گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، آنچه مسلم است، عدم واگذاری میزبانی به ایران توجیه ورزشی و تحریمی ندارد. یعنی مسئله تحریمها که بهانه کنفدراسیون فوتبال آسیا برای عدم ارائه میزبانی به ایران بوده، چگونه میتوانست مانع از انجام این کار شود، آن هم در شرایطی که حقوق تجاری این مرحله از مسابقات انتخابی جام جهانی در اختیار کشورهای میزبان است و ایران مشکلی از این جهت نداشته است. با این حال واکنشها نیز به این مسئله جالب توجه بود، از جمله انتقاد علی جوادی، مدیر روابط عمومی فدراسیون فوتبال به کرسی مهدی تاج در AFC که نتوانسته اقدامی برای فوتبال ایران انجام دهد. مهدی تاج هم به این مسئله واکنش نشان داد و اعلام کرد تعیین میزبانیها به عهده کمیته مسابقات بوده و از هیئت رئیسه (که تاج عضو آن است) در این باره سؤال نمیشود. مصاحبهای که بیشتر به فرار از مسئولیت شبیه بود.
پس از پایان کار اجباری مهدی تاج در ساختمان سئول به دلیل بیماری، حیدر بهاروند به عنوان سرپرست ریاست، تصدی فدراسیون فوتبال را بر عهده گرفت تا به همراه مهدی محمدنبی (دبیرکل وقت) یکی از راکدترین دوران فدراسیون فوتبال را رقم بزنند. عدم نفوذ در AFC علیرغم نایب رئیسی مهدی تاج در کنفدراسیون فوتبال آسیا، عدم تسلط بر زبان انگلیسی و از همه مهمتر عدم پاسخگویی و شفافسازی از ویژگیهای بارز فدراسیون شده بود. بهاروند گویا از همان موقعی که بر روی صندلی ریاست نشست، به فکر مهندسی انتخابات بود تا بتواند در فدراسیون آینده هم جایی برای خودش دست و پا کند که به حول و قوه الهی این مهم، محقق شد تا او الان سرپرستی نایب رئیسی دوم و سرپرستی سازمان لیگ را در اختیار داشته باشد.
دوران فدراسیون تاج و بهاروند گذشت اما با سلب میزبانی مسابقات باشگاهی و ملی، داغی دیگر بر دل فوتبال ایران گذاشته شد. با این وجود حواسمان هست که حیدر بهاروند هنوز در فدراسیون حضور دارد و فدراسیون فوتبالِ عزیزی خادم که داعیه پاسخگویی دارد، باید درخصوص ادامه حضور بهاروند در ساختمان سئول شفافسازی کند. عزیزی خادم در این خصوص گفته: "حیدر بهاروند در فدراسیون خواهد بود و از تجربیاتش استفاده میکنیم". آقای عزیزی خادم! کدام تجربیات؟ تجربیاتی که در نهایت به سلب میزبانی از ایران منجر شد؟ یا تجربه روابط فامیلی؟!