گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، امروز که وزارت ورزش دنبال موضوع خصوصی سازی دو باشگاه مردمی (بخوانید دولتی) استقلال و پرسپولیس است، هربار روی موضوعی دست گذاشته داغی مشکلاتش مانع از ورود آسان به آن شده است. مشکلاتی که تقریبا بیش از 90 درصدشان زمینه مالی داشته و بار بدهی های دو باشگاه را به شدت بالا برده است.
این دو تیم به اندازه ای بدهی بالا آورده اند که از سازمان خصوصی سازی خبر می رسد گروهی از حسابرسان زبده و حقوقدانان چیره دست در چرایی آن، انگشت حیرت به دهان می گزند!
مدیرانی که در این سالها از سوی وزارت ورزش به عنوان سرپرست مدیرعاملی یا مدیرعامل منصوب شدند هر یک برای ابراز توانمندی هایشان دست به یارگیری و یا جذب مربیان خارجی کردند تا ارزشهای خود را به معرض نمایش بگذارند اما یا در این زمینه موفقیتی حاصل نشد و یا در نهایت اتفاقاتی رخ داد که مشخص کرد خیلی از سروصداهای خوشی که از دل باشگاه به گوش می رسیده آتش زیر خاکستر بوده اند.
شاید این موضوع درباره نتایجی که پرسپولیس در 4 سال گذشته کسب کرده، گواه این ادعا باشد. گرچه این تیم با همّت بازیکنانش در عین بسته بودن دو پنجره نقل و انتقالاتی، قهرمانی های زیادی داشت و تا فینال لیگ قهرمانان آسیا بالا رفت ولی در همان دوره، عدم پرداخت حق و حقوق برانکو موجب شد تا این مربی کروات پس از خروج از ایران لبخند میلیونها پرسپولیسی را به گریه تبدیل کند! در همان سالها جذب بازیکنان اوکراینی و یا بودیمیر هم از دیگر قابلیتهای آنهایی بود که در واقع مدیرعامل بودند اما، اقدامات شان در جهت تلنبار شدن بیش از پیش بدهی های ارزی و ریالی روی هم، به اعضای داخلی و خارجی تیم بود!
در سوی دیگر و در دست دیگر وزارت ورزش، فرزند دیگرش حال و روز بدتری دارد و حتی همان قهرمانی ها و توفیقات آسیایی را که فرزند پرسپولیسی اش بدست آورد را هم کسب نکرد و باز هم بدهی روی بدهی و قرض روی قرض بالا آورد.
از عقد قرارداد دو ساله 1.8 میلیون دلاری شبانه در هتل خرمشهر با شفر یاد کنیم یا فسخ همان قرارداد در هتلی دیگر در مشهد؟ الحاجی گرو را یادآوری کنیم یا دسوزای برزیلی که در همان برهه 80 هزار دلار گم شد و هنوز هم پیدا نشده است؟ از بویان نایدنوف یاد کنیم یا فسخ قرارداد با استراماچونی که تیمش را در اوج خوشبختی رها کرد و دولتمردان و بانک مرکزی را به دردسر انداخت.
چه کسی مقصر بروز این همه اتفاق در دو باشگاه سرخابی بود غیر از مدیرانی که ازسوی وزارت ورزش برای این دو مجموعه انتخاب شدند؟ مدیرانی که قطعا حضورشان در اتاق مدیرعاملی دلبخواهی نبوده و با دستور وزارتخانه راهی میدان پیروزان(دفتر باشگاه پرسپولیس) و خیابان علامه در سعادت آباد(دفتر باشگاه استقلال) شدند!
نقطه تاریک تر در این دیکته پر غلط، تصحیح نشدن ورقه امتحانی های مدیران وزیر است! مدیرانی که برگه های امتحانی شان نه تنها تصحیح و نمره گذاری نشده بلکه بدون کوچکترین تذکری در منصبهای بهتر نشستند!
ایرج عرب مدیرعامل اسبق پرسپولیس که در رسانه ها جواب های تندی به درخواستهای مذکره برانکو می داد او را مجاب ترمی کرد با قاطعیت بیشتری از پرسپولیس به فیفا شکایت کند. اما او بلافاصله پس از بیرون رفتن از پست مدیرعاملی پرسپولیس رییس فدراسیون دوومیدانی شد! کسی که سوابق مدیریتی و کارهای اجرایی مشخصی پیش از مدیرعاملی پرسپولیس نداشت حالا رییس مادرِ ورزشهای ایران است!
بهرام افشارزاده که هرگز تجربه مدیرعاملی یک باشگاه فوتبالی را نداشت و همواره در پست های اجرایی در کمیته ملی المپیک بود پس از خروج از باشگاه استقلال به سمت دبیر شورای ورزش و تربیت بدنی سازمان منطقه آزاد کیش درآمد!
امیرحسین فتحی که ظرف 6 ماه دو گاف بزرگ مدیریتی در قرارداد باشگاه استقلال با وینفرد شفر و آندره آ استراماچونی را رقم زد بلافاصله پس از خروج از چارت مدیرتی باشگاه استقلال به سمت ریاست بزرگترین مجموعه ورزشی شهری در پایتخت با مساحت 130 هکتار منصوب شد تا مجموعه ورزشی انقلاب را اداره کند!
اسماعیل خلیل زاده نیز که در همان ایام خروج شفر و استرا در باشگاه استقلال نایب رییس هیأت مدیره بود، پس از درآمدن اشک هواداران از وضعیت نابسامان تیم محبوبشان به عنوان دستخوش یک پله بالاتر رفت و رییس هیأت مدیره و حتی پس از مدتی سرپرست مدیرعاملی باشگاه استقلال شد!
در کل به نظر می رسد در دو باشگاه سرخابی پایتخت هر مدیری بیشتر به این دو مجموعه لطمه وارد کند جایزه بزرگتری دریافت خواهد کرد و به تعبیری دیگر، هر کس بیشتر خرابی ببار بیاورد، عزیزتر می شود!
حالا هم که شایعاتی درباره چرایی تمایل ادامه اسپانسری شرکت آتیه داده پرداز برای باشگاه پرسپولیس از سوی مهدی رسول پناه و بی تفاوتی اش به پیشنهاد بهتر شرکت ریحان فیلم به گوش می رسد! احمد سعادتمند هم که در بدو ورودش با انتشار اسناد جعلی واریز پول به حساب دو بازیکن خارجی استقلال ره صدساله را یک شبه رفت و هواداران را به شیوه معکوس با خودش همراه کرد!
گاهی با دیدن بی تفاوتی های وزارت ورزش به تخلفات رخ داده در دو باشگاه سرخابی و توجه بیش از پیشی که به مدیران برکنار شدهشان می شود مخاطب این دو مجموعه را به یاد برنامه کلاه قرمزی و شخصیت دیبی می اندازد که درباره همه چیز از افعال معکوس استفاده و بد را خوب و خوب را بد بیان می کرد!