گروه سیاسی شبکه خبر دانشجو؛ ناکامي سران فتنه در بازسازي حوادث انتخابات و آشوب آفريني مجدد در 22 خرداد، آنان را بر آن داشته است تا از تمام پتانسيل خود براي تحرک دوباره بقاياي فتنه سود ببرند.
اما نقش آفريني اين تحرکات به ميزان اثر بخشي حرکتي است که نعش بي جان فتنه در پاسخ به شليک تير خلاص به خود مي دهد، اما آيا اين تحرک بي هدف نشانه زنده بودن است؟ آيا اين آخرين لرزه ها را مي توان جنبش به حساب آورد؟
همه انگيزه فتنه گران از اتخاذ مواضع گوناگون براي به اثبات رساندن اين روياست که ما هنوز زنده ايم! ما هستيم!
کروبي در مصاحبه اي با گاردين مي گويد: «هم اکنون شاهد هستيم که مدام جرايد حکومتي بر عليه اين جنبش مي نويسند و هنوز دستگيري ها ادامه دارد و دادگاه ها هم همچنان رفتارهاي خود را با اين متهمان ادامه مي دهند، حکومت حتي از يک مراسم ترحيم که براي يک نماينده سابق مجلس برگزار شود، مي ترسد و اين نشان دهنده زنده بودن اين جنبش است.»
اما چه کسي است که نداند اين موجود سبز بد فرم جاذبه اي براي جاخوش کردن در آغوش ملت ندارد.
چه کسي به صداقت سران فتنه، رهبران اصلاحات و مدعيان هدايت موج سبز!! ايمان دارد؟
اکنون تئوريسين هاي فتنه خود به از هم گسستگي چيزي که به آن نام جريان را قالب کرده اند، اذعان دارند.
خاتمي در جلسهاي خطاب به موسوي مي گويد: تو خيلي زود صداي شكست اصلاحات را در آوردي و ديگر كار ما تمام شده است، اكنون براي اينكه نشان دهيم، كم نياوردهايم، مجبور هستيم تا صورت خود را با سيلي سرخ نگه داريم.
سايت ضد انقلابي «خودنويس» مي نويسد: امروز بر خلاف يک سال پيش، از هم گسيختگي آشکاري در ميان جبهه اپوزيسيون ديده مي شود، حرکت سال گذشته اکنون در جذب دچار رخوت، ناکارآمدي و انشقاق آشکاري است. کما اينکه در اين مدت نه تنها نتوانسته به ريزش آشکار در جريان حاکم دست پيدا کند که به عينه ميان صفوف مخالفان حکومت هم اختلاف بارزي ايجاد شده است ما امروز مثل يک تيم فوتبال شده ايم که فرصت هاي خود را از دست رفته مي بيند و صرفاً چشم به از دست دادن امتياز از سوي حريف دارد.
بازبيني فعاليت هاي چند ماهه اخير فتنه گران پس از طي شدن بدون جنجال سالروز 22 خرداد مويد اين حقيقت است که آنها چند شيوه متفاوت ابراز وجود را توامان به کار گرفته اند تا از تلفيق آنها بيشترين نتايج دلخواه را به دست آورند.
اول/ استراتژي تهاجمي
در اين شيوه آنها از اهرم هاي متعددي براي تحت فشار قرار دادن نظام بهره گرفته يا خواهند گرفت:
1-همکاري با عوامل خارجي تحريم
عوامل فتنه با اتخاذ مواضع هماهنگ با عوامل بيروني فتنه از جمله حمله به سپاه و بسيج به عنوان نيروهاي دفاعي کشور و تلاش براي بي اعتبار نمودن آنها در اذهان ملت، همچنين تحت فشار قرار دادن دولت براي انعطاف در سياست خارجي، گوشه اي از خيانت خود به ملت را ساماندهي مي کنند.
2- القاء ضعف و بحران در حکومت
«مهره تحريک» اصلاحات در جلسات مختلفي همفکران خود را به اشاعه توهم «نظام در حال پيشروي به سوي سقوط است» ترغيب کرده است. او همچنين از همفکران خود خواسته است به القاء «بحران» در جامعه دامن بزنند تا زمينه حضور اجتماعي برخي چهره هاي سياسي متبوع طيف فتنه، براي – به اصطلاح - خروج از بحران فراهم شود.
3- سياه نمايي عليه دولت
ميرحسين در بيانيه اي که به مناسبت سالروز نهضت مشروطه منتشر کرده است براي چندمين بار دولت و حکومت را به هنجارشکني هايي متهم نموده که خود، نمونه عيني آنهاست:
«امروز مشاهده علائم بازتوليد استبداد و خودرايي و گريز آشکار از قانون و حاکميت روزافزون دروغ نشان ميدهد که راه طي شده هنوز به اهداف خود نرسيده است. ظلم و جور و خفقان چه در زمان ناصرالدين شاه باشد چه پهلويها و چه جمهوري اسلامي مردود است و در جمهوري اسلامي ظلم و ستم بدتر و سياه تر است؛ چرا که زير پوشش نام اسلام چنين تبهکاريهايي صورت ميگيرد و همه ميدانيم در همان اوان مشروطيت به شکلهاي مختلف بعضي از علما از جمله علامه نائيني استبداد ديني را بدترين دانستند. تجربه يکصد سال اخير و آنچه در يک سال گذشته اتفاق افتاد نشان ميدهد در ميان مفاهيم کليدي مربوط به انقلاب مشروطيت از عدالت و آزادي و حکومت قانون، مشروط کردن و مسئول کردن قدرت اهميت سرنوشتسازتري دارد...»
4- بازسازي فتنه در دانشگاه
جريان فتنه قصد دارد مطالبات صنفي و برخي خواسته هاي مشروع دانشجويان را بهانه اي براي آشوب مجدد در دانشگاه ها در آغاز سال تحصيلي قرار داده و توهم همراهي قشر تحصيل کرده با فرقه سبز را القاء کند. آنچه از آشوب هاي سال گذشته در اذهان مانده است اين است که همواره سردمداران اغتشاشات و اعتراضات دانشگاهي گروهي از دانشجويان اخراجي يا متعلق به گروهک غير قانوني علامه يا اصولا آنارشيست هاي غير دانشجويي بوده اند که حرمت قانون را با وسوسه دلار، معاوضه کرده اند. اکنون، پس از نمايان شدن لايه دروني فتنه، سهم دانشجويان حامي جريان فتنه افت معناداري پيدا کرده است.
5- شکايت نامه 7 نفر از محکومان اغتشاشات از مقامات امنيتي
اين شکايت نامه توسط سايت ضد انقلابي جرس و با امضاي محسن امينزاده، مصطفي تاج زاده، عبداله رمضان زاده، فيض الله عرب سرخي، محسن صفايي فراهاني، محسن ميردامادي و بهـزاد نبـوي انتشار يافت.
افشاگري يک مقام امنيتي از وجوه مختلف توطئه اي که اعضاي حزب مشارکت و برخي گروه ها، احزاب 2 خردادي، برخي شخصيت هاي سابق مملکتي و برخي آقازاده ها در صدد انجام آن بوده اند و آشوب هاي پس از انتخابات 88 پرده کوتاهي از آن بود- که با کمک اراذل و اوباش اجاره اي به اجرا در آمد- انگيزه اين شکايت نامه و تلاشي در جهت فرار به جلو و يا به عبارتي دست پيش گرفتن براي پس نيفتادن بود.
6- به چالش کشيدن هدفمندي يارانه ها
هدفمندي يارانه ها- حرکت بزرگي که دولت هاي پيشين جسارت انجام آن را به خود ندادند- از سوي رهبران و حاميان فتنه سبز به بهانه اي براي زير سوال بردن تصميم گيري کارشناسانه دولت و انگيزه اي براي تقابل خصمانه با آن تبديل شده است.
يک نماينده اصلاح طلب مجلس اين طرح را اينگونه تفسير مي کند: «در شرايطي که تورم عارضه کلي اقتصاد است، اقدامي صورت بگيرد که به جاي مهار تورم خودش باعث افزايش تورم شود اين مانند اين است که ما بجاي بهبودي بخشيدن به وضعيت بيمار، کاري کنيم که عضو ديگر از بيمار هم از کار بيافتد و اين مي تواند بيمار را به سمت مرگ سوق دهد. اقتصاد بيمار ما با طرح هدفمند سازي يارانه ها به سمت نابودي و از بين رفتن حرکت مي کند.»
برخي از فتنه گران از اجراي اين طرح به عنوان فرصت غنيمتي براي احياي جريان مرده اصلاحات ابراز خرسندي کرده اند.
يکي از سران موثر جبهه دوم خرداد گفته است اين فرصت مهم با توجه به تبعاتي که مي تواند داشته باشد زمينه ساز ورود ما به مديريت عرصه اجتماعي و نارضايتي هاي احتمالي در اين زمينه خواهد بود.
7- ايجاد شکاف بين مراجع و رهبري
عده اي از عناصر وابسته به گروهك ملي-مذهبي در تباني با گروهي از مجمع محققين و مدرسين تلاش جهت نفوذ به بيوت علما و مراجع جهت ايجاد شكاف ميان قم و تهران را آغاز نموده اند.
آنها اعتبار و ارزش مرجعيت و ولايت فقيه را به عنوان موانع تحقق جريانات تجديد نظرطلب برشمرده و در صدد رفع آن برآمده اند.
طيف ملي مذهبي طرحي با عنوان «سير تحول پايگاه اجتماعي مرجعيت در نيم قرن اخير در ايران» به تصويب رسانده اند تا در پوشش اين طرح مطالعاتي و پژوهشي بتوانند اعضاي گروهك را به بيوت مراجع و فضلاي حوزه علميه قم نزديك کنند و اقدامات تفرقه انگيزانه خود را با نفوذ تدريجي افکار التقاطي به انجام رسانده، مرجعيت را به عنوان اهرم بازدارندگي درمقابل رهبري علم کنند.
دوم/ استراتژي فرصت طلبانه
در اين نوع مشي سياسي، فتنه گران مترصد چالش هايي مي شوند که دولت و حکومت بالاجبار با آنها مواجه شده و به جهت پرهيز از تحميل هزينه اضافي به نظام، نيازمند اعمال عکس العمل مناسب در مقابله با آنهاست.
1- ذوق زدگي از اظهارات مشايي
محمد نوري زاده – ضد انقلاب فراري و از حاميان قسم خورده سران فتنه- به اظهارت اخير رحيم مشايي در خصوص اولويت ايرانيت بر اسلام اشاره کرده و گفت: اين اظهارات رحيم مشايي، يادآور اظهارات «حسن نزيه» است که گفت من يک ايراني مسلمانم نه مسلمان ايراني و همچنين يادآور اظهارات «داريوش فروهر» که گفت ايرانيت براي من اعتباري فراتر از دين دارد. بختيار هم همين نظر را داشت.
وي ادامه داد: نظرات مشايي با اين افراد يکي است، ولي مشايي جرأت اظهار نظر صريح در اين خصوص را ندارد.
سايت خودنويس نوشت: آنچه قابل انديشيدن است اعلام استقلال محمود احمدينژاد است. اگر چندي پيش شاهد اعلام استقلال احمدي نژاد با اما و اگر بوديم اين بار محمود ميخواهد فرياد زند که از راست سنتي عبور کرده است چرخش اين بار از اسلاميت به ايرانيت است، ... دور نيست که مشايي درهاي ايران را باز کند و آمريکا را نه چون دشمن که چون يار گرمابه در آغوش گيرد.
2- سوء استفاده از خبر کذب اعلام آمادگي ولايتي براي مذاکره با آمريکا
بالاترين – سايت حامي فتنه گران- با مانور بر خبر تحريف شده خبرگزاري فرانسه نوشت: «فلسفه وجودي و تنها هنري که جمهوري اسلامي به زعم خودش دارد مبارزه و دشمني با آمريکاست و [آيت الله] خامنه اي از زماني که به قدرت رسيده بود، حاضر نمي شد که حتي کسي فکر مذاکره با آمريکا را به مخيله اش راه بدهد، چون در اين صورت جمهوري اسلامي ديگر فلسفه وجودي نداشت و پايگاه ايدئولوژيک خود را از دست مي داد. همانطور که مي دانيد علي اکبر ولايتي يکي از مشاورين ارشد [آيت الله] خامنه ايست که در جريان سفر به سوريه گفت كه ايران آماده است درباره برنامه هستهاي خود با آمريكا گفتوگو كند.»
دفتر مشاورت مقام معظم رهبري در امور بينالملل با تکذيب خبر خبرگزاري فرانسه به نقل از علي اکبر ولايتي مبني بر اينکه «ما آماده هستيم که با امريکا درباره برنامه هسته اي گفتوگو کنيم» اعلام کرد که اين خبر توسط خبرگزاري فرانسه تحريف شده است.
دکتر ولايتي در يک کنفرانس خبري در سوريه در پاسخ به سؤال خبرنگار بيبيسي عربي در مورد اظهارات وزير خارجه امريکا مبني بر آمادگي کشورش براي مذاکره با ايران گفته بود: ما هيچ اعتمادي به دولت امريکا نداريم؛ زيرا اين کشور رفتارهاي متناقضي را از خود نشان داده است، اقداماتي را در شوراي امنيت عليه ايران انجام داده و در داخل قوانيني را بر ضد ايران به تصويب رسانده است.
3- سوءاستفاده از پوشش مذهبي براي اتخاذ رويکرد سياسي براندازانه
الف) برخي از اعضاي انجمن هاي اسلامي دانشگاه هاي تهران، علامه و اميرکبير که در آشوب هاي پس از انتخابات در دانشگاه هاي تهران نقش آفرين بودند، اخيرا به بهانه تفسير نهج البلاغه و دعاي کميل در حسينيه بيت الزهرا گرد هم مي آيند و در خصوص آخرين تحولات سياسي جامعه رايزني مي کنند.
ب) سايت ضد انقلابي خودنويس با انتقاد از تظاهر شبكه رسا به مسلماني نوشت: آنها از امام راحل مي گويند حال آن كه عده زيادي در جنبش به واسطه مخالفت با همان آرمان هاي آيت الله خميني به خيابان ريختند.
اما سايت صهيونيستي بالاترين موسوي، كروبي و خاتمي را با مسعود رجوي سركرده منافقين و رضا پهلوي سركرده سلطنت طلبان مقايسه كرد و نوشت: برخي رسا را رسانه رسمي جنبش سبز ندانسته و پا را فراتر گذاشته و رهبري موسوي و كروبي را درون جنبش نپذيرفته اند. اكنون زماني نيست كه بتوان به نگاه جماعتي كه داراي اعتقادات ديني هستند بي توجه بود. بايد از مخالفان موسوي در جنبش سبز پرسيد به اعتقاد شما چه كسي بايد در رأس و تئوريسين جنبش باشد؟ پسر محمدرضا پهلوي يا مسعود رجوي؟ گروه هاي چپ پيشنهادشان چيست؟ رسانه رسمي اصلاح طلبان چه باشد، شبكه مقاومت ملي مجاهدين (منافقين) يا شبكه پارس يا رنگارنگ؟
سوم/ استراتژي مظلوم نمايانه
در اين رويکرد جريان فتنه تلاش کرده است با مظلوم نمايي و القاء ظلم دولت و حکومت به منتقدين، موج هاي احساسي در حمايت خود بيافريند و به فرياد استعانت فتنه سبز براي تزريق حيات دوباره، پاسخ مثبت بدهد.
1- بيماري در زندان
فتنه سبز پس از ناکامي در نيرنگ بزرگ کشته سازي و رو شدن شگرد تبليغاتي اش، اکنون به شيطنت ديگري دست زده و براي نشان دادن چهره مظلوم و معصوم از فتنه سبز و جلب توجه محافل – به اصطلاح – حقوق بشري، از وضعيت وخيم جسمي زندانيان حوادث انتخابات 88 اظهار نگراني مي کند.
جالب اينجاست که دوره بيماري متهمين صرفا محدود به دوران تحمل مجازات است و همه آنها پس از آزادي موقت صحت و سلامت را باز مي يابند و برخي از آنان در کمال گستاخي به ارتکاب اتهامات پيش از دوره زندان مشغول مي شوند.
هنگامه شهيدي، روزنامه نگاري است که به شش سال زندان محکوم شده است. کمپين بين اللملي حقوق بشر در ايران وضعيت جسماني وي را اينگونه گزارش مي دهد:
«هنگامه شهيدي از روزنامه نگاراني که پس از انتخابات دستگير و راهي زندان شد، هم اکنون در حالي دوران زندان شش ساله خود را در زندان اوين سپري مي کند که از بيماري قلبي، ناراحتي معده، ديسک کمر، روماتيسم عصبي و همچنين افت شديد فشار خون رنج مي برد.»
کلکسيوني از بيماري ها در مدت کوتاهي گريبانگير اين متهم شده است. کدام عقل سليمي است که باور نکند اين امراض، چيزي جز کانال رهايي از مجازات و ايجاد موج انتقادي عليه جمهوري اسلامي نيستند.
مصطفي تاج زاده، بهزاد نبوي، محسن امين زاده، فيض الله عرب سرخي، حمزه کرمي و بسياري از زندانيان سياسي و مطبوعاتي ديگر همه در زندان به بيماري هاي متعددي دچار شده اند! محمد نوريزاد در شش ماهه زندان به عفونت ريه مبتلا شده است.
همسر عبدالله مومني در گفتوگو با ادوار نيوز مي گويد: مومني بهدليل شرايط بد بهداشتي زندان به نوعي بيماري پوستي مبتلا شده که امکان مداواي آن در زندان وجود ندارد.
جنبش سبز چه بازوان ضعيف و مريضي را براي احقاق حقوق معطل مانده !! مردم برگزيده است.
بايد پرسيد اين مريض هاي رو به موت چگونه اعتصاب غذاي خشک و تر را تاب آورده اند؟
2- اعتصاب غذا
عده اي از محکومين آشوب هاي سال88 که نقش تعيين کننده در حوادث تلخ پس از انتخابات داشته اند به درخواست سران فتنه، براي مظلوم نمايي و جلب نظر عمومي دست به اعتصاب غذا زدند. البته از آنجا که فتنه گران در مظلوم نمايي ديگري، اذعان کرده اند که هيچ اطلاعي از درون زندان ها و وضعيت زندانيان ندارند کيفيت اعتصاب، در هاله اي از ابهام قراردارد. از طرفي اخباري از رسانه هاي سبز مبني بر اينکه برخي از زندانيان اعتصاب خشک و برخي اعتصاب تر داشته اند به گوش مي رسد. به نظر مي رسد اين فرم اعتصاب غذا بازي تبليغاتيست که هم عواطف عمومي را جلب مي کند و هم خدشه اي بر پيکر نحيف و مريض مجرمين وارد نمي کند. اعتصاب غذايي که صدايش به گوش عموم مي رسد اما سند تصويري ندارد.
3- درخواست پايان اعتصاب از سوي سران فتنه
در خيمه شب بازي ديگري سران فتنه به دست و پاي اعتصابيون افتاده اند و التماس کرده اند که دست از اعتصاب برداريد که جنبش! به شما نيازمند است و شما سرمايه هاي اين مردميد و بايد زنده بمانيد که مردم! چشم اميد به شما بسته اند و نگران!! حال شما هستند.
پرده دوم که پذيرش اين تقاضا و پايان دادن به انهدام ذخيره!! جنبش است بلافاصله به اجرا در آمد و از آنجا که فتنه گران درجه دوم همه در بست غلام سران فتنه اند!! دست از اعتصاب کشيدند.
سايتهاي حامي فتنه نوشتند: «پانزده زنداني سياسي در شانزدهمين روز اعتصاب غذاي خود، پس از دريافت پيام هاي همراهان جنبش سبز، فعالان سياسي و کنشگران مدني و ديگر اقشار مردم که نگران سلامت آنها بودند، اعتصاب غذاي خود را شکستند.»
مير حسين نقش خود را اينگونه بازي کرده است: «آزاد مردان زنداني! همه آزادي خواهان و حق طلبان پيام شما را شنيدند و استواري شما را بر سر مطالبات انساني و مشروع مشاهده کردند.
درود بر شما! ايستادگي شما گواه بر آن است که مي توان بدن ها را به محبس کشيد، اما نمي توان بر جان آن ها چيره شد.
عزيزان ملت و پيشتازان جنبش سبز! اکنون که پيام شما و خانواده هاي مبارزتان در سطح جهان و داخل کشور منتشر شده است، مردم نگران سلامتي شما به عنوان سرمايه هاي سبز کشورند. ما از همه شما درخواست مي کنيم اعتصاب غذاي خود را پايان دهيد ...»
مهدي کروبي نيز در پيامي خطاب به اعتصاب کننده ها چنين اداي تکليف! کرده است: من بسيار نگران تبعات اين اعتصاب غذا و سلامت زندانيان هستم و از فرزندانم ميخواهم که اعتصاب خود را بشکنند و مسئولان هم بايد به خواستههاي آنان توجه و رسيدگي کنند.
4- نامه تظلم خواهي به مراجع
پس از افشاگري آيت الله جنتي در باره يک ميليارد دلار دريافتي برخي از سران فتنه از دولت عربستان و هزينه کردن آن در اغتشاشات خياباني سال 88، دوتن از فتنه گران با نامه نگاري به مراجع فرياد تظلم سر دادند و خود را در رده مظلوماني قلمداد کردند که براي خدمت به اسلام و انقلاب از جان خود گذشتند:
«اکنون اسوه هاي انقلاب و ياران صديق مردم و خميني و زخم خوردگان مبارزات بي امان با استعمارگران، در نهايت مظلوميت و بي پناهي، هدف تير جان گداز و زهرآگين شيفتگان قدرت و مکنت و زراندوزان بي مروّت و عاري از همت قرار گرفته اند.»
دروغ هاي آشکاري که در اين نامه به خورد افکار عمومي داده اند بخش اعظم اين نامه را تشکيل مي دهد. به عبارت ديگر شالوده اين نامه دروغپردازي به شيوه اي مظلوم نمايانه است. آنچه بيش از همه مضحک به نظر مي رسد اظهار نگراني فتنه گران از مخدوش شدن چهره اسلام است:
«همانطور که مسبوق هستيد، ما به علت همراهي و هم نوائي با مردم ايران در نهايت آرامش و سازش پس از انتخابات مهندسي شده 1388 که در جستجوي رأي گم شده و مخدوش گشته خود بودند، مورد چه هجمه ها، يورش ها، افتراها، تهمت ها و ناسزاها که قرار نگرفتيم. آنچه خواستند و توانستند از منابر تريبون هاي عمومي بدون امکان اجازه هرگونه دفاعي به ما نسبت دادند و همزمان بر مسند مدعي العموم، قاضي و مجري احکام نشستند و آن کردند که امروز نه تنها چهره نظام بلکه اصل اسلام درکشور و بخصوص در نزد جوانان مظلوم ايران خدشه دار شده است.»
آنها در ادامه گستاخي خود به سرقت هويت بزرگاني دست زده اند که هر کدام گوشه اي از تاريخ افتخارات ايران و اسلام را بر گرده خود تحمل کرده اند:
«ما را پرواي آن نيست که چنين آماج ضربات بي امان بي بصيرتان قرار گيريم؛ تاريخ اين ديار ستم کشيده مملو است از اين نامردمي ها، از قائم مقام تا اميرکبير که طغيان گرشان گفتند! از سيد جمال الدين اسدآبادي که وابسته اش خواندند،تا ثقه الاسلام تبريزي که بر چوبه دار تزاري اش بوسه مي زدند، مدرس و نيروهاي مذهبي که انگليسي اش دانستند و خميني که ارتجاع سياه قلمدادش کردند و صدها عزيزان ديگر از اين نوع هجمه ها و افتراها در امان نبودند. آنان هدف و آماج خشم بيگانگان و دين ستيزان قرار مي گرفتند، اما ما را عذاب و درد بيشتر از آن است که آماج کلوخ اندازان نظام و کسي که بيش از سه دهه بر مسند شوراي نگهبان تکيه زده است، هستيم!»
5- دروغ مضحک شکنجه زندانيان
مهدي کروبي در مصاحبه اخير خودبا گاردين آبروي نظام را براي چندمين بار اين گونه معامله مي کند و خط خيانتش به انقلاب را پر رنگتر مي کند:
«افشاگري من در مورد کهريزک باعث شد وضعيت زندان ها خوب شود... جمهوري اسلامي اکنون منحرف شده است و توسط يک جرياني که راي مردم را به اندازه کافي ندارد قوانين زيرپا گذاشته شده است و رفتارهايي با مردم و زندانيان صورت ميگيرد که در رژيم گذشته به خاطر فشارهاي خارجي و افکارعمومي صورت نمي گرفت مانند اين اخباري که اخيرا توسط زندانيان مبني برفروکردن سرهاشون در توالت به جهت اعتراف گيري منتشرشده است که به خود من هم نامه هايي ارسال شده است.»
هدف از همه اين رفتارهاي مذبوحانه القا، تنفس دوبااره فتنه است چيزي که با هيچ تدبير سبزي عملي نخواهد شد./انتهاي پيام/