هیچ کس درخانه نبود تا جانش را نجات دهد، چند ساعت بعد وقتی مادر آیناز از بیخبری از دخترش، نگران شد، راهی خانه مادربزرگ شد؛ پس از ورود به خانه با صحنهای هولناک روبهرو شد ...
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، دهم بهمن ماه امسال بود که آیناز ۱۹ ساله به خانه مادربزرگش رفت، هیچ کس در خانه نبود، قرار بود مادرش دنبالش بیاید و آیناز به حمام رفت، اما هیچ وقت فکرش را هم نمیکرد حمام رفتن قرار است به قیمت جانش تمام شود.
آیناز چند دقیقه بعد از ورود به حمام، بیهوش روی زمین افتاد؛ هیچ کس درخانه نبود تا جانش را نجات دهد، چند ساعت بعد وقتی مادر آیناز از بیخبری از دخترش، نگران شد، راهی خانه مادربزرگ شد؛ پس از ورود به خانه با صحنهای هولناک روبهرو شد، دخترش بیهوش در حمام روی زمین افتاده بود.
ماجرا به اورژانس اطلاع داده و با حضور تکنیسنهای اورژانس عملیات احیاء آیناز آغاز شد، هرچند او به هوش آمد، اما با تمام تلاشهای صورت گرفته برای نجات جان آیناز، او دوباره از هوش رفت و این بار دخترجوان سر از اتاق I.C.U درآورد.
عموی آیناز میگوید: وقتی خبردار شدیم که آیناز را به اتاق I.C.U منتقل کردهاند دست به دعا برداشتیم تا خدا دوباره او را به ما بدهد، آیناز فرزند بزرگ، دختری مهربان و همه امید خانوادهاش بود، براردم دچار بیماری اماس است، اما آیناز همیشه به او انرژی میداد و محبتش باعث میشد برادرم درد بیماری را فراموش کند.
وی ادامه میدهد: دلمان بیشتر از این موضوع میسوزد که آیناز هیچ بیماری نداشت، دختری سالم و با نشاط بود؛ این احتمال وجود دارد که در حین استحمام دچار گازگرفتگی شده باشد، اما هنوز اظهارنظر آتشنشانی را در این رابطه نداریم، به هرحال هر ماجرایی بود، باعث شد که ما آیناز را برای همیشه از دست دهیم.
وی میگوید: چند روزی از بستری شدن دختر برادرم گذشت، همچنان امیدوار بودیم او دوباره به زندگی بازگردد، اما فایدهای نداشت و سرانجام پزشکان اعلام کردند او دچار مرگ مغزی شده و دیگر هیچ امیدی به بازگشتش به زندگی وجود ندارد.
با اعلام مرگ مغزی آیناز، تلاشبرای گرفتن رضایت اولیایدم آغاز شد تا اعضای بدن دختر جوان را به چند بیمار نیازمند اهدا کنند.
عموی آیناز ادامه میدهد: با ماجرای اهدای عضو آشنا بودیم، اما هیچ وقت این ماجرا برای خانواده یا نزدیکان ما رخ نداده بود و در این شرایط قرار نگرفته بودیم، دوست، فامیل و آشنا از ماجرای مرگ مغزی آیناز باخبر شده بودند و در همین زمان بود که همسر دوستم یک روز به بیمارستان آمد و ماجرایی را برای برادرم تعریف کرد، او به برادرم گفت: همسرم سال گذشته به دلیل پیدا نشدن کبدی برای پیوند زدن، جانش را از دست داد، به همین خاطر اگر شما رضایت دهید اعضای بدن دخترتان به چند بیمار نیازمند اهدا شود، هیچ کدام از این بیماران به سرنوشت همسرم دچار نمیشوند و فرصت تازهای برای ادامه زندگی پیدا خواهند کرد.
وی میگوید: حرفهای همسر دوستم باعث شد برادرم برگه رضایتنامه را امضاء کند و به این ترتیب بود که آیناز به بیمارستان سینای تهران منتقل شد تا اعضای بدن او به بیماران نیازمند اهدا شود.
با اعلام رضایت اولیایدم، خانواده آیناز با او خداحافظی کردند و دختر جوان به اتاق عمل منتقل شد تا اعضای بدن اهدا شود.
دکتر ساناز دهقانی؛ رئیس واحد فراهمآوری اعضای پیوندی بیمارستان سینا در این باره میگوید: پس از انتقال بیمار مرگ مغزی به اتاق عمل، تیمی از متخصصان با تلاش چند ساعته موفق شدند کبد، کلیهها و نسوج او را به بیماران نیازمند پیوند بزنند.