به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، حضور فیلمهای ایرانی در جشنوارههای جهانی و معرفی نماینده ایران به آکادمی اسکار مجادلهای است که بیش از سه دهه با متوالیان دولتی همچنان ادامه دارد و متوقف نخواهد شد. مجادلهای که از هر زاویهای آن را بررسی کنیم، نمیتوانیم استدلالهای مخالفان را نادیده بگیریم، چون والاترین مرجعیت سیاسی - فرهنگی حاکمیتی، به شکل آشکاری مخالف رویه نحوه مدیریت حضور آثار ایرانی در جشنوارهها و آکادمیهای سینمایی، در سطوح جهانی است و مسیر طی شده حتی توسط عالیترین مقام کشوری مردود است.
این رویه مردود را میتوان در راهبردهای مشخص شده توسط حضرت آیتالله خامنهای جستجو کرد. ایشان در مراسم شب خاطره دفاع مقدس با اشاره به اهمیت و عمق مسائل دوران دفاع مقدس، فرمودند: در جشنوارههای غربی، برخی فیلمهای ایرانی با کیفیت حرفهای پایینتر از فیلمهای دفاع مقدس نشان داده میشود، اما از نشان دادن فیلمهای دفاع مقدس هراس دارند زیرا این فیلمها تصویر افشاگرانه از معادلات قدرت در دنیای حاکمیت سلطهگری است. (۱۳۹۷/۷/۴)
رهبر انقلاب در بیانات خود میفرمایند که یکی از فیلمهای دفاع مقدس ما را نشان نمیدهند! چرا؟ این پرسش رهبر انقلاب که در فیلم بالا بر آن تاکید میشود، صرفا تاکید روی آثار دفاع مقدس نیست، بلکه تاکید موکد ایشان فراتر از دایره دفاع مقدس است. چرا در طول هشت سال اخیر آثاری که درباره مواجه تروریسم ساخته شده، توسط نهادهای رسمی دولتی به جشنوارههای جهانی ارسال نشدهاند؟ این سئوال نیز بسیار مهم است که باید به صورت گسترده و مکرر مطرح شود، متولیان پخش سینمای ایران که بابت آن به صورت سازمانی حقوق دریافت میکنند و از مزایای دولتی بهرهمند هستند، چرا آثار دفاع مقدسی و ارزشمند سینمای ایران را به جشنوارههای جهانی ارسال نمیکنند؟ متولی چنین فرآیندی کدام سازمان است؟
با تاسیس نهاد معاونت سینمایی در دهه شصت چندی بعد بنیاد سینمایی و دولتی با عنوان بنیاد سینمایی فارابی تاسیس شد که طبق اساسنامهاش متولی پخش آثار ارزشمند و ملی سینمای ایران در جشنوارههای جهانی و اکران سراسری آنان است.
نخستین بنیانگذار و متولی بنیاد سازمان سینمایی فارابی از مدیران محمد خاتمی با نام «سید محمد بهشتی» است. برای کشف معیار فعالیتهای بنیاد فارابی در حوزه جشنوارههای جهانی کافیست به اظهارنظر «ابراهیم حاتمیکیا» در سیزدهمین جشنواره فیلم مقاومت مراجعه کنیم.
کارگردان فیلم «چ» در واکنش به اظهارات آنروزهای مرحوم عباس کیارستمی مبنی بر بیمفهوم بودن دفاع مقدس و جنگ تحمیلی گفت: عزیزکردهای حرفهایی زده و شهدا را از افرادی دانسته که قربانی جنگ هستند که من از قبل رخدادن چنین اتفاقی را میدانستم و میدانستم که یک جریانی است که به جنگ بیاعتناست.
حاتمیکیا خطاب به معاون وقت سینمایی ارشاد گفت: آقای بهشتی! شما در آن زمان مرا به جنوب و ایشان [کیارستمی] را به شمال راهی کردید، ما میدانیم که ایشان عزیزکرده جشنوارهها هستند، الحمدلله. همیشه هم پرچم ایران را در جشنوارهها بالا بردند که باز هم الحمدلله.
وی افزود: جناب آقای حسین حقیقی مدیرعامل اسبق بنیاد سینمایی فارابی! به یاد دارید که من برای فیلمی نزد شما آمدم و گریه کردم و گفتم که این فیلم نباید به خارج از کشور برود. و آنچه که الان رخ داده است، میزان را به دست بچهها میدهد.
دقیقا سیاستگذاری حضور در جشنوارههای خارجی در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد پایهریزی شد و عمده آثاری که به جشنوارههای خارجی ارسال میشدند، تصویری تلخ، سیاه و آزاردهنده از ایران ارائه میکردند و با اتکا به نمایش ضعف اقتصادی بنیادین در سطوح اجتماعی به جهانیان عرضه میشدند. در آن دوره خاص اگر فیلمی یک اتوبان در تهران را نشان میداد، یا توسط مدیران داخلی یا مدیران جشنوارههای جهانی سانسور میشد. عبدالله اسفندیاری از مدیران بنیاد سینمایی فارابی در همان دوران برادرش امیر اسفندیاری را به این سازمان آورد و او آموزشهای لازم را در کنار علیرضا شجاعنوری از سر گذارند و به تدریج بر عرصه بینالمل سینمای ایران سایهاش سنگین شد.
اسفندیاری متولد ۱۳۳۶ در تهران، فارغالتحصیل مدیریت بازرگانی از دانشگاه نورث ایسترن ماساچوست است. پس از بازگشت به ایران در چند پروژه تولید مشترک ازجمله باراکا ران فریکس در سال ۱۳۷۱ مشغول به کار شد و سپس همکاری خود را با بنیاد سینمایی فارابی بهعنوان مدیر اجرایی دپارتمان تولید مشترک آغاز کرد.
در سال ۱۳۷۶ اسفندیاری کار خود را بهعنوان مدیر امور بینالملل بنیاد سینمایی فارابی آغاز کرد. از آن زمان تاکنون او در هیئت داوری جشنوارههای بینالمللی زیادی حضور داشته است که از آن جمله میتوان به جشنواره کودکان المپیا در مقام رئیس هیئت داوران جشنواره کودکان قاهره، جشنواره زردآلوی طلایی ارمنستان، جشنواره بینالمللی فیلمهای مستند الجزیره در قطر، جشنواره کودکان و نوجوانان ارمنستان، جشنواره بینالمللی کودکان بنگلور در مقام ریاست هیئت داوران، جشنواره کودکان توکیو، جشنواره کودکان چین و نیز جشنواره بغاز استانبول اشاره کرد.
ازجمله دیگر فعالیتهای او میتوان موارد ذیل را برشمرد: مدیر امور بینالملل جشنواره فیلم فجر (۱۳۹۱-۱۳۷۶)، مدیر امور بینالملل جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان (از سال ۱۳۷۶)، مدیر امور بینالملل جشنواره بینالمللی نفت (سال ۱۳۸۲)، قائم مقام دبیر جشنواره آسیا پاسیفیک ایران-شیراز (سال ۱۳۸۲)، مدیر امور بینالملل جشنواره بینالمللی کیش (سال ۱۳۹۰)، موسس و مدیرکل بازار بینالمللی فیلم و برنامههای تلویزیونی ایران (۱۳۹۱-۱۳۷۶)، عضو هیئت انتخاب جشنواره فیلم فجر و جشنواره بینالمللی فیلم کودکان و نوجوانان (۱۳۹۲-۱۳۷۶)، رئیس کمیته انتخاب بهترین فیلم جهت ارائه به فرهنگستان علوم و هنرهای سینمایی از سال ۱۳۷۶، موسس بخش رقابتی بینالملل در جشنواره بینالمللی فیلم فجر از سال ۱۳۷۶، موسس چتر سینمای ایران در بازارهای بینالمللی فیلم، قائم مقام و عضو هیئت مدیره سازمان CEFEJ (۱۳۸۱-۱۳۸۶)، عضو هیئت مدیره جشنواره فیلم آسیا پاسیفیک (از سال ۱۳۷۹)، مدیر امور بینالملل جشنواره بینالمللی فیلم شهر(۱۳۹۴).
برای اینکه کارنامه فعالیتهای اسفندیاری رابه شکل دقیقتری بررسی کنیم، باید به این نکته توجه کنیم او از نخستینکسانی است که با واسطههای مختلفی با نمایندگان آکادمی اسکار ارتباط برقرار میکند و در واقع او تنها کسی است که پس از انقلاب مدیریت ارسال یک فیلم ایرانی به عنوان نماینده ایران در اسکار را پایه ریزی و سپس به صورت کاملتری نزدیک به سه دهه مدیریت کرد.
نام امیر اسفندیاری بیش از دو دهه در تشکیل هسته تشکیلاتی برای انتخاب فیلم و ارسال به آکادمی اسکار کاملا روشن است، او سالیان متوالی قبل از آنکه چهرههایی نظیر «آنکه لویکه» (یکی از برنامهریزهای جشنواره برلین) مسیر رفت و آمدش به تهران تسهیل شود، واسطه بسیار مهمی برای ارسال فیلمهای ایران به جشنوارههای جهانی و آکادمی اسکار بود. وی علی رغم فعالیت بخش خصوصی همچنان چهره مهمی در این حوزه به شمار میآید.
نکته مهم در بررسی کارنامه عملکرد اسفندیاری، ریلگذاری اشتباه درباره حضور سینمای ایران در جشنوارههای جهانی و معرفی نماینده به آکادمی اسکار از ابتدا، بر اساس مسیری است که توسط خود او طراحی شده است. این مسیر مدیریت شده طی سه دهه، با اهداف و جهتگیری عالیترین مرجع سیاسی کشور کاملا در تعارض است. حتی معرفی و حمایت مجید مجیدی در جشنوارههای جهانی کارت ویژهای است که به عنوان مصونیت در حوزه بینالملل سینمای ایران استفاده شده است.
چگونه است که مسئولان فرهنگی، طی چند سال گذشته اقدامی در جهت اصلاح این روند نکردهاند؟ در تاریه ۹۷/۲/۳ رائد فریدزاده، برادرزاده مهدی فریدزاده ( معاون سینمایی مصطفی میرسلیم در فاصله زمانی ۷۲ تا ۷۴ ) و فرزند بنیانگذار ایده «گفتگوی تمدنها» جایگزین امیر اسفندیاری در معاونت امور بینالملل بنیاد سینمایی فارابی شد، اما او همچنان به عنوان مشاور سازمان سینمایی فعالیت میکند اما همچنان بخش بازار فیلمهای ایران در جشنوارههای مختلف بر عهده امیر اسفندیاری است. اسفندیاری با اینکه دیگر سمت اجرایی در فارابی ندارد اما به عنوان مشاور بنیاد سازمان سینمایی به برنامهریزهای بنیاد فارابی در جشنوارههای جهانی برای حضور فیلمهای ایرانی مشاوره میدهد و حتی عنوان معاون بینالملل جشنواره فجر را یدک میکشد.
کافیست غیر از روند ارسال نماینده به اسکار، عملکرد معاونت بینالمللی بنیاد سینمایی فارابی که تقریبا ربع قرن بر عهده اسفندیاری بوده است را دوباره بررسی کنیم.
با ورود امیر اسفندیاری به بنیاد سینمایی فارابی، رابطه قطع شده سینمای ایران با جشنواره فیلم کن دوباره از سر گرفته میشود و در سال ۱۹۹۱ فیلم «درکوچه عشق» خسرو سینایی به این جشنواره ارسال میشود. فیلمی اجتماعی که مایههای ضد جنگ بسیار پررنگی دارد. در سال ۱۹۹۲ فیلم «زندگی و دیگر هیچ» (عباس کیارستمی) با مضون استیصال اجتماعی- اقتصادی در مورد زلزله رودبار در این جشنواره نمایش داده میشود. اگر به لیست نمایندگان ایران به اسکار دقت کنیم، با ظرافت خاصی آثاری پناهی، کیارستمی، مخملباف با مضامین سیاه و گداگرافی به عنوان نمایندگان ایران به اسکار معرفی میشوند و همین روند در مورد معرفی نمایندگان به جشنواره کن و ونیز مصداق دارد. آثار مثلث فیلمسازان یاد شده بعدها با قبادی و ابولفضل جلیلی «پنج ضلعی جشنوارهای» را تشکیل میدهند که به صورت مکرر و دائمی با حمایت بنیاد سینمایی فارابی در جشنوارههای جهانی مختلفی حضور دارند.
این حمایتهای مستمر در معرفی فیلمسازان و تعامل هر چه بیشتر آنها به جشنواره کن توفیقاتی تدریجی به همراه دارد و در سال ۱۹۹۲ فیلم «زندگی و دیگر هیچ» در دهه نود موفق میشود جایزه بخش نوعی نگاه جشنواره کن را از آن خود کند. البته در این سال فیلم «بدوک» ساخته «مجید مجیدی» در بخش دو هفته با کارگردانان حضور یافت، در واقع حمایت از آثار مجید مجیدی در جشنوارههای جهانی، زمینهای برای مصون ماندن موقعیت و جایگاه امیر اسفندیاری است.
همچنین این دوره از رقابتها، حضور سینمای ایران در بازار جهانی فیلم کن را تاسیس میکند که طی سالهای اخیر تمامی بازارهای جهانی سینمای ایران توسط امیر اسفندیاری مدیریت میشود. نکته جالب اینجاست که امیر اسفندیاری هم اکنون نمیتواند کارنامهای ارائه دهد که به عنوان مثال توانسته باشد فیلمی ملی که مورد وثوق حاکمیت است را در بازار جهانی پخش کرده باشد. حالا به این نکته باید توجه کرد که حضور اسفندیاری در جشنوارههای جهانی طی ربع قرن اخیر، شاید در همین اواخر توسط نهادهای دولتی عرضه میشود.
به عنوان مثال ابراهیم حاتمیکیا مستقل از قضاوت جناحی یکی از فیلمسازان ملی ماست، آیا چتر بینالملل سینمای ایران که توسط اسفندیاری عرضه میشود توانسته یکی از آثار ارزشمند او را در سه دهه اخیر، نمایش محدودی در اروپا یا آمریکا برایش فراهم آورد؟ چرا مضامین ملی و ارزشمند سینمای ملی ایران هیچگاه رنگ نمایش عمومی و حضور در جشنوارههای بینالمللی را به خودش ندید؟ متاسفانه سیاستمداران و مدیران فرهنگی در طول سیسال اخیر از تولید و نمایش آثار سینمایی فقط روزمه ساختهاند و حتی به این فکر نبودند که سهمی از بازارهای جهانی را برای سینمای ایران کسب کنند، چون مدیریت این بخش به امیر اسفندیاری سپرده شده است. اسنفدیاری خودش که فرد شاخصی در این حوزه نبوده و با استفاده از بودجه ملی، مسیر تمامی جشنوارههای جهانی را یاد گرفته اما به هیچ فیلم ارزشمند یا اثر ملی خدمات و سرویس جهانی اعطا نکرده است. در واقع با کمک اسفندیاری کیارستمی ۸ بار دیگر در بخشهای مختلف جشنواره کن شرکت کرد و در این میان نام خود را به عنوان تنها فیلمساز ایرانی برنده جایزه نخل طلای کن به ثبت میرساند. او جایزه نخل طلا را سال ۱۹۹۷ برای فیلم «طعم گیلاس»، برنده شد.
دروازههای جشنواره ونیز برای فیلمهای ایرانی چه کسی مدیریت کرد؟
از سوی دیگر رابطه قطع شده سینمای ایران پس از فیلم دونده امیر نادری (۱۳۶۴ ) در سال ۱۳۷۴ و با حضور امیر اسفندیاری در بدنه مدیریتی بنیاد سینمایی فارابی با جشنواره ونیز تقویت میشود. در پنجاه و دومین دوره جشنواره فیلم ونیز در سال ۱۳۷۴، عباس کیارستمی به عنوان نخستین سینماگر ایرانی بر مسند داوری بخش رسمی نشست و فیلم "دت یعنی دختر" ساخته ابوالفضل جلیلی در بخش مسابقه رسمی به نمایش درآمد و دو جایزه اوزله طلایی و جایزه یونیسف را کسب کرد. ابوالفضل جلیلی در سال بعد جشنواره ونیز (۱۳۷۵)، فیلم "یک داستان واقعی" را در بخش مسابقه به نمایش گذاشت و در پنجاهمین دوره جشنواره در سال ۱۳۷۶، رفیع پیتز، فیلم "فصل پنجم" را در بخش هفته منتقدین ارائه کرد.
محسن مخملباف هم سرانجام در سال ۱۳۷۷ با فیلم "سکوت" در بخش مسابقه ونیز حضور داشت و سه جایزه مدال طلای سنای ایتالیا، جایزه سینمای آینده بهترین فیلم رابطه انسان و طبیعت و تقدیرنامه جایزه سرجیوترازاتی را دریافت کرد. عباس کیارستمی نیز پس از بیست و هفت سال بعد از نمایش فیلم کوتاه «نان و کوچه» در سال ۱۳۵۱، با فیلم «باد ما را خواهد برد» و در سال ۱۳۷۸ در بخش مسابقه رسمی ونیز حضور یافت و سه جایزه بزرگ هیات داوران، فیپرشی و هیات داوران جوان را به خود اختصاص داد. فیلم "باران و بومی" رخشان بنی اعتماد هم در بخش سرزمینهای جدید به روی پرده رفت.
نکته جالب در کارنامه هدایت جشنوارهای امیر اسفندیاری این است که آثار طیف خاصی با نگاهی کاملا مغایر با اهداف ملی در جشنوارهها توزیع میشود. متاسفانه با اینکه امیر اسفندیاری از سمت قبلی خود در بنیاد سینمایی فارابی عزل شده، اما همچنان به عنوان مشاور رئیس این بنیاد فعالیت میکند و هم زمان به عنوان معاون بینالملل جشنواره فجر کارش را آغاز میکند.
اما نکته مهم این است که او و «کامیار محسنین» نقش بسیار موثری در بازارهای فیلم، در جشنوارههای جهانی دارند. به عنوان مثال، اتفاقی در سال گذشته در جشنواره فیلم برلین میافتد که بسیار تعجببرانگیز است. در واقع چتر بینالملل سینمای ایران همواره توسط او مدیریت میشود و او اغلب مدیریت غرفههای فیلم ایران را در جشنوارههای متعدد بر عهده دارد. در کنار غرفه او «آیات مدیا» فیلم، کمپانی پخش کننده بینالمللی سازمان رسانهای اوج حضور دارد. خود این قضیه بسیار جالب است که سازمان اوج باید پخش بینالمللی داشته باشد، در صورتیکه سازمان سینمایی و امیر اسفندیاری برای حضور در جشنوارههای جهانی از بودجهای استفاده میکند که سازمان اوج نیز از همان بودجه استفاده میکند. اما به دلیل اینکه تیم فارابی و گروه امیر اسفندیاری به تولیدات سازمان اوج خدماتی نمیدهد، این نهاد باید به صورت مستقل، پخش بینالمللی تاسیس کند.
پخش کننده و خریدار چینی معتبری در مواجهه با مسئولان غرفه آیات فیلم این مسئله را مطرح میکند که شما پخش کننده آثار سفارشی و حکومتی از سوی جمهوری اسلامی هستید که آثار تبلیغاتی حکومت را تهیه و تولید میکنید؟ مسئولان غرفه از طرح مسئله پخش کننده و خریدار چینی که برای خرید فیلم به وقت شام وارد این غرفه شده، تعجب میکنند. این موضوع برای آنان جالب است که فیلم به وقت شام که فاقد هیچ انگاره پروپاگاندایی است، چرا باید مشمول چنین تهمتی باشد و چرا سعی میکنند که این موضوع به پخش کننده چینی منتقل شود. مسئولان آیات مدیا از نماینده کمپانی چینی سئوال میکنند چه کسانی این موضوع را با شما مطرح کرده و خریدار چینی پاسخ میدهد، افرادی در غرفه کناری که از ایران آمدهاند.
به هر ترتیب امیر اسفندیاری مدیر بازارهای بینالمللی کشور جمهوری اسلامی است و از بودجه بیتالمال حتی از وزرای امورخارجه ۴۰ سال اخیر بیشتر به این جشنوارههای مختلف خارجی سفر میکند و قطعا حقوق بسیار خوبی از بنیاد سینمایی فارابی دریافت میکند و افرادی هم که در غرفه او حضور دارند تحت مدیریت ایشان هستند. حتی اگر مسئول خدماتی در غرفه چنین مسئلهای را در مورد آیات مدیا مطرح کرده باشد، پرسشهای بیشتری را میتوان از مسئولان چتر سینمای ایران در بازار فیلم برلین مطرح کرد.
چرا از فیلمهایی با موضوع حمایت از صهیونیستها در جشنواره جهانی فجر تقدیر میشود؟
حضور اسفندیاری در کنار فیلمهای ایران و سفرهای متعدد آنوقت پرسشبرانگیز و حیرت آور است که رسانههای خارجی از کشور مختلف و معارض به این وضعیت اعتراض میکنند، چون سبک نمایش و تبلیغ فیلمهای ایرانی در خارج از کشور کاملا گعدهای وخانوادگی است و شباهتی به پخش حرفهای ندارد.
اما نحوه سیاستگذاریهای امیر اسفندیاری در جشنواره جهانی فجر به صورتی است که قابل تامل و تحلیل است. در جشنواره جهانی فجر امسال به شکل عجیبی فیلمهایی نمایش داده میشود که مظلومیت صهیونیستها و قوم یهود را تبلیغ و ترویج میکند و تعداد مشخص این آثار از عدد ۵ تجاوز میکند. آیا به سادگی میتوان از این موضوع عبور کرد؟ اسفندیاری در این مدت که رابطهاش با مدیریت بنیاد سینمایی فارابی کمرنگ شده، رابطه خود را در قالب جشنواره جهانی فجر با سیدرضا میرکریمی تقویت کرده و عدهای این گمانه را مطرح میکنند که اسفندیاری و میرکریمی در ائتلافی تازه مسیر جشنوارههای جهانی از در داخل به سویه دیگری میبرند.
برخی این شائبه را در داخل تقویت میکنند که فیلم بسیار ضعیف قصرشیرین به دلیل ائتلاف جدید در قالب جشنواره جهانی فجر میتواند به توفیقی در جشنواره شانگهای دست پیدا کند. چون یکی از وابستگان به حلقه جهانی فیلم فجر، کامیار محسنین، داور جشنواره شانگهای است. آیا هزینه سفر کامیار محسنین از اعضای تیم امیر اسفندیاری را هم بنیاد سینمایی فارابی تامین میکند؟ اسناد منتشر شده از سوی بنیاد فارابی، پاسخ مثبتی به این سوال می دهد:
در میان جشنوارههای جهانی مرسوم است که هزینه سفر و حضور داور در چنین رویدادی توسط مسئولان جشنواره پرداخت شود و پرداخت ۱۰ میلیون تومان به داور ایرانی حاضر در این رویداد با هیچ قاعدهای همخوانی ندارد. نکته جالب در لیست اخیر منتشر شده این است که امیر اسفندیاری سلطان جشنوارههای فرنگی و بسیاری از سینماگران دیگر به کارگاهها آموزشی و جشنوارههای جهانی اعزام میشوند و در یک روال غیر منطقی تمامی کمک هزینههای آنان توسط بنیاد سینمایی فارابی پرداخت میشود. در این لیست امیر اسفندیاری به عنوان داور آسیا- اقیانوسیه اعزام شده است، در حالی که سفره مردم کوچک و کوچکتر میشود، کمک ۱۲ میلیون و هفتصد هزارتومانی حضور ایشان به عنوان داور در این جشنواره باید از بودجه ملی تامین شود!؟
ایرج تقیپور در سال ۱۳۹۵ دربارهی اولویتهای حضور چتر سینمای ایران در جشنوارهی کن توضیحاتی را ارائه کرد که حاوی نکات بسیار قابل تاملی است. تقیپور در آن گفتوگو اشاره کرد، با توجه به برنامه تدوین شده و در راستای اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی، تلاش کردیم تا هر کاری که بخش خصوصی میتواند در جشنواره کن انجام بدهد را دولت مرتکب نشود. مدیریت وقت بینالملل با استفاده از چنین جملهای بنیاد سینمایی فارابی را با چالشهایی مواجه میکند، اگر بخش خصوصی قرار است در جشنوارههای جهانی حضور پرنگ داشته باشد، حضور مستمر امیر اسفندیاری و تیم منتسب به او در جشنوارههای جهانی تا همین امروز چه دلیلی دارد و حسین انتظامی که سازمان سینمایی را تشبیه به اتاق شیشهای میکند باید توضیح دهد که آیا در همین جشنوارههای مختلف اخیر و حضور ایران در کن و برلین چرا هزینههای امیر اسفندیاری و یارانش از بودجه ملی این کشور هزینه میشود؟
مدیریت وقت بینالملل سازمان سینمایی کشور در ادامه این گفتوگو در سال ۱۳۹۵ اشاره میکند: کار توزیع فیلمهای ایرانی توسط موسسات دولتی انجام نخواهد شد، بنابراین ما تشویق کردیم تا شرکتهای خصوصی در این زمینه فعال شوند چون ما شرکتهای پخش خصوصی فیلمهای ایرانی داریم که موفق هم بودهاند اما کفایت، این تعداد فیلم سینمایی را نمیکنند.
در چند جشنواره اخیری که از بردن نام آن امتناع شد و صرفا به بازتاب حواشی جشنواره برلین و سازمان آیات فیلم اشاره شد اشاره شد، امیر اسفندیاری همچنان به عنوان یکی از اعضای بازار فیلم ایران حضور دارد. سازمان سینمایی باید به این سئوال توضیح دهد، اگر قرار است پخش جهانی به بخش خصوصی واگذار شود، چرا بنیاد سینمایی فارابی همچنان و امیر اسفندیاری در جشنوارههای مختلف جهانی با بهرهبری از بودجه ملی حضور دارد و سازمان سینمایی باید بابت هزینههای گزافی که به بودجه ملی کشور تحمیل میشود باید گزارش عملکرد ونحوه حضور و هزینههای مربوط به حضور امیر اسفندیاری و تیم همراه را منتشر کند.
نکته جالب اینجاست که تقیپور در همین گفتوگو اشاره میکند: قطعا در بازار کن در زیر چتر سینمای ایران، یکی دو شرکت خصوصی در زمینه پخش اضافه میشوند و وظیفه فارابی، موسسه رسانههای تصویری ارائه خدمات زیربنایی است مثلا برای فارابی ارتباط با سازمانهای بینالمللی و بازارهای جهانی پیش بینی شده است.
پرسش درباره بخش بینالملل فارابی و نحوه مدیریت اسفندیاری با استناد به اظهارات تقیپور بسیار است و باید مسئولان سازمان سینمایی توضیح دهند بنیاد سینمایی فارابی چند فیلم ایرانی و ملی را در سراسر جهان پخش کرده است؟
لیست حمایتها از فیلمهای ساخته شده را دوباره بررسی کنیم. افراد در لیست و فیلمهای حمایت شده چه ارتباطی با ارزشهای ملی حاکمیت دارد؟ آیا این حمایتها مالی از افراد و فیلمسازانی که نگاهشان ۱۸۰ درجه با هدایت راهبردی رهبری تعارض است، کدامیک از منافع ملی ما را تامین میکند؟
آیا تاکنون شنیدهایم که فیلم ابراهیم حاتمیکیا حتی در یک سالن در کشور فرانسه، آلمان یا انگلستان نمایش داده شده باشد؟ آیا شنیدهایم مثلا فیلم حق پخش ویدئویی یا تلویزیونی فیلم «ویلایی» ها تولید بنیاد سینمایی فارابی به کشوری خارجی واگذار شده باشد؟ پس هزینه تقریبا هشت میلیونی بنیاد سینمایی فارابی طی هفت ماه را با کدام لیست عملکرد ملی میتوان تطبیق داد!؟
تقیپور در پاسخ به اینکه مدیریت چتر سینمای ایران در کن برعهده کیست؟ گفت: چتری که قرار است برپا شود سرپرستیاش به فارابی و طبعا به مدیریت بخش بینالملل آن امیر اسفندیاری سپرده شده است. در میان پخشکنندگان بخش خصوصی هم خانم شهابی، اطبایی و یکی دو موسسه جدید ایرانی که ترجیحمان این است که نامشان در آنجا علنی شود کار پخش فیلمها را برعهده دارند، البته کانون ایراننوین (خانم علیزاده)، برادران دالوند، حوزه هنری و تعدادی دیگر نیز در بازار کن حضور دارند.
تقیپور در پاسخ به اینکه بخش خصوصی همچون محمد اطبایی و کتایون شهابی خارج از چتر سینمایی ایران همیشه غرفه دارند، آیا امسال هم جدا از چتر سینمای ایران غرفه خواهند داشت، گفت: ما تلاش کردیم این دوستان امسال زیر چتر سینمای ایران باشند چون همگی برای یک هدف مشترک کار میکنیم و وظیفه ما حمایت از آنهاست اما دوستان ترجیح دادند امسال نیز غرفهای جداگانهای داشته باشند اما امیدوارم وضعیت بینالملل سینمای ایران به سمتی برود که آنها نیز از سال بعد زیر چتر سینمای ایران باشند.
این اتفاق در حالی میافتد که به عنوان مثال کانون ایران نوین که یک شرکت خصوصی است با استفاده از حضورهای دائمی در جشنواره دو فیلم ماهی و گربه و هجوم را در پاریس اکران میکند اما بنیاد سینمایی فارابی یکی از تولیدات ملی خودش را مثل فیلم ویلاییها توانسته حتی در یک اکران محدود در کشورهای اروپایی اکران کند. اشارات تقیپور مشخص میکند که سینمای ایران در قالب بنیاد سینمایی فارابی با هدایت امیراسفندیاری صاحب غرفهای مستقل است اما هیچ خروجی خاصی که اخبار آن در رسانهها مندرج شده را نمیتوان پیگیری کرد.
محمد اطبایی یکی از پخشکنندگانی است که مشابه فعالیت امیراسفندیاری را در بخش خصوصی انجام میدهد و مدتی است که سلطنت اسفندیاری در حوزه بینالملل را به چالش کشیده است. سینماگران بسیای در طول سه دهه اخیر آثارشان به امیر اسفندیاری واگذار میکردند و به محض واگذاری چند ببعد خبری منتشر میشد که فلان حیوان نقرهای یا طلایی را فیلم ایکس یا ایگرگ دریافت کردند. محمد اطبایی اخیرا طی گفتوگویی به چتر پخش جشنوارهای که طی سه دهه در سیطره اسفندیاری بود پایان داد و گفت:
این جشنوارههای کاذب و شبه جشنواره توسط دولتمردان کشورها راه اندازی نشدهاند و تنها توسط سودجویان و کلاه برداران شکل گرفتهاند. این رویدادها در یک کلام وجود خارجی ندارند و تنها یک نام با حداکثر یک صفحه اینترنتی بوده که جهت سرکیسه کردن فیلمسازان دنیا راه افتاده اند. تعداد این رویدادها رو به افزایش است چرا که هم تولید در بخشهای مختلف، اعم از فیلم بلند، کوتاه، مستند، انیمیشن بالا رفته و هم نیاز این فیلمسازان به دیده شدن و کسب به اصطلاح موفقیتهای بین المللی! این رویدادها ویژگیهایی دارند که باید سینماگران جوان ما از آن مطلع باشند. این به اصطلاح جشنوارهها نمایش عمومی ندارند، سالنی برای نمایش فیلم وجود ندارد، شماری از این جشنوارهها تنها مراسم اختتامیه و شامی برگزار میکنند، هر جشنواره فیلم معتبری در جهان در دوره زمانی محدودی فیلم دریافت میکند اما این جشنوارههای دروغین در تمام طول سال پذیرای فیلم سینماگران هستند چون هدف همان دریافت حق ثبت نام است. نشانی برای دفتر جشنواره یا وجود نداشته و یا کذب است، همه شمارههای تماس دروغین است، وب سایت این رویدادها به روز نیست و اطلاعات کافی از فیلم ها، نمایشها، داورها، و... ندارد. یک نشانه که برای تشخیص یک جشنواره معتبر با جشنواره دروغین وجود اسپانسر در وب سایت هر جشنواره ای است چرا که این جشنوارههای کاذب اصلا اسپانسری ندارند. تعداد جوایز این رویدادها بسیار بالاست و تقریبا هر فیلمی جایزه میگیرد که تنها یک فایل پی دی اف است و اگر گیرنده جایزه مشتاق به دریافت تندیسی باشد باید هزینه بالای صد یورو برای این تندیس بپردازد.
سینماگران به دنبال کسب موفقیتهای بین المللی و اعتبار به واسطه این موفقیت ها در افکار عمومی داخلی و خارجی بوده و این رویدادهای کاذب برای غالب آنها روشی ساده برای دستیابی به این اهداف است. نکته قابل ذکر این است که پخش کننده های بین المللی حرفهای نسبت به این جشنوارههای کاذب و دروغین شناخت داشته و با این رویدادها همکاری نمیکنند و این حضورهای غیر واقعی در این جشنوارههای غیر واقعی توسط خود سینماگران و متاسفانه از طریق سامانههای آن لاین ارائه فیلم مانند "فیلم فری وی" صورت میگیرد.
طبق بررسی دقیقی که بنده انجام دادهام در سال ۱۳۹۷ ما ۳۴۴۱ حضور بین المللی داشتهایم که تنها ۷۰۷ حضور در جشنوارههای معتبر و قابل قبول بوده یعنی تنها بیست درصد و ۲۷۳۴ حضور در جشنوارههای کم ارزش یا فاقد ارزش رخ داده است. در بخش جوایز نیز ما ۵۳۴ جایزه بین المللی دریافت کردهایم که تنها ۹۳ جایزه دارای اعتبار بوده یعنی ۱۷ درصد و تعداد ۴۴۱ جایزه، ۸۳ درصد، بی ارزش یا کمارزش بودهاند. در همین سال ۱۳۹۷ ما در ۱۲۰۸ جشنواره و رویداد سینمایی در خارج از ایران حضور داشتهایم که تنها ۲۵۰ جشنواره (۲۰ درصد) دارای اعتبار بوده و ۹۵۸ جشنواره، یعنی ۸۰ درصد بیارزش و یا کمارزش بودهاند. این آمار نشانگر خطری جدی برای سینما و سینماگران ایرانی است که دولتمردان باید آن را جدی بگیرند.
چرا هیچ مدیری نمیتواند اسفندیاری را برکنار کند؟
با مستندات ارائه شده کاملا مشخص است با اینکه هزینههای گزافی تیم امیر اسفندیاری در بخش بینالملل فارابی طی بیش از سه دهه به سینمای ایران تحمیل کرده و نمونههای قدرتمند سینمای ملی منطبق با فرمایشات رهبری، در حوزه دفاع مقدس به جشنوارههای جهانی اعزام نشده، اما هیچ مدیری حاضر نیست اسفندیاری را از دایره سازمان سینمایی به مسیر خروج و بازنشستگی هدایت کند. تاکنون الطاف مجیدی، نقطه کانونیاش را محکم میکرد و با تفکیکجشنواره جهانی فجر مشخص بود که دستهای گرم رضامیرکریمی او رادر همان مسیر قبلی هدایت میکند. حتی علی رغم یک جدل گسترده با حجت الله ایوبی که برای عزل او به رئیس وقت بنیاد سینمایی فارابی، محمدرضا جعفری جلوه نامه نوشت و حتی این نامه در جراید و رسانههای منتشر شد اما ایوبیها، شمقدریها و جلوهها میروند اما امیر اسفندیاری در جای خودش باقی میماند.
۲۰ آبان ماه ۱۳۹۳ امیر اسفندیاری در اظهار نظری در مواجهه با ایوبی گفت که تفکیک بخش بینالملل و بخش داخلی فجر زمینهای برای نابودی سرمایههای ملی است و حجت الله ایوبی متقابلا دستور اخراج اسفندیاری را داد اما امیر اسفندیاری موقتا از فارابی خارج شد اما به عنوان دبیر بخش بینالملل جشنواره جهانی فجر فعالیتهایش را آغاز کرد و هیچ بنیاد سینمایی فارابی را ترک نکرد و با واسطهگری مدیران سینمایی تا حضور رائد فریدزاده ژن خوب جدید سازمان سینمایی در این پست باقی ماند.
با این حال اقدام ایوبی برای حذف اسفندیاری کارساز نیفتاد و او از نخستین روزهای آغاز به فعالیت جشنواره جهانی فجر به عنوان معاون این جشنواره مشغول به کار است. بازهم باید این سئوال را پرسید با این کارنامه مشعشع، که مغایر با مطالبه راهبردی عالیترین مرجع سیاسی در کشور است، بازهم این گروه خاص موسوم به «چتر سینمای ایران در جشنوارههای جهانی» بازهم باید بر سرکار بمانند؟ تا خلاف سیاست های کلی نظام در حوزه فرهنگ و هنر، هدایت و حمایت از جریانی خاص در سینمای ایران ادامه پیدا کند!؟