داد که بسیج توانست تا انگیزههای دینی و انقلابی مردم ایران را در خدمت دفاع از کیان اسلام و انقلاب قرار دهد و با تقدیم صدها هزار شهید گلگون کفن، نهال انقلاب اسلامی را با خون خویش آبیاری کند.
همچنین این اندیشکدهها معتقدند بسیج در دوران پس از جنگ، توانست بازوی بسیار قوی و توانمندی برای سپاه در اداره عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی، نظامی و دفاعی کشور باشد و با مقابله تهدیدهای داخلی و خارجی به ویژه توطئههای نرم فرهنگی و سیاسی، کشور را در برابر توفان حوادث حفظ کند. این توانمندی بسیار بالای بسیج تا به اندازهای است که از منظر اندیشکده ها، هیچ نیروی در داخل کشور نمیتواند کارکردهای بسیج را اجرا کرده و جایگزین کند. بسیج توانسته ضمن حضور در عرضههای دفاعی و امنیتی، روحیه انقلابی و دینی را در میان جوانان حفظ کرده و آن را برای دفاع از انقلاب اسلامی در عرصههای مختلف آماده کند. در ادامه ه. بخشی از کارکردهای بسیج که از نگاه محافل و شخصیتهای غربی برجسته شده است را مورد بررسی مختصر قرار میدهیم.
۱- بسیج؛ نیروی جایگزینناپذیر پایداری و تداوم نظام جمهوری اسلامی ایران
یکی از پررنگترین خطوطی که در ارتباط با بسیج از سوی اندیشکدههای آمریکایی و غربی، پیگیری میشود این است که در صورت تضعیف بسیج، نظام جمهوری اسلامی ایران نمیتواند به کارکردهای خویش ادامه دهد. علی آلفونه، متخصص مسائل نظامی ایران و کارشناس ارشد بنیاد ضد ایرانی دفاع از دموکراسی که تاکنون طرحهای مختلفی برای سرنگونی نظام سیاسی در ایران ارایه داده ونقش این بنیاد در اعمال تحریمهای دوره اوباما و هم چنین در دوره ترامپ، بسیار پررنگ و چشمگیر است، با اذعان به این واقعیت معتقد است در صورتی که بسیج تضعیف شود، ارتش نیز نمیتواند جای آن را پر کرده و ایران در شرایط بحرانی، بسیار آسیب پذیر خواهد بود؛ بنابراین از دید این موسسه ضدایرانی، یکی از مهمترین اقداماتی که باید در راستای تغییر نظام سیاسی در ایران انجام داد، برنامه ریزی اقداماتی است که بتواند نقش مقاومت بسیج در نظام جمهوری اسلامی ایران تضعیف شود. آلفونه در ارتباط با این جایگاه، به حضور و فعالیت بسیج در میان اقشار مختلف مردم از دانش آموزان ودانشجویان، زنان و مردان اشاره میکند و فعالیت بسیج در مساجد و مدارس و سایر پایگاههای مردمی سبب شده تا این نیرو، عاملی جایگزین ناپذیر در ثبات نظام جمهوری اسلامی ایران باشد. [۲]
۲- بسیج؛ ستون اصلی امنیت داخلی و حافظ فرهنگ اسلامی در ایران
بسیج به دلیل نقشی که در مقابله با شورشها و ناآرامیهای داخلی کشور و همچنین توطئههای فرهنگی غرب علیه ایران ایفا کرده، از سوی تحلیلگران اندیشکدهها و اتاقهای فکری غرب، به عنوان سنگ بنای ثبات داخلی و فرهنگی ایران نامیده شده است. از میان این این موارد، میتواند به یاداشتی که حسین آرین کارشناس مسائل نظامی در موسسه خاورمیانه با عنوان بسیج؛ ستون اصلی ثبات داخلی در ایران منتشر کرده، اشاره کرد. آرین معتقد است، بسیج ضمن اینکه در جنگ توانست نقش قابل توجهی را ایفا کند، پس از این دوره، تبدیل به یکی از عناصر اصلی امنیت داخلی در ایران شد. به ویژه با افزایش تعداد اعضای این سازمان و گسترش آن در آحاد مختلف مردم ایران، نقش این سازمان در حفظ ثبات سیاسی در ایران، به مراتب افزایش یافت. از دیدگاه آرین، بسیج ضمن اینکه در عرصه امنیتی، نقش فعالی را در ساختار سیاسی ایران ایفا میکند، در مقابله با تهاجم فرهنگی غرب نیز، مأموریت ویژهای به عهده دارد. تلاش نیروهای بسیج در مقابله با مسأله بدحجابی و سایر منکرات اجتماعی در کنار حفاظت از امنیت داخلی که نمونه آن در شورشهای اجتماعی پس از فتنه سال ۸۸، قابل مشاهده است، سبب شده تا هم اکنون این نیرو، به یکی از نقاط اصلی اتکای رهبری در اداره کشور تبدیل شود. [۳]
۳- بسیج؛ خون در رگهای سپاه و سپر مقابله با فتنههای آینده
نقش پررنگ بسیج هشت سال دفاع مقدس و پس از آن در بازسازی کشور و جهاد علمی و سازندگی، سبب شده تا اندیشکدههای راهبردی غرب، بسیج را موتور محرک و خون در رگهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران معرفی کنند. به عقیده این اتاقهای فکر، سپاه بدون بسیج نمیتوانست اقدامات گستردهای که تاکنون انجام داده را تحقق بخشد. سپاه چه در عرصه جنگ و مبارزه و چه در صحنه سازندگی و توسعه، به شدت از بسیج استفاده کرده است. در حال حاضر، این اندیشکدهها معتقدند، بسیج قویترین نیروی امنیتی در داخل ایران است که توانسته توطئهها و برنامههای گسترده غرب علیه ایران را خنثی سازد.
نقش بسیج در مقابله با فتنه ۸۸، سبب شده تا کارشناسان غربی به وضوح اذعان کنند که با وجود این نیروی بزرگ امنیتی در ایران، احتمال ظهور فتنه آینده در ایران بسیار کم به نظر میرسد. این تحلیل باتوجه به عملکرد حرفهای و تحسین برانگیزی که نیروی مقاومت بسیج در برابر فتنه گران سال ۸۸ داشت، کاملاً دقیق و مبتنی بر اصول عملیاتی و جنگ شهری است. از نگاه این اندیشکده ها، این بسیج بود که در فتنه ۸۸ توانست الگوی نبرد نامتقارن شهری را با موفقیت پیاده کند. [۴]
۴-بسیج؛ رکن حیاتی راهبرد دفاع ملی ایران
اهمیت و تأثیرگذاری سازمان بسیج برای اندیشکدههای غربی تنها به مواردی که تاکنون اشاره شده، محدود نمیشود. موسسه رند که سهم بسیار قابل توجهی در شکل گیری اندیشهها و راهبردهای سیاست خارجی و امنیتی دولت ایالات متحده ایفا میکند، معتقد است، بسیج در راهبرد دفاع ملی ایران، بی تردید یک رکن حیاتی به شمار میرود.
این اندیشکده در گزارش مفصلی تحت عنوان " خیزش پاسداران" به تحلیل راهبرد دفاع ملی ایران میپردازد. یافتههای این گزارش نشان دهنده این موضوع است که از نظر آمریکا، ایران در گام اول تلاش میکند تا در صورتی که کشوری قصد حمله به این کشور را کرد، هزینه بسیار گزافی را مبتنی بر اصل بازدارندگی بر کشور مهاجم ایجاد کند. در گام دوم در شرایطی که حمله صورت گرفته و این کشور وارد جنگ شده، به اندازهای مهاجم را تحت فشار قرار میدهد که از ادامه و تعقیب سایر اهداف خویش بازمانده و در عمل نتواند راهبرد نظامی خویش را پیاده کند. به عقیده موسسه رند، در چنین راهبردی، نقش حیاتی و کلیدی را بسیج بر عهده دارد.
رند معتقد است، بسیج نیروی است که توانسته دکترین دفاع موزاییکی و نبرد خودجوش ایران را به خوبی اجرایی کند. [۵]باید دانست که "دفاع موزاییکی" به معنای دفاع در هرنقطه تعریف میشود که در این راستا نیروهای کشور مبدا باید همواره و در هرنقطه آماده دفاع باشند. در دفاع موزاییکی نیروی انسانی در وهله اول و تجهیزات در وهله دوم حائز اهمیت بوده و هر استان و منطقه میتواند نیرو و امکانات لازم را برای دفاع فوری داشته باشد.
۵- حضور مستحکمتر بسیج در عرصه منطقهای
گزارشها و اسناد منتشرشده از سوی اتاقهای فکر و اندیشکدههای غربی نشان میدهد که آنها نسبت به گسترش نقش و فعالیت بسیج در عرصههای میدانی عراق و سوریه، هشدار داده اند. احمدمجیدیار که در موسسه مطالعات خاورمیانه به تحلیل سیاستهای ایران میپردازد در گزارشی با عنوان نقش فزاینده بسیج در جنگ سوریه، به تحلیل این موضوع پرداخته است. این روند که به ویژه پس از شهادت تنی چند نفر از اعضای این سازمان در تحولات سوریه، از سوی اندیشکده ها، رصد شده، نشان میدهد که در سالهای اخیر، بسیج توانسته مقابله با تهدیدهای غرب را حتی در خارج از مرزهای ایران دنبال کند و حضور فعال تری در صحنه جنگ علیه تروریسم داشته باشد. شهادت حسین معز غلامی از جمله نمونههایی است که از سوی اندیشکدههای غربی، مورد توجه قرار گرفته و آن را نشان دهنده فعالیتهای بسیج در عرصه منطقه دانسته اند [۶].
از دید اندیشکدههای غربی، سازمان بسیج مستضعفین انقلاب اسلامی ایران با ایفای نقش هرچه فعالتر در تحولات میدانی عراق و سوریه، برنامه بلندمدت خویش را در دستورکار قرار داده است. بسیج ضمن اینکه توانسته با اتخاذ راهبرد دفاع از حرم، روح و غیرت انقلابی را در میان جوانان ایرانی بدمد و با هجمه گسترده فرهنگ غربی که در حال حاضر جوانان این کشور را هدف قرار داده، مقابله کند، در حال تربیت نسل جدید رهبران و فرماندهان نظامی ایران است. [۷]ایران توانسته از تهدیدی که داعش در عراق و سوریه ایجاد کرده، یک فرصت راهبردی ایجاد کند. در واقع فرماندهان نظامی ایران با گسترش نقش بسیج در صحنه تحولات میدانی عراق و سوریه، آمادگی نظامی و دفاعی خویش را بیش از پیش برای مقابله با هرگونه تهدیدی روزآمد کرده اند. این تحول که به ویژه با روی کار آمدن سردار غیب پرور همراه شده، نشان میدهد که سازمان بسیج مستضعفین به منظور آماده سازی توان دفاعی و همچنین تربیت جوانان برای حضور در عرصههای فرماندهی نیروهای نظامی ایران، راهبرد بلندمدتی را دنبال میکند.
به همین دلیل است که میتوان مشاهد کرد نقش بسیج در سوریه پس از آزادی حلب بیشتر شده است. در واقع ایران ضمن اعزام کارشناسان خبره نظامی به سوریه برای مدیریت صحنه نبرد، هنگامی که شدت منازعه کم شده، سعی میکند تا با اعزام نیروهای جوان و تازه نفس بسیجی که از تجربههای جنگی کافی برخوردار نیستند، در صحنه سوریه استفاده کند تا در آینده بتواند مدیریت ساختارهای نظامی و برنامههای عملیاتی و دفاعی خویش را به آنان بسپارد. حضور بسیج در صحنه سوریه، به علاوه سبب شده تا جریان مقاومت در منطقه تقویت شده و همچنین شعار دفاع از مظلوم که به عنوان هدف انقلاب اسبلامی و کارکرد اصلی بسیج معرفی شده، در سایر کشورهای اسلامی نیز طنین انداز شود.
مبحث پنجم: جمع بندی؛ بسیج سرمایهای برای حفظ و اتحاد کشور و انقلاب
تشکیل شجره طیبه بسیج مستضعفین از اقدامات الهی و معجزهآسای بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (ره) به منظور صیانت و پاسداری از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن است. امام با نگاه آیندهنگرانه و الهی خود میدانست، همان طور که انقلاب اسلامی به مثابه پدیدهای منحصربفرد، انقلابی عظیم در روحها، باورها، رفتارها و ساختارهای جامعه ایرانی ایجاد کرده، صیانت و پاسداری از آن نیز در وسط معرکهها و مهلکههای بیشماری که برایش از داخل و خارج طراحی شده، به ساماندهی نیروی عظیمی از جنس انقلاب، با مولفههایی از روحیه خالصانه جهادی، معنویت و بصیرت نافذ و اعتقادات محکم با آمادگیهای نظامی برای ایثار تا بذل جان با ملاکها و مناطهای الهی نیاز دارد. این بینش زیر بنای شکلگیری بسیج مستضعفین به عنوان همزاد انقلاب اسلامی شد.
گذشت زمان و مواجهه موفق بسیج با بحرانها و فتنهها و چالشهای مختلف، درستی معجزه بودن تاسیس این نهاد مقدس و ذخیره انقلاب اسلامی را نشان داد و انقلاب اسلامی توانست با عبور از گردنههای سخت و صعب به قله افتخارات امروز برسد.
حال دشمنان انقلاب در فضای پسا برجام و اینک بعد از خروج از توافق هستهای به این نتیجه رسیدهاند که با تغییر راهبرد مقابله با جمهوری اسلامی ایران از حوزه تقابل و هماوردی سخت و نیمه سخت، به حوزه تعامل، به دنبال تاثیرگذاری و نفوذ در باورها، رفتارها و نهایتا ساختارهای نظام جمهوری اسلامی ایران به بهانه مذاکره باشند. از این رو، بسیج جایگاه ویژهای در این سناریو پیدا میکند؛ هم از حیث این که خود نهاد بسیج و بسیجیان عزیز به عنوان یکی از آماج نفوذ است و هم از لحاظ که وفادارترین و پا به رکابترین نیروی انقلاب است که وظیفه دفع و رفع نفوذ و مقابله با نفوذگر را به عهده دارد.
امروز بسیج به یکی از بی نظیرترین نهادهای مردمی تبدیل شده است که نمونه آن در هیچ کجای دنیا تکرار نشده است. از ابتدای شکل گیری انقلاب اسلامی حضرت امام (ره) بسیج را به عنوان ذخیره استراتژیک کشور نامید و این ویژگی با مدیریت امام خامنهای در این چهل ساله حفظ شد و به یک الگو برای داخل و خارج تبدیل شده است. سیج بزرگترین امید برای دوستان انقلاب اسلامی چه در داخل و چه در کشورهای اسلامی منطقه میباشد و به همین دلیل است که امام فرمودند: وقتی فرهنگ بسیج در یک کشور طنین انداز شود از طمع دشمنان دور میماند. بررسیها نشان میدهد که کشور از نظر اقتصادی و فرهنگی نیازمند حرکتی نو، جدید و گسترده است که این تنها با مدیریت بسیجی و انقلابی امکان پذیر است و دستگاههای دولتی و اجرایی باید از ظرفیتهای گسترده بسیج استفاده کنند.