آمریکا در ونزوئلا به دنبال چیست؟ چرا این کشور که گفته میشود با تورم اسفارگسیختهای مواجه است، برای واشنگتن در این سطح حائز اهمیت است که در هر حرکتی علیه دولت مرکزی، آمریکا به سرعت از مخالفان پشتیبانی میکند؟
به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری دانشجو، همین الان که شما در حال خواندن این گزارش هستید، معلوم نیست اوضاع در ونزوئلا به چه شکل باشد، اما در زمانی که این گزارش نوشته شده، همچنان نیکلاس مادورو رئیسجمهور ونزوئلا و «خوان خراردو گوایدو مارکز» رئیس مجلس ونزوئلا یا همان رئیسجمهور خودخوانده است. سرعت تحولات به قدری بالاست که هیچکس نمیداند صبح فردا از کاراکاس چه خبری در صدر خبرگزاریها نقش خواهد بست. در این بین یک متغیر نسبتا تعیینکننده خواهد بود و آن نقش ارتش ونزوئلاست. تا شامگاه جمعه به وقت تهران، ارتش حاضر نشده از حمایت رئیسجمهور قانونی دست بکشد و با گوایدو رئیسجمهور خودخوانده که حمایت ویژه دونالد ترامپ و آمریکا را به همراه دارد، همراهی کند. این یعنی مادورو همچنان رئیسجمهور ونزوئلاست و تلاشهای خوان گوایدو تنها یک ادعای بیپایه است. هر دوطرف هم حمایتهای بینالمللی و هم حمایتهای کشورهای دارای حق وتو را دارند و این شرایط را برای انجام یک کودتا سختکرده است. اما مهمتر از ارتش و همراهی یا عدم همراهی آنان با کودتا، این مردم هستند که میتوانند سرنوشت کشورشان را تعیین کنند. آنها هستند که بین دولت کودتا و دولت قانونی تصمیم میگیرند. مردم ونزوئلا سالها قبل یکبار چنین بحرانی را تجربه کردهاند. سال ۲۰۰۲ آمریکا پروژه کودتا را در ونزوئلا برای سرنگونی دولت چاوز با همکاری برخی فرماندهان ارتش عملیاتی کرد و موفق هم شد، اما مردم به خیابانها آمدند و علیه آمریکا، علیه رژیم کودتایی و به نفع حکومت منتخب فریاد زدند، کشته دادند و توانستند نظامیان شورشی را به پادگانهایشان بازگردانند و دوباره قدرت را به دست چاوز بسپارند. حالا و با بحران جدید در ونزوئلا آمریکا بار دیگر به دنبال اجرای کودتای جدید در ونزوئلا برای کنار زدن دولت سوسیالیست مادورو است. اما این بار چگونه شرایط برای کودتا فراهم شد؟
دوشنبه یکم بهمن انتشار یک ویدئو از ارتشیهای ونزوئلایی بریده از دولت مادورو، سرآغاز بحران جدید در این کشور شد. هرچند ژنرال ولادیمیر پادرینو، وزیر دفاع در بیانیهای از دستگیری این افراد خبر داد، اما خیلی طول نکشید که بحران به خیابانها رسید و مخالفان و معترضان خیابانها را تسخیر کردند. در میانه این اعتراضات، چهارشنبه «خوان خراردو گوایدو مارکز» رهبر اپوزیسیون ونزوئلا و رئیس مجلس این کشور در میان دههزار مخالف نیکلاس مادورو، بهعنوان رئیسجمهور موقت سوگند یاد کرد. او در میان دهها هزار نفری که در اعتراض به رئیسجمهوری این کشور به خیابانهای کاراکاس آمده بودند، خود را بهعنوان رئیسجمهور موقت ونزوئلا معرفی کرد. یک روز قبل از این اقدام خوان گوایدو، مایک پنس معاون رئیسجمهور آمریکا با نوشتن مقالهای در «وال استریت ژورنال»
حمایت ضمنی دولت آمریکا را از اقدام گوایدو در برکناری مادرو و اعلام خویش بهعنوان رئیسجمهور موقت اعلام کرد، اقدامی که روز چهارشنبه (سوم بهمن) جنبه عملی به خود گرفت. این تصمیم بلافاصله واکنش دونالد ترامپ رئیسجمهوری آمریکا را در پی داشت و او نیم ساعت بعد در بیانیهای، ریاستجمهوری موقت گوایدو را به رسمیت شناخت و نوشت: «امروز من رسما خوان گوایدو، رئیس مجمع ملی ونزوئلا را بهعنوان رئیسجمهوری موقت ونزوئلا به رسمیت میشناسم.»
متعاقبا کانادا، برزیل و کلمبیا گوایدو را به رسمیت شناختند و درنهایت مادورو نیز دیپلماتهای آمریکایی را اخراج کرد. این موضوع باعث شد مادورو دستور قطع رابطه با آمریکا را صادر کند و به دیپلماتهای این کشور برای خروج از ونزوئلا فرصتی ۷۲ ساعته بدهد. آمریکا البته حاضر به خروج دیپلماتهایش از کاراکاس نشده است و قصد این کار را ندارد، زیرا به نظر میرسد ریشه این بحرانها به همین سفارتخانه بازمیگردد. کشورهای مختلف در واکنش به این ناآرامیها موضعگیری کردهاند. کانادا، برزیل، پاراگوئه، کلمبیا و پرو با مادورو مخالفت و چین، روسیه، ایران، ترکیه و مکزیک از دولت قانونی ونزوئلا حمایت کردهاند. امروز و به درخواست آمریکا قرار است در شورای امنیت جلسهای برای بررسی وضعیت ونزوئلا برگزار شود. ریشه بحران اخیر در ونزوئلا به سال ۲۰۱۵ بازمیگردد که اپوزیسیون با کسب دوسوم اکثریت مجلس، یک قدرت دوگانه در صحنه سیاسی کشور را ایجاد کردند. اوایل ماه ژانویه شورای ملی ونزوئلا که در کنترل مخالفان دولت است، ریاستجمهوری نیکلاس مادورو بر آن کشور را «غصبی» و «غیرقانونی» خواند. مادورو در سال ۲۰۱۸ در انتخابات پیروز شده و کمتر از یک ماه پیش در ابتدای سال ۲۰۱۹ سوگند ریاستجمهوری خورده است. او و طرفدارانش با استناد به حکم دیوان عالی کشور مبنیبر ملغی شدن پارلمان ونزوئلا و تفیذ اختیارات به «مجلس موسسان»، این رای را قبول ندارند. اما جدای از این بحران، اپوزیسیون در ونزوئلا نیز یکپارچگی لازم را برای اثرگذاری ندارد و اقدام گوایدو از حمایت همه بخشهای این اپوزیسیون برخوردار نیست. حتی هنری فالکون، نامزد اپوزیسیون در سال ۲۰۱۳ در برابر مادرو و نیز جریان اصلی سوسیال دموکراسی در ونزوئلا اقدام گوایدو را حرکتی ماجراجویانه و غیرمسئولانه خواندهاند و از آن حمایت نکردهاند.
باز هم سفارت
دولت ترامپ میخواهد از فرصت به دست آمده، نهایت استفاده را ببرد. در منازعه رئیسجمهور خودخوانده و رئیسجمهور قانونی، آمریکا با کارگردانی سفارتخانهاش در کاراکاس، تمام ابزارهایش را برای کمک به خوان گوایدو به میدان آورده است. در تازهترین اقدام جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا اعلام کرده که واشنگتن تصمیم دارد مانع رسیدن منابع مالی ونزوئلا به دولت این کشور شود. به گفته بولتون منابع مالی دولت ونزوئلا نباید در اختیار مادورو، رئیسجمهور این کشور قرار گیرد و در مقابل این منابع به دست مخالفان او خواهد رسید. بولتون که در کاخ سفید با خبرنگاران صحبت میکرد، گفت: «دولت آمریکا مشغول بررسی امکان سرازیر کردن پولهای ونزوئلا به سوی مخالفان دولت این کشور است.» آمریکا میخواهد آمریکای لاتین همچنان حیاط خلوتش باشد، اما ونزوئلا جلوی قدرتطلبیهای آمریکا ایستادگی کرده است، بر همین اساس آمریکا به دنبال سقوط دولت ونزوئلا و جانشین کردن آن با دولت دست نشانده واشنگتن است.
«نادر انتصار»، رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آلاباما آمریکا معتقد است این اقدام را سفارتخانه آمریکا در کاراکاس مدیریت و کارگردانی میکند. او در این زمینه به «مهر» گفت: «با توجه به شرایط کنونی، احتمال حمله مستقیم نظامی آمریکا به ونزوئلا کم است، ولی احتمال کمکهای آمریکا به کودتاچیان زیاد است. برای همین است که دولت ترامپ دستور مادورو برای خروج دیپلماتهای آمریکا از ونزوئلا را نادیده گرفته است، چون سفارت آمریکا در کاراکاس سناریوی کمک به کودتاچیان را کارگردانی خواهد کرد.»
دلیل علاقه شدید آمریکا به ونزوئلا
آمریکا در ونزوئلا به دنبال چیست؟ چرا این کشور که گفته میشود با تورم اسفارگسیختهای مواجه است، برای واشنگتن در این سطح حائز اهمیت است که در هر حرکتی علیه دولت مرکزی، آمریکا به سرعت از مخالفان پشتیبانی میکند؟ پاسخ به این سوال خیلی سخت نیست؛ آنگونه که گزارشهای بینالمللی میگویند ذخایر اثباتشده نفت ونزوئلا ۲۹۸.۴ میلیارد بشکه است یعنی ۱۰ درصد بیشتر از ذخایر نفتی عربستان سعودی. جز حجم زیاد نفت، پالایشگاههای آمریکا با نفت ونزوئلا که در نزدیکی مرزهای آمریکا قرار دارد، سازگاری بیشتری دارد. آمریکا اگر بتواند در کنار کنترل همزمان نفت عربستان سعودی و افزایش تولید نفت و گاز شیل در داخل آمریکا، میادین نفتی ونزوئلا را تحت کنترل خود درآورد، در بازارهای انرژی قدرت بیمنازع خواهد بود و میتواند بازار انرژی دنیا را آنگونه که میخواهد مدیریت کند. این ویژگی باعث شده دیلما روسف، رئیسجمهور سابق برزیل بگوید علاقه و توجه آمریکا به ونزوئلا به خاطر آن است که ونزوئلا دارای یکی از غنیترین ذخایر نفت در جهان است.
او خاطرنشان کرد ونزوئلا یک کشور ثروتمند بوده و دارای اهمیت فراوانی برای نظم ژئوپلیتیک بینالمللی است. اما این تمام مساله نیست. نفت اگر چه ارزشمندترین دارایی ونزوئلاست، اما تنها دارایی این کشور نیست. این کشور منابع طبیعی و معدنی گستردهای نیز دارد. ونزوئلا در داشتن معادن زغالسنگ، دومین کشور آمریکای لاتین بعد از کلمبیا به شمار میرود. این کشور همچنین تولیدکننده بینالمللی آهن، استیل، آلومینیوم، طلا و سیمان است. این مواهب اقتصادی اگر در دست آمریکا باشد، قدرت واشنگتن را افزایش میدهد. این منابع در حال حاضر در دست دولتی ضداستعماری است و بر همین اساس آمریکا در هر آشوبی با استفاده از همه ابزارهای خود، تلاش میکند روزنهای برای تصاحب منابع ارزشمند این کشور برای خود باز کند.
عملکرد چپگراها در آمریکای لاتین
ونزوئلا شاید تنها دولت چپگرایی باشد که در آمریکای لاتین با مشکلات اقتصادی مواجه شده است. تا پیش از این، اکثرا این دولتهای راستگرا بودند که با اجرای سیاستهای رادیکال باعث به وجود آمدن انواع بحرانهای اقتصادی در کشورهایشان میشدند. دولت چپگرای لولا داسیلوا و دیلما روسف از نمونههای موفق چپگرایان آمریکای لاتین بودند. داسیلوا توانست در دو دوره ریاستجمهوریاش از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱ با اجرای سیاستهای درست اقتصادی، برزیل را در عرصههای جهانی قدرتمند کند. وی پس از پایان ریاستجمهوریاش با حمایت از دیلما روسف، رئیس دفتر اقتصاددانش، او را پیروز انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۰ کرد. روسف و همفکرانش در سال ۲۰۱۵ دچار مشکلات عدیدهای شدند. در این سال برزیل شاهد افشاگریهای عجیب و غریبی بود که حاکی از فساد مالی نزدیکان روسف بود. یک سال بعد، لولا داسیلوا به زندان افتاد و روسف نیز از سمت ریاستجمهوری برکنار شد. چپها در برزیل ساقط شدند، اما نه با بهانههای اقتصادی بلکه با اتهام فساد اقتصادی.
داسیلوا همچنان هم یکی از محبوبترین روسای جمهور برزیل است. راستگرایان طرفدار آمریکا وی را از بیم رای بالایش از شرکت در انتخابات سال ۲۰۱۸ به اتهام فساد مالی محروم کردند. در بولیوی و کوبا هم اوضاع چپها بد نیست. این کشورها با خارج کردن قدرت از دست غربگرایان، توجه به اقتصاد و نیز کمک به مردم و فقرا یعنی با سیاستهای سوسیالیستی، توانستهاند توازنی در سیاست و اقتصادشان ایجاد کنند. داستان تنها در ونزوئلا کمی پیچیدهتر است. ونزوئلا به دلیل اهمیت بالایی که به واسطه نفت، طلا، آهن و... دارد، بیشتر در کانون توجهات آمریکا قرار داشته است. سنگاندازی در اقتصاد این کشور، تحریم و اختلال در شرایط سیاسیاش و دخالت در تمامی انتخاباتهای آن باعثشده ونزوئلا نتواند روی ثبات را به خود ببیند. این دخالتها البته با اشتباهات دولت ونزوئلا نیز همراه بوده است. زمانی که چپگرایان ونزوئلا سرمست از قیمت بالای نفت (۱۰۰ دلار) اقدام به اجرای گسترده برنامههای رفاهی برای مردم میکردند و با بستن انواع قراردادهای مالی و اخذ وام در پی توسعه کشورشان بودند، تصور نمیکردند قیمت نفت تا چنین حدی در بازارهای جهانی سقوط کند و به نزدیک ۳۰ دلار در سال ۲۰۱۴ برسد. این اشتباه محاسباتی، منجر به افزایش قیمتها و تورم افسارگسیختهای شد که ناآرامیها را با خود به خیابانهای ونزوئلا آورد. حالا کفه ترازو تا حدودی به سمت مخالفان و طرفداران آمریکاست.