گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، در روزهای گذشته موضوع بی پولی، تیتر اصلی رسانه های ورزشی درباره تیم هایی لیگ برتری به ویژه استقلال و کمی کمتر پرسپولیس بود. انتشار پست مشترک در اینستاگرام اعضای تیم و اخراج مدیررسانه ای باشگاه استقلال و سپس حمایت کادر فنی از عضو برکنار شده، همگی نشان می داد که اوضاع در استقلال آرام نیست. مشابه این وضعیت در پرسپولیس هم دیده می شد البته با سطحی کوچکتر و مصاحبه هایی تک و توک که به اندازه اقدام استقلالی ها به چشم نیامد.
کارشناسان فوتبالی در همین باره معتقدند وقتی باشگاه و سرمربی تیم از نفرات تیم می خواهند سبک زندگی شان را حرفه ای کرده و روی برنامه کار کنند باید پیش از هر چیز به فکر بستر لازم برای این موضوع باشند.
با مثالی از فوتبال حرفه ای در اروپا می توان به نمونه های بسیاری از این موضوع رسید. به یاد داریم روزی که امید نورافکن وارد باشگاه شالروا بلژیک شد بلافاصله به آپارتمانی رفت که برایش از قبل در نظر گرفته بودند، سپس در کلاسهای زبان بلژیکی و انگلیسی شرکت کرد تا همزمان با حضور در تمرینات بتواند با دیگر اعضای تیم ارتباط برقرار کرده و از این بابت حس بهتری در تیمش داشته باشد. وقتی با او حرف می زدیم از واریز دقیق حقوق ماهیانه اش سر وقت خبر می داد و اینکه نه دغدغه غذا دارد نه جای استراحت و نه اتومبیل برای رفت و برگشت به محل تمرین. پولش را سروقت می گرفت و فقط به تمرین فکر می کرد. این نکات درباره یکی از باشگاه های درجه سه اروپایی است و باید تصور کرد وضعیت در تیم های درجه دو و یک دنیا چطور است.
در ایران اما اوضاع کاملا برعکس است! بازیکن به محض نشستن پای میز قرارداد یک چک می گیرد برای دو ماه بعد! هر روز در تمرین می شنود که باید سر ساعت بخوابد و سرساعت بیدار شود. سر ساعت در تمرین حضور داشته باشد تا جریمه نشود و باید کاملا حرفه ای زندگی کند!
بازیکنی که در ایران تبعات حضور در باشگاه حرفه ای را دیده و معلولیت "لی اندرو پادوانی" مانند آیینه عبرت پیش چشمش است (که چطور وسط زمین فوتبال فلج شد ولی هیچکس به دادش نرسید) از همان روز اول دنبال سرمایه گذاری و حساب باز کردن روی پولی است که از باشگاه دریافت می کند. در یک سرمایه گذاری حضور پیدا کرده و چک های باشگاه را خرج می کند! اما روز پاس شدن چک حساب خالی است! تماس طلبکاران و فکر برهم ریخته بازیکن از یکسو و از سوی دیگر ورود به مسابقات و لیگ فرسایشی هفته به هفته، وضعیت روحی و روانی بدی را برای بازیکن فراهم می کند که نتواند با آمادگی کامل در خدمت تیمش باشد. این چرخه در نهایت موجب می شود بازیکن در جریان لیگ و تمرینات فرسایشی با روانی ناآرام ضریب ایمنی بدنش پایین آمده و در نتیجه آسیب های عضلانی، مفصلی و استخوانی به سراغش بروند!
در واقع باشگاه های ما از بازیکنان شان توقع فوتبالی حرفه ای دارند در حالی که روش باشگاهداری شان به عهد تیرکمان شاه برمی گردد. وعده های سرخرمن و قول هایی که بیش از قبل آنها را در نظر بازیکنان به چوپان دروغگو شبیه می کند.
اگر امروز بازیکنان استقلال دست به اعتصاب اینستاگرامی زدند و این وضعیت برای استقلال بوجود می آید زاییده همان سبک مدیریتی است که کمترین عاقبت اندیشی را در عقد قرارداد با سرمربیان و بازیکنان خارجی داشته اند. یک شب در اتاق هتلی در جنوب قرارداد دو ساله میلیون دلاری می بندند و چند صباح بعد در یک هتل در شمال کشور زیرش می زنند. مادامی که مدیریت در باشگاههای ایرانی سبکی روزمره دارد نه کسی به روانشناس و تأثیر حضورش در تیم توجه دارد نه روح و روان بازیکن! مدیران هم با یک امضا می آیند و با یک امضا می روند و آثار تخریب شده باشگاهشان را برای مدیر بعد باقی می گذارند که او هم تفاوت چندانی با قبلی ندارد و این چرخه هرگز از حرکت نمی ایستد!