به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، "لئوناردو دیکاپریو" ستاره مشهور هالیود، فعال محیط زیست و سفیر صلح سازمان ملل متحدد اخیراً با انتشار توییتی در حمایت از متهمان پرونده جاسوسی در پوشش محیط زیست در ایران نوشت: "فعالان و حافظان محیط زیست همواره در سراسر دنیا بهصورت ناعادلانه بازداشت میشوند. ما باید در کنار آنها که جانشان را برای محافظت از آینده سیاره ما و ساکنانشان به خطر میاندازند، بایستیم."
دیکاپریو در ادامه این توئیت، مخاطبان خود را به امضای یک نامه در حمایت از متهمان پرونده مذکور دعوت میکند؛ توییتی که با تشویق وابستگان متهمان پرونده و همچنین مخالفان جمهوری اسلامی ایران همراه شده است.
اما آیا مداخله در امور امنیتی کشورها و قضاوت درباره پرونده مفتوح 8 متهم جاسوسی، از سوی یک بازیگر خارجی رویهای متداول است؟ این فعالان و حافظان محیط زیست که به گفته دیکاپریو در سراسر دنیا بهصورت ناعادلانه بازداشت شدهاند چه کسانی هستند و آقای بازیگر تاکنون در حمایت از کدامیک از آنها پیشقدم شده است؟
دلواپسی سابقهدار دیکاپریو برای ایران
اردیبهشت 95 بود که دیکاپریو با انتشار تصویری از دریاچه ارومیه در صفحه اینستاگرامش از وضعیت این دریاچه ابراز نگرانی کرد و نوشت: «یک کشتی مخروبه در دریاچه خشک شده ارومیه در شمال غربی ایران. این بزرگترین دریاچه نمک در خاورمیانه است اما در حال حاضر فقط پنج درصد از آب آن باقی مانده. از دو دهه پیش به دلیل تغییر آب و هوا، ساخت و ساز سد و کاهش بارندگی، دریاچه رو به خشکی رفته است.»
ساعاتی از انتشار این پست نگذشته بود که گری لوئیس، هماهنگکننده مقیم سازمان ملل در تهران از پست اینستاگرامی دیکاپریو درباره دریاچه ارومیه تقدیر کرد و نوشت: «ممنون از اینکه توجه جهان را به دریاچه ارومیه جلب کردید.»
سپس مرثیهخانیهای اینستاگرامی سلبریتیها برای دریاچه ارومیه آغاز شد و سرانجام به تشکیل کمپینی توسط رضا کیانیان انجامید که هدف خود را جمعآوری یک میلیون امضا عنوان میکرد تا بتواند نهادهای بینالمللی را به حمایت از دریاچه ارومیه وادارد. کمپین «من دریاچه ارومیه هستم» کیانیان که از سوی بسیاری از مسئولان به ویژه معصومه ابتکار مورد حمایت قرار گرفت، طی مدتی کوتاه توانست با جمعآوری بیش از یک میلیون و هفتصد هزار امضا، همانگونه که برنامهریزی کرده بود، توجه نهادهای بینالمللی را به مطالبه مردم ایران برای احیای دریاچه ارومیه جلب کند. مطالبهای که پس از تقدیم طومار امضاهای مردم از طرف کیانیان به گری لوییس، عقیم ماند: نه جزئیاتی از نتیجه به نمایش گذاشتن این مطالبه به انتشار درآمد و نشانی از تاثیر آن بر اوضاع و احوال دریاچه ارومیه مشاهده شد.
در واکنش به سرنوشت نامعلوم این کمپین جنجالی، مسعود تجریشی، مدیر وقت دفتر برنامهریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه گفت: این کمپین به هیچوجه به درخواست ستاد احیای دریاچه ارومیه تشکیل نشد. آقای رضا کیانیان، بازیگر سینما، به دعوت فرهنگسرای جوان ارومیه، این کمپین را تشکیل دادند و از ستاد احیای ارومیه هم دعوت کردند. کمپین مورد استقبال مردم واقع شد اما در نهایت پس از جمعآوری امضا، پیگیریهای بعدی به فرهنگسرای جوان ارومیه واگذار شد. بعضی اوقات عدم اطلاعرسانی سبب میشود موجهای ایجاد شده، حرکتی که داخل کشور انجام میشود را علاوه بر جنبه مثبت از جنبه منفی هم تحتالشعاع قرار دهند. این جنبه خوب است که برای انجام یک حرکت نمادین میان مردم همبستگی ایجاد شود و حساسیت ایجاد شده در سطح جامعه نسبت به یک مشکل را به نمایش بگذارد تا دستگاههای اجرایی برای رفع آن مصممتر شوند اما اینکه این ذهنیت ایجاد شود که مردم از دولت و مسئولان کشور خودشان ناامید هستند و به کمک کشورهای خارجی امید بستهاند رویکری منفی است. هدف کمپینها نباید تضعیف دولت باشد.
«رستاخیز در خاورمیانه» و «معکوس شدن روند انقراض یوز»! دو دروغ شاخدار لوییس
چند ماهی گذشت و در حالی که مستندات حکایت از کاهش تراز دریاچه ارومیه به نسبت سال قبل داشت، گری لوییس در روزهای پایانی اسفند 95 پس از بازدید از دریاچه ارومیه، با انتشار یادداشتی تحت عنوان "دریاچه ارومیه به زندگی بازمیگردد" خبر از "رستاخیز در خاورمیانه" داده و با این توضیح که از مقایسه وضعیت کنونی دریاچه ارومیه با آنچه چهار سال پیش مشاهده کرده از خوشحالی چشمانش پر از اشک شده کمکهای سخاوتمندانه دولت ژاپن و حمایتهای سازمان ملل و بازیگران داخلی و خارجی را که به جمع آوری بیش از یک میلیون امضا برای درخواست احیای دریاچه ارومیه منجر شد عامل این پیروزی زیست محیطی و بازگشت حیات به رگهای دریاچه ارومیه عنوان میکند!
بدین ترتیب، آنچه غیرقابل انکار مینمود، وجود یک لابی بینالمللی گسترده بود که ابتدا توجهها را به یک معضل محیط زیستی جلب کرده، سپس به بهانه رفع آن، اعتباری بینالمللی جمعآوری کرده و در پایان بیآنکه آب از آب تکان خورده باشد مدعی حل معضل شده بود! آن هم به نحوی اغراقگونه، استفاده از عبارت «رستاخیز در خاور میانه» برای وضعیت دریاچهای که شواهد و مستندات حکایت از مرگش دارد.
پیادهسازی چنین الگویی هدفمند و در پایان متوسل شدن به اغراقگویی از سوی گری لوییس مصداق دیگری هم دارد؛ گری لوییس آذر ماه سال 94 در مراسم گرامیداشت روز جهانی یوزپلنگ با اشاره به کمک دو میلیون دلاری سازمان ملل به ایران برای حفاظت از یوزپلنگ اعلام کرد: 12 سال همکاری مشترک سازمان ملل و سازمان حفاظت محیط زیست سبب شده امروزه روند انقراض یوزپلنگ در ایران معکوس شود. در این مراسم معصومه ابتکار، آمار توله یوزپلنگهای مشاهده شده از ابتدای سال 94 را 18 قلاده اعلام کرد. آماری رضایتبخش که مهر تاییدی بود بر ادعای معکوس شدن روند انقراض این گربهسان در سراسر جهان. آماری که ساعاتی بعد با پیگیری فعالان محیط زیست و رسانهها، کذب از آب درآمد و سرانجام چند روز بعد، هومن جوکار، مدیر پروژه حفاظت از یوز و خزنهدار موسسه میراث پارسیان که به همراه 7 تن دیگر از اعضای این موسسه، متهمان پرونده جاسوسی در پوشش محیط زیست را تشکیل میدهند، این آمار رویایی و کذب را را اشتباه لفظی خواند و با توضیح اینکه این نوع اشتباهات در مصاحبهها کاملا رایج و طبیعی است، کل یوزپلنگهای شناسایی شده از ابتدای سال، اعم از مادر و توله را 18 قلاده اعلام کرد؛ آماری که دیگر نمیتوانست گواهی بر معکوس شدن روند انقراض یوز به حساب بیاید و علاوه بر آن همچنان توسط برخی کارشناسان محیط زیست غیرواقعی دانسته شد.
این در حالی است که آمار کذب تصویربرداری از 18 توله یوز در وب سایت سازمان ملل و در نتیجه وبسایتهای بینالمللی هرگز اصلاح نشد و احتمالا جامعه جهانی همچنان ادعای رویایی معکوس شدن روند انقراض یوزپلنگ آسیایی را مدیون کمکهای سازمان ملل و البته تلاشهای سازمان حفاظت محیط زیست میداند بیخبر از آنکه پس از گذشت چند ماه، مدیرعامل انجمن یوز آسیایی در گفتوگو با رسانهها خبر از شناسایی تنها دو ماه یوز در سراسر کشور داد!! و پروژه بینالمللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی هم سرانجام در گفتوگو با رسانهها به وضعیت نگرانکننده جمعیت یوزپلنگ اعتراف کرد.
دو ادعای کذب معکوس شدن روند انقراض یوز و رستاخیز در خاورمیانه که هر دو محصول مشترکی از همکاری معصومه ابتکار و گری لوییس هستند اما تنها نقاط شبههبرانگیز در کارنامه این هماهنگکننده مقیم سازمان ملل در تهران نیستند.
توجه خاص گری لوییس به مقوله محیط زیست در ایران ابعاد دیگری هم دارد که پررنگترینشان، ارتباط تنگاتنگ وی با "موسسه میراث پارسیان" است. همکاری تنگاتنگی که اولین سند آن را در گزارش سمپوزیوم سال 92 در لندن میتوان یافت؛ سمپوزیومی که در آن، علاوه بر گری لوییس، کاوه مدنی، معاون پیشین سازمان حفافظت محیط زیست که پس از متهم شدن به جاسوسی از کشور خارج شد و مراد طاهباز، یکی از متهمان پرونده جاسوسی در پوشش محیط زیست، به سخنرانی پرداختند.
هرچند، گری لوییس که به عنوان "جعبه سیاه" پرونده جاسوسی در پوشش محیط زیست شناخته میشود، با پایان ریاست معصومه ابتکار در سازمان حفاظت محیط زیست و مدتی پیش از بازداشت اعضای موسسه میراث پارسیان از ایران خارج شد، اما تلاشهای وی برای تاثیرگذاری در حوزه محیط زیست ایران مشهود است؛ تلاشهایی که تبریک گفتن به کاوه مدنی بابت انتخاب شدنش به عنوان معاون سازمان حفاظت محیط زیست، ابراز تاسف از بازداشت اعضای موسسه میراث پارسیان و مدد جستن دوباره از تریبون دیکاپریو برای دفاع از متهمان پرونده جاسوسی در ایران آشکارترین آنهاست؛ مدد جستن از تریبون بازیگری که خود درگیر یکی از جنجالبرانگیزترین پرندههای فساد مالی جهان است.
وقتی دیکاپریو بهعنوان متهم پرونده پولشویی جنجالی، مدافع متهمان پرونده جاسوسی میشود!
اگر خبرهای اخیر مرتبط با دیکاپریو را پیگیری کنیم به خبر شهادت دادن وی در دادگاه یکی از بزرگترین پروندههای فساد مالی موسوم به «رسوایی 1MDB» مواجه میشویم؛ پروندهای شامل میلیاردها دلار اختلاس از صندوق دولتی اندونزی که نجیب تون رزاق، نخستوزیر پیشین مالرزی با سه مورد پولشویی یکی از متهمان آن است.
دیگر متهمان این پرونده جنجالی که در تابستان 2016 گشوده شد را «ریزا عزیز»، پسرخوانده نجیب تون رزاق نخستوزیر مالزی و «لو تاک ژو» ، یکی از دوستان «ریزا عزیز» تشکیل میدهند. متهمانی که ارتباط نزدیکشان با دیکاپریو و بنیاد خیریه محیط زیستیاش، طی سه گذشته، برای این بازیگر حاشیهساز شده است؛ با باز شدن پرونده این فساد بزرگ مالی، مشخص شد که بنیاد خیریه دیکاپریو با دریافت یک کمک مالی از سوی «لو ژو» به منظور برگزاری یک میهمانی بزرگ در سنتروپه در بهره جستن از بخشی از پول اختلاسشده از صندوق دولتی مالزی سهیم بوده است! همچنین 100 میلیون دلار از این مبالغ اختلاسشده از صندوق دولتی مالزی برای ساخته شدن فیلم «گرگ وال استریت» به کارگردانی اسکورسیزی مصرف شده است.
متهم شدن دیکاپریو به سودبردن از پولشویی چند میلیارد دلاری در مالزی سبب شد یک بنیاد خیریه محیط زیستی سوئیسی خواستار برکناری دیکاپریو از سفیری صلحی سازمان ملل شده و از او بخواهد «پولهای آلودهای را که دریافت کرده» بازگرداند.
اما آنچه مداخله نامعقول دیکاپریو در یکی از مهمترین پروندههای امنیتی ایران به نمایش میگذارد، ردپای دیگری از گری لوییس در پرونده جاسوسی در پوشش محیط زیست است. ردپایی از هماهنگکننده پیشین سازمان ملل متحد در تهران که دیکاپریو، سفیر صلح این سازمان نمیتواند آن را با رنگولعابی دلسوزانه بپوشاند.