به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، به همت جنبش عدالتخواه دانشجویی در فضای کلاب هاوس چالشهای حضور مردم در ساختار حکمرانی کشور با حضور میلاد گودرزی، فعال سیاسی و رسانهای، میثم مهدیار، معاون پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، میثم ظهوریان، دکترای مدیریت رفتاری و مدیر توسعه و تحول آستان قدس رضوی و روحالله رشیدی، فعال فرهنگی جبهه انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار گرفت.
میلاد گودرزی، فعال سیاسی و رسانهای، در این گفتگو با تأکید بر وجود یک سیاست پنجگانه در فضای حکمرانی، گفت: یک سیاست پنجگانهای در فضای حکمرانی وجود دارد تا برای مردم نقش تعریف کند. در مرحله اول باید مسئلههای اساسی کشور شناسایی شود تا بدانیم در چه حوزهای باید فعالیت کنیم. مرحله بعد دستورگذاری است تا از بین این مسائل، یک موضوع انتخاب شود و توسط مجلسها و دولتها و نهادهای دیگر در دستور کار قرار گیرد. گام بعدی تدوین یک سیاست کلی و طراحی آن و گام بعدی مرحله اجرا و بعد از آن، ارزشسنجی و میزان تحقق اهداف آن است. نکته آنجاست که در حال حاضر همه این مراحل، توسط یک دولت رانتی و ناکارآمد اتفاق میفتد و در این بین، مردم با چه ابزاری میتوانند در این پنج گام نقش ایفا کنند؟ مثلاً تشکلهای دانشجویی، اندیشکدهها و مجموعههای دیگر باید این نظارت و فعالیت را به عنوان بخشی از مردم داشته باشند.
گودرزی افزود: انتخابات در این مسیر، اینگونه معنا پیدا میکند که یک بستری برای تعیین شیوه حکمرانی و اصلاح برخی مسیرهای موجود است. مثلاً مردم در انتخابات ۹۲، مسئله مذاکره با آمریکا را سیاستگذاری کردند و این دستور در کشور به جریان افتاد. به عبارتی انتخابات میتواند، سیاستگذاری در حوزههای مختلف را تعیین کند و لذا انتخاب آن فرد مورد نظر و سنجش سیاستهای کلی او مهم خواهد بود. مردم نیز با یک انتخاب درست در این حوزه، به بهتر شدن این سیاستگذاری کمک خواهند کرد.
همچنین میثم مهدیار، معاون پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، در این گفتگو افزود: در سالهای اولیه انقلاب به خاطر درگیریهای سیاسی و امنیتیای که وجود داشت، یک وضعیت استثنایی در مواجهه با مردم و اقشار اجتماعی و حق تشکلیابی آنان، وجود داشت. بعد از آن، جنگ هشت ساله این مسئله را تداوم بخشید و آن وضعیت استثنایی را به یک وضعیت عادی و طبیعی تبدیل کرد. در دولت آقای هاشمی نیز آن وضعیت طبیعی شده در زمان جنگ، یعنی عدم توجه به اقشار و مردم را، به خاطر آن سیاستهای سازندگی خود، تثبیت کرد. در دولت آقای خاتمی نیز، علیرغم شعارهایی که برای آزادی مردم و حق فعالیت تشکلها داده شد، دقیقاً مسیر برعکس طی شد و فقط به عدهای از روزنامهها و مجموعههای رسانهای محدود این حق داده شد و فقط آنان حق حرف زدن داشتند. در دولت آقای احمدینژاد، ایشان نگاه تودهای به مردم داشتند و حتی در زمان فعلی نیز این نگاه تودهای و نه ساختاری به مردم، همچنان در ایشان وجود دارد. در دولت آقای روحانی هم با آن نگاه امنیتی راستگرا، آن وضعیت تثبیت شدهای که عدم توجه به تشکلها و فعالین مردمی بود، ببیشتر از پیش تشدید شد.
مهدیار در ادامه بیان کرد: این مسیر طی شده طی چهار دهه اخیر، چند نکته را به ما یادآور میشود. اول اینکه حق تشکلیابی صرفاً در اقشار پایین جامعه رخ داده است و اتفاقاً در اقشار بالای جامعه این تشکلیابی شکل و قدرت گرفتهاند و در مسائل مختلف تأثیرگذار بودند. مثل نظام پزشکی و تأثیرات آن در کمیسیون بهداشت، کانونهای مختلف پزشکی و وکلا، تا اتاق بازرگانی و. در همین قضیه مالیاتگیری از پزشکان، چقدر اصناف وجود دارند و قوی ظاهر میشوند. اما در تشکلهای پایین دستی مثل کارگران، معلمان، کشاورزان و رانندگان، خیلی قدرت تشکلیابی ندارند و خیلی سخت با آنان برخورد میشود. به عبارتی این فقدان تشکلیابی فقط در طبقات پایین جامعه اتفاق افتاده است.
معاون پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، بیان کرد: مسئله بعدی این است که همین فقدان تشکلها در طبقات پایین، ما را به تعارض منافع میرساند. اتفاقاً همین تعارض منافع اقشار بالادستی باعث عدم تشکلیابی اقشار پایین دستی خواهد شد. مانند قضیه کارگران و یا معلمان که به خاطر تعارض منافع با کمیسیونهای مجلس یا داشتن مدارس خصوصی، هیچ موقع حق آنان داده نمیشود؛ بنابراین این سیاست فقدان تشکلیابی همه برمیگردد به همان تعارض منافع و باید جلوی این مسئله در درجه اول گرفته شود.
ظهوریان افزود: این فضای امنیتی و ضدمردمی اینقدر ادامه پیدا میکند، تا میبینیم در آبان ماه ۹۸، دیگر مانند اوایل انقلاب مسائل خود را با مردم حل نمیکنیم و حتی از گفتگو و تخاطب با مردم نیز عاجز هستیم و از بیان سیاستهای خود ترس داریم. به عبارتی سیاستها از نگاه فرصت محور به مردم، به نگاه تهدید محور تبدیل شده شده است و از طرف دیگر نیز نگاه مردم به حاکمیت منفیتر شده است. جریان مشارکت در صورتی محقق خواهد شد که پیوند بین مردم و حاکمیت رقم بخورد.
همچنین روحالله رشیدی، فعال فرهنگی جبهه انقلاب اسلامی، در این گفتگو گفت: این نکته را باید در تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی، مدنظر قرار دهیم که قهقرای جمهوریت از زمانی آغاز شده است ک در دوم خرداد سال ۷۶، جریان راست با تمام عقبهاش شکست خورد و نوعی سرخوردگی در بین آنان، که خود را انقلابی نیز میدانستند، اتفاق افتاد و به نوعی مردمستیزی و جمهوریستیزی را تشدید کرد. بعد از این ماجرا بود که برخی احزاب به دنبال راههای میانرو و دورزدن مردم، برای رسیدن به قدرت رفتند.
رشیدی در مورد موضوع دور شدن از مردم گفت: پدیده قبیلهگرایی یا پدرخواندگی نیز از همین مسئله و دور شدن از مردم ناشی شد. در انتخابات مجلس شروای اسلامی در اسفند ۹۸ نیز، این جناح راست بود که بدون توجه به مردم و با مشارکت حداقلی به قدرت رسید و بعد از آن مردم دیدند، زمانی که مشارکت نیز نداشته باشند، حاکمیت خیلی برایشان ارزش قائل نیست و کار خود را پیش خواهد برد. در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو نیز این مسئله کاهش مشارکت دور از انتظار نیست. مردم زمانی که فهمیدهاند، کاهش مشارکت برای نظام و افراد فعال نظام اهمیتی ندارد، خب این روند را ادامه خواهند داد.