گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو- 4 ماه پیش بود که تیم والیبال جوانان کشورمان به دیدار مقام معظم رهبری رفت(16 مرداد). روزی که رهبر معظم انقلاب فرمودند: شایسته است مجموعههای ورزشی کشور سرمربی ایرانی داشته باشند، این روزها را می دید. آن زمان نه مارک ویلموتس سراغ بند فسخ قراردادش رفته بود و نه آندره آ استراماچونی دنبال فرار از تهران و دست به دامان وکلای ایتالیایی اش شدن بود.
در این مدت آنچه از به خدمت گیری سرمربیان خارجی و یا حتی بازیکنان غیر ایرانی در تیم های فوتبال برای کشورمان باقی مانده مشتی اخبار داغ بری رسانه هایی است که در کمین نشسته اند تا از آب گل آلوده ماهی گرفته و آن را در بوق کنند که ایران توان استخدام و همکاری با یک خارجی را هم ندارد!فوری لنز دوربین ها و گوشی تلفن هایشان را باز می کنند و در مصاحبه با این قبیل افراد داستانی براه می اندازند تا به اهداف دیگرشان برسند. مهدی تاج و مسعود سلطانی فر در این زمینه کمترین دقت عمل را در این سالها داشته اند.
قطع همکاری با کارلوس کی روش که طی 8 سال با زیر و بم فوتبال کشورمان آشنا شده و بهترین نتایج تاریخ فوتبال را در جام های جهانی کسب کرده بود اشتباه اول و سپس به خدمت گیری یک مربی درجه دو با دستمزد یک مربی تاب بین المللی، دومین اشتباه طی این ماه ها بود که در نهایت هم، تیم ملی را پس از دو شکست متوالی در دیدار با بحرین و عراق روی لبه تیغ صعود یا عدم صعود به دور دوم مقدماتی جام جهانی 2022 و جام ملتهای 2023 قرار داد.
پیرو این ماجرا اشتباهات مسعود سلطانی فر بود که با گماردن افرادی همچون ایرج عرب در رأس باشگاه پرسپولیس شرایطی را رقم زدند که برانکو ایوانکوویچ با کلی طلب دلاری از ایران خارج شده و تهدیدی برای به خطر افتادن پنجره های نقل و انتقالاتی شود. گرچه در همان زمان عرب و رفقایش با پایین آوردن شأن مدیریت باشگاهی در فوتبال ایران در هتل های ترکیه دنبال مذاکره با سرمربیان پیشنهادی بودند. کاری که امیرحسین فتحی هم مشابه آن را با شفر انجام داد و در برهه ای برای دیدار با پای تیام و جپاروف تا ترکیه می رفت و برمی گشت!
آیا شأن مدیر ایرانی این است؟ کسی که باید کارفرمای گابریل کالدرون باشد چرا باید برای مذاکره با او راهی این کشور و آن کشور شود؟
فارغ از این بحث، آنچه امروز دغدغه اهل ورزش است چرایی جذب بازیکن و مربی خارجی در وضعیت بد اقتصادی کشور است؟ در دورانی که ایران اسلامی تحت ظالمانه ترین تحریم های بین المللی از سوی آمریکا و متحدان غربی اش قرار دارد و ارز به مقدار نیاز وارد کشور نمی شود چرا باید میلیون میلیون ارز مملکت را به جیب استراماچونی ها بریزیم که دست آخر با شبکه BBC فارسی حرف بزنند و نظام باشگاه داری در مملکت جمهوری اسلامی ایران را ضعیف، ناتوان و فاقد مدیریت درست خطاب قرار بدهند؟ در واقع این ما بودیم که با استخدام اشتباه مارک ویلموتس به او این حق را دادیم تا پس از دو روز دیر شدن پرداختی فدراسیون در توییت های تمسخرآمیزش فوتبال ایران را زیر سئوال ببرد.
در فوتبال ایران قحطی مربی ایرانی آمده که با اسم این افراد خوراک خبری به شبکه های من و تو، ایران اینترنشنال و بی بی سی فارسی بدهیم که هر چه خواستند بگویند ودر نهایت ضعف یک فرد را به کل سیستم ربط بدهند؟ بهانه به دو مزدور بدهیم که با سرهم بندی کردن چند اتفاق که هر روزه در اقصی نقاط جهان شاهد تکرارش هستیم وضعیت درونی کشور را ناآرام جلوه بدهند؟
سئوال اصلی این است که آیا غیر از دلالی برای به خدمت گیری چنین افرادی تفکر دیگری هم در پس ماجرا هست؟ کدام فدراسیون فوتبال در دنیا به مارک ویلموتس نصف پولی که ما به او دادیم را پیشنهاد می دهد؟ آیا ارزش جونیور براندائو 600 هزار دلار است؟ الحاجی گرو که از لیگ سوئد به استقلال آمد و یک سال بود گل نمی زد 500 هزار دلار ارزش داشت؟
پس چه زمانی باید به مهدی پاشازاده ها، محسن عاشوری ها، پیروز قربانی ها، داود مابادی ها و مربیانی از این دست میدان بدهیم؟ تا کی باید سجاد آقایی و رضا آذری روی نیمکت استقلال بنشینند؟ مهدی عبدی جوان در دربی پس از دقایقی بازی گل زد! چرا بازیکنان و مربیان ایرانی را باور نداریم؟ اگر بحثی غیر از منفعت مالی و دلاری باشد باز هم کسی سراغ خارجی ها می رود؟