به گزارش رافائل نادال در برنامهای مستند بهنام خانهام برای شما، در مورد زندگی خود در دنیای تنیس و خارج از آن صحبتهای متفاوتی را مطرح کرده است. نفر دوم تنیس مردان جهان از مشکلات جسمی که بعد از دوران قرنطینه ناشی از کرونا، به سراغش آمد حرف زده و البته از بسیاری از مسائل دیگر.
سختی بعد از کرونا
توقفی که بابت قرنطینه در کارم ایجاد شد، برای بهبود زانوهایم خوب بود اما برای بقیه قسمتهای پا و همچنین بدنم اصلاً خوب نبود. پاهایم ضعیف شدند و من مجبور شدم سه ماه لعنتی را به بارسلونا بروم و آنجا خودم را تقویت کنم. میخواستم تمرین کنم اما نمیتوانستم تکان بخورم. البته خیلی وقت است فراموش کردهام که بازی کردن بدون درد چه حسی دارد.
گفتند نمیتوانی
در سال ۲۰۰۵ چند دکتر به من گفتند که دیگر نمیتوانم در بالاترین سطح بازی کنم اما دکتر ماکیراس در آن مقطع من را ناامید نکرد و راهحلی ارائه داد که بتوانم با پوشیدن کفشهای طبی خاصی که در پورتلند تولید میشد، بتوانم دردی که در پایم بود را درمان کنم. میگفتند فقط تا ۲۶ سالگی میتوانم بازی کنم اما من این چالش را پشتسر گذاشتم.
فینال اوپن فرانسه
بهترین بازی خودم را درست در روزی که به آن نیاز داشتم، انجام دادم. بدون شک فینال ماه پیش مقابل جوکوویچ یکی از بهترین فینالهایی بود که تا حالا بازی کردهام. شرایط بیشتر به نفع جوکوویچ بود و خیلیها او را مدعی اصلی قهرمانی و برنده شدن میدانستند اما همه چیز تغییر کرد و در شرایطی که کسی انتظارش را نداشت ورق برگشت.
تنیس
گاهی اوقات از بازی کردن لذت میبرم و گاهی هم از بازی خودم لذت نمیبرم و برایم سخت است. آنچه دوست دارم این است که رقابت کنم و اگر درد نداشته باشم لذت این کار برایم زیاد میشود. تنیس شغل من است اما واقعیت این است که در حال حاضر نسبت به ۱۱ سال پیش از تمرین کردن بیشتر لذت میبرم. هر روز سخت تمرین میکنم و بدون نگرانی به خانه میروم.
عمو تونی
اگر من الان بازیکن تنیس هستم، به خاطر وجود عمویم تونی نادال است. چون من خودم از فوتبال که با دوستانم بازی میکردم خیلی بیشتر لذت میبردم. در حقیقت خیلی بیشتر از تنیس، به بازی فوتبال میپرداختم. عمویم از زمانی که هفت ساله بودم خیلی جدی با من تمرین کرد تا بتوانم تبدیل به یک بازیکن حرفهای شوم، او خیلی جدی بود و به همین دلیل من نتوانستم هیچ راه دیگری جز تنیس حرفهای را در پیش بگیرم و به جایی رسیدم که الان هستم. جلسات تمرینی خیلی فشرده بود. عمو تونی در تمرینات هم از لحاظ بدنی و هم از لحاظ احساسی من را تحت فشار قرار میداد تا بتوانم پیشرفت کنم. گاهی زیادی عرصه را تنگ میکرد.