به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، سایت تحلیلی نشنال اینترست اخیراً مقالهای با قلم «ساتیا مارار» منتشر نموده که نویسنده آن معامله قرن پیشنهادی توسط «دونالد ترامپ» را مورد نقد قرار میدهد.
ترجمه متن کامل مقاله در ادامه آمده است.
انتظار میرود در ماه آینده، فلسطینیها و متحدان آنها برنامه صلح رئیس جمهور دونالد ترامپ موسوم به معامله قرن را محکوم نمایند. این طرح که توسط «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر اسرائیل و رقیب وی «بنی گانتس» مورد استقبال قرار گرفته است، چشم انداز استقلال فلسطین را به طور کلی از بین میبرد. بر اساس این طرح بخشهایی دیگر از فلسطین شامل نیمی از کرانه باختری و بخشی از بیتالمقدس شرقی که از نظر جامعه جهانی به دولت فلسطین تعلق دارد، به اسرائیل واگذار میشود، و در عوض اسرائیل با تشکیل کشور مستقل فلسطینی در نیمه دیگر کرانه باختری و تمام نوار غزه و تنها چند محله از بیتالمقدس شرقی موافقت میکند. همچنین «ابودیس» به جای بیتالمقدس به عنوان پایتخت فلسطین در نظر گرفته خواهد شد و فلسطینیان باید از حق بازگشت به سرزمین خود که در طبق قطعنامه ۱۹۴ شورای امنیت به رسمیت شناخت شده، صرف نظر کنند.
برخی از ناظران غربی معامله قرن را به عنوان طرحی معقول و سخاوتمندانه مورد ستایش قرار داده اند، اگرچه این طرح تفاوتی با طرحی که دوازده سال پیش توسط رهبر اسرائیل «ایهود اولمرت» پیشنهاد شد، ندارد. اما چیزی که مسلم است این است که به هیچ وجه امکان رفع طولانیترین درگیری در جهان مدرن، وجود ندارد.
ظاهراً معامله قرن، ماحصل تلاشهای ترامپ و نتانیاهو جهت عمل به تعهدات مکرر خود برای رفع بحران فلسطین – اسرائیل است. اما با کمی دقت میتوان متوجه شد که اکنون هر دو رهبر با رسوایی مواجه هستند - «دونالد ترامپ» تازه از استیضاح نجات یافته و نتانیاهو همچنان با اتهامات فساد مواجه است و هر دو آنها با انتخابات آینده روبرو هستند. آنها امیدوار هستند با ارائه طرحی تفضیلی اعتبار دیپلماتیک خود را افزایش دهند، حتی اگر این طرح توسط فلسطینیان رد شود.
باید گفت معامله قرن بی نتیجه خواهد بود زیرا باید در آن به حقوق فلسطینیها توجه شده و امتیازاتی به آنها داده میشد، این در حالی است که این طرح فقط به اسرائیل و حقوق مردم آن توجه شده است. در واقع این توافقنامه میخواهد نگرانیهای امنیتی اسرائیل را کاهش دهد، مشارکت نهادهای دموکراتیک در فلسطین را افزایش داده و حقوق شهروندی اسرائیلیها را تضمین کند. باید گفت هیچکدام از این چشم اندازها واقع بینانه نیستند.
همانطور که میدانیم از سال ۲۰۰۶ تاکنون در سرزمینهای فلسطین انتخابات صورت نگرفته است زیرا نهادهای اسرائیلی، فلسطینی و اردنی به این نتیجه رسیده اند که اگر انتخابات برگزا ر شود، حماس هم در کرانه باختری و هم در غزه پیروز میشود. دولت فتح، مستقر در کرانه باختری فلسطین، تمایل به ادامه قدرت غیرقانونی داشته و متهم به فساد گسترده است. این مهم میتواند توضیح دهد چرا با وجود ادعای تمایل به انجام انتخابات، چهارده سال برگزار نشده است. و اینکه کشور فلسطین تحت کنترل حماس هرگز توسط اسرائیل پذیرفته نخواهد شد زیرا موشکهایی را به سمت اسرائیل شلیک کرده و هر زمان که اسرائیل تلافی کند، شلیک خواهد کرد.
باید گفت اگر دولت مستقل فلسطین بخواهد نگرانیهای امنیتی اسرائیل را برطرف کند، نمیتواند این کار را انجام دهد زیرا در سال ۲۰۰۰ که «آریل شارون» از مسجد الاقصی بازدید کرد، با وجود تضمین تأمین امنیت از سوی رئیس حکومت خودگردان فلسطین، اعتراضات گسترده، خونریزی و درگیری ایجاد شد که در طی آن هزاران نفر جان خود را از دست دادند.
ایده یک کشور با ثبات فلسطین به این راحتی قابل پیاده شدن نیست. چندین دهه است که بین دو طرف درگیر بی اعتمادی گستردهای وجود دارد. پس از آنکه توافق نامه اسلو به نتایج مورد نظر دست نیافت و در روند اجرای خود پیشرفت چندانی نداشت، فلسطینیها اعتماد خود را به هرگونه معامله از دست داده اند. حل مسئله فلسطین و اسرائیل نسلها طول خواهد کشید و آنچه باعث کاهش تنش بین دو طرف میشود، ابتکارات و برنامههای مشترکی هستند که به اسرائیلیها و فلسطینیها کمک میکند با هم همکاری کنند تا اعتماد ایجاد شده و همکاری و حسن نیت لازم برای هرگونه توافقی در آینده محقق شود.
در نهایت باید گفت معامله قرن، پیشنهادی غیرممکن است که چیزی بیش از تئاتر سیاسی از سوی سیاستمداران درگیر نیست و مطمئناً نتایج چندانی نخواهد داشت.