به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، ماجرا از اینجا آغاز شد که فتح الله زاده درباره پولهای قرضی باشگاه از افراد حرف زد و وقتی نام موسوی وسط آمد او ناراحت از اینکه به او تهمت ربا و سود گرفتن زده شده روی خط آمد و بلافاصله به مدیرعامل جدید استقلال حمله کرد و البته پاسخش را شنید.
متن کامل صحبتهای این دو به شرح زیر است:
موسوی: آقای فتح الله زاده جنابعالی وقتی به استقلال آمدید سابقه ورزشی داشتید یا از تئاتر آمدید؟
فتحالله زاده: شما به سئوالاتی که میپرسیم پاسخ بدهید. شما در حد و اندازه ای نیستی که در این باره از من سئوال کنی. البته جهت اطلاع شما من فوتبال بازی می کردم. تیم جوانان کشوری هم بازی کردم
موسوی: یک خورده ادب را هم رعایت کنید آقای فتح الله زاده .
فتح الله زاده:من چیزی نگفتم. شما نباید از من سئوال کنی. شما چه کاره ای؟ من یک آدم فوتبالی ام و یک آدم ورزشی هستم. در حدی نیستی. مثل این است که من درباره هواپیما از شما بپرسم. من اطلاعی ندارم.
-در اینجا مجری از طرفین میخواهد کوتاه بیایند و موسوی درباره موضوع پولی که به استقلال قرض داده حرف بزند.
موسوی: من دیگر قصد رسانهای کردن این بحث ها را نداشتم. من برای رضای خدا آمده بودم. باشگاه استقلال شرایط مطلوبی نداشت و باید یک منابعی تحت هر شرایطی چه از ناحیه قرض و چه هرچیز دیگری به بدنه تزریق می شد تا تیم جمع بشود. ایشان هم قبل از من در هیئت مدیره بودند. چرا آقای فتح الله زاده که اینقدر می تواند پول جمع کند، پول نیاورد؟ چرا وقتی وضع آنطور بود ایشان کاری نکرد که استقلال دچار این وضعیت بشود و الان بیاید بگوید آقای موسوی قرض داده و پولش را می خواهد. من بعنوان یک هوادار وقتی دیدم استقلال به این وضع افتاده آمدم وسط. از اول هم گفتم روراست حرف بزنیم.
فتحالله زاده:من ده روز زودتر از شما آمدم و برای برنامه ریزی آمده ام. من سال دیگر یک بودجه مینویسم و منابعش را تامین می کنم و به ایشان نشان می دهم. ضمن اینکه من از ایشان قرض نگرفته ام و دوستان دیگری از ایشان قرض کرده اند. البته من نمی دانم آقای موسوی چرا اینقدر عصبانی است ما که گفتیم ممنون و دستشان درد نکند. مگر ما گفتیم بد کاری کرده؟ من اصلا با ایشان کاری ندارم به همه میگویم؛ ما معضل داریم.
موسوی:وسط عرایض بنده نیایید آقای فتحالله زاده. ایشان دیشب قول قهرمانی داده و گفته سایه استقلال روی جام است و 30 امتیاز دیگر داریم و مردم را به این سمت برده. از طرفی امروز دارند درباره سال دیگر حرف می زنند. این همان چیزی است که من میگویم. مریض اورژانسی را اول کارهای اورژانسی را روی آن انجام می دهند بعد می برند توی بخش. حالا ما این کار از دستمان برمی آمد. من از روی عشق و علاقه به کشورم و با توجه به اینکه داشت می رفت مسابقات آمدم. از آقای مجیدی و رمضانی سئوال کنید وقتی تیم داشت می رفت قطر پولی به آنها داده بودند؟ من به این خاطر استعفا دادم که دیدم در باشگاه کاری پیش نمیرود. نه در زمین نه در مورد قرارداد و نه هیچ چیز دیگر. من دشمن شما نیستم آقای فتحالله زاده. شما امروز یکسری از هوادارانت را وادار کردی که علیه من مطلب بروند که موسوی استقلالی نیست. این کار را کردید یا نه؟ اقای فتح الله زاده آیا من در زمان دلار سه هزار تومانی، 1.5 میلیارد به باشگاه پول ندادم؟ این که یک بازیکنی که آمده پولش را گرفته و رفته به منی که این همه سال سعی کردم کمک کنم می گوید استقلالی نیستی قشنگ نیست. دیشب از آقای فتح الله زاده پرسیدند موسوی سود پولش را می گیرد و ایشان جواب داد نه انشاءالله.
فتحالله زاده: اشتباه کردم گفتم نمیگیرد باید می گفتم میگیرد! بنده اصلا این حرف را زدم. از اینکه گفتم نمیگیرید ناراحتید؟ بگویم می گیرید اگر شما میفرمایید.
موسوی: کلمه سود رباست و تهمت.
فتحالله زاده: گفتم که نمیگیرید.
موسوی: من آدم متشرعی هستم. ما از جریمه و این حرفها هم گذشته ایم.
-مجری از موسوی درباره این میپرسد که آیا علت جدایی شما از استقلال حضور آقای خلیل زاده بوده؟
موسوی: من فقط عقیده دارم ایشان با توجه به مشغلههایشان نمی توانند کار را پیش ببرند درحالیکه کارهایی که برای باشگاه استقلال کردند خیلی زیاد است و حتی شاید از من موسوی برنمیآمد.
-مجری: شما گفتید من فتح الله زاده و خلیل زاده را به استقلال آوردم؟
موسوی: خیر و اگر هم گفته باشم از هردو عذرخواهی می کنم.
فتح الله زاده: منظور من از آن حرفها این بود که این روش باشگاه داری درست نیست که ما قرض بگیریم و بعدا که بخواهیم پس بدهیم نداشته باشیم. شما هم بیایید کمک کنید که استقلال به یک توسعه پایدار برسد. وگرنه من این حرفهایی که شما میگفتید را نزده بودم. این را هم بگویم که روی برگشتن پول حساب نکنید، واقعا نداریم.
موسوی: خودت هم می دانی که سر تاریخ ازت میگیرم!
فتح الله زاده: ما سابقه اش را داریم. قبلا 300 میلیون از ایشان گرفته بودیم بعد که از استقلال رفته بودیم حکم جلبمان آمد. بعد اقای موسوی گفت من خبر نداشتم که این اتفاق افتاده و ما پرداخت کردیم.