کد خبر:۹۴۰۲۵۸
یادداشت دانشجویی |

چالش‌های تولید در ایران

با وجود نقدینگی بسیار زیادی که در اختیار بخش خصوصی قرار دارد، هدایت این نقدینگی به­ سوی تولید به دلایل مختلف ناموفق بوده است.

چالش‌های تولید در ایران

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، حجت الاسلام سیدمحمدحسین راجی؛ اصلی­ ترین و مهم‌ترین چالش رشد تولید کشور، چالش ذهنی برخی از مسئولان در یافتن راه­حل‌ها در خارج از مرزها است. این نوع نگاه، بدون درنظر داشتن توان و استعدادهای داخلی، پیشرفت اقتصادی را فقط با استفاده از کمک بیرونی ممکن می‌داند؛ به­خصوص در سال‌های اخیر رشد اقتصاد را در تغییر مواضع سیاست خارجی کشور می‌دانست.

 

عدم موفقیت در استفاده از نقدینگی در مسیر تولید

با وجود نقدینگی بسیار زیادی که در اختیار بخش خصوصی قرار دارد، هدایت این نقدینگی به­ سوی تولید به دلایل مختلف ناموفق بوده است. هدایت نقدینگی به­ سمت تولید و سرمایه‌گذاری مولد، نتیجه راهکارهای سلبی و ایجابی مختلفی است که تاکنون به­درستی به­کار گرفته نشده است. منظور از راه­کارهای سلبی، ممناعت از ورود نقدینگی (توسط بخش خصوصی، بانک‌ها و سایر موسسات مالی و اعتباری) به فعالیت‌های رقیب تولید، ازطریق وضع مالیات بر عایدی سرمایه (CGT) و به­طور کلی نظام مناسب مالیات بر مجموع درآمد است که انگیزه ورود نقدینگی با اهداف سفته‌بازانه و سوداگرانه را به بازارها (به غیر از بازار سرمایه) کنترل می‌کند. راه­کارهای ایجابی نیز متضمن نظام مناسب تخصیص منابع و هدایت اعتبار توسط بانک‌ها و موسسات اعتباری غیربانکی است.

 

آنچه تاکنون در کشور اتفاق افتاده، عمدتاً تسهیلات تکلیفی ناکارایی بوده که ایرادات فراوانی داشته است. هرساله سهم‌های مصوبی جهت اعطای تسهیلات به تفکیک بخش‌های اقتصادی به بانک‌ها ابلاغ ‌شده است، اما به‌دلیل ضعف نظارت، الزامات و ساز وکارهای انگیزشی لازم علاوه­بر اینکه میزان پای­بندی به سهم‌های مصوب در برخی سال‌ها بسیار اندک بوده، به­دلیل محیط نامساعد تولید و نبود ابزارهای نظارتی لازم، بخشی از تسهیلات نیز انحراف داشته و به هدف نرسیده است.

 

نقش بانک‌های غیردولتی در مشکلات مالی بخش تولید

در این میان اجازه به بانک‌ها ی غیردولتی برای فعالیت و خلق پول از اوایل دهه ۸۰ شمسی، بدون طراحی و پیاده‌سازی قواعد نظارتی متناسب و تلقی از بانک به­عنوان بنگاه اقتصادی در یکی دو دهه اخیر، بر مشکلات و چالش‌های تأمین مالی بخش تولید افزوده و مساله را پیچیده­تر کرده است. مطالعات نشان می­دهد در کشورهای موفق، بانک‌ها در کنترل یا هدایت دولت بوده، توزیع اعتبارات حداقل در تأمین مالی بخش‌های اولویت‌دار و درجهت توسعه به بانک سپرده نشده است اما در ایران بانک‌ها گاهی به­بهانه کسب سود برای سهام­داران خود از هدایت اعتبارات به­سوی فعالیت‌های مولد شانه خالی می‌کنند و ترجیح می‌دهند منابع خود را به فعالیت‌های نامولد ولی دارای سود بالاتر اختصاص دهند.

 

فعالیت‌های نامولد مبتنی بر عایدی سرمایه، به‌دلیل افزایش قیمت خود سرمایه و نه کاری که بر روی آن انجام می­شود، شکل می‌گیرند. این فعالیت‌ها، ضربه‌ای جدی به واحدهای تولیدی کشور وارد می‌کنند؛ زیرا سود حاصل از تولید در بسیاری از موارد کمتر از سود ناشی از سرمایه‌گذاری در این نوع فعالیت‌های نامولد است. این فعالیت‌های مخرب عمدتاً در بستر زمان شکل می‌گیرند و بدون انجام فعالیتی مؤثر که ارزش‌افزوده واقعی (ناشی از تولید کالا یا خدمات) ایجاد کنند، بر ارزش سرمایه ساکن می‌افزایند. عایدی سرمایه ناشی از افزایش قیمت به‌واسطه نگهداری کالاهای بادوام که بالاتر از متوسط تورم کشور رشد قیمتی دارند، ایجاد می‌شود که از مهم‌ترین مصادیق آن می‌توان به مواردی چون نگهداری ارز، فلزات گران‌بها و ملک اشاره کرد.

 

منظور از فعالیت نامولدِ رقیب تولید، کسب درآمد از فعالیت‌هایی است که چندان به تولید ملی اضافه نمی‌کند اما به‌طور متوسط سود بیشتری از فعالیت‌های تولیدی دارد یا راحت­تر از آنهاست. این فعالیت ها که به­لحاظ ماهیت، رانتی و عمدتا زیرزمینی هستند، از پیش ‌از انقلاب در اقتصاد ایران شکل گرفته اند. منفعت خاندان دربار و ضعیف و وابسته­نگه­داشتن اقتصاد ایران، اهدافی بود که در اقتصاد ایران به ایجاد این بیماری با روش­ها و در عرصه­های گوناگون انجامید؛ نظیر معاملات املاک، طلا، ارز و خودرو با اهداف سوداگرانه، واردات قاچاق، واردات رسمی به­جای تولید محصول، تولید به­صورت قطعات منفصله وارداتی (به­جای قطعه­سازی و ایجاد زنجیره ارزش در داخل)، سپرده گذاری بانکی و... .

 

اولویت نداشتن تولید در نظام بانکی

یکی از چالش‌های اساسی جهش تولید رسوب سرمایه و عدم به­کارگیری آنها در بخش تولید توسط بانک‌ها است. بانک‌ها، مراکز و موسساتی هستند که سپرده‌های عموم مردم را به­عنوان ودیعه دریافت می‌کنند؛ کارمزد اندکی را کسر می‌کنند و سرمایه‌های عمومی (و به­تعبیری سرگردان) را به­سمت عرصه‌های تولید و صنعتی هدایت می‌کنند. به­تبع در چنین شرایطی، تولید کشور تقویت می‌شود و در سایه چنین امری، ضریب اشتغال‌زایی ارتقا پیدا می‌کند. بنابراین بانک‌ها می‌توانند ازطریق تامین مالی هدف­مند و اعطای تسهیلات بانکی به پروژه‌های کلان و اشتغال‌زای کشور، نقش پررنگی در کمک به جهش تولید داشته باشند اما آنچه در عمل اتفاق می‌افتد اولویت ندادن به تولید در نظام بانکی است.

 

اگر افزایش تولید کشور به­عنوان اولویت نظام بانکی باشد، نرخ سود بانکی نباید بیش‌از نرخ بازده سرمایه در کشور تعیین شود. درحالی که نرخ بازدهی سرمایه در بازار تولید به­ طور متوسط بین ۱۰ تا ۱۵ درصد است، نرخ سود بانکی بیشتر از این مقدار است و سرمایه‌گذار به­جای ورود به بخش تولید، ترجیح می‌دهد تا سرمایه‌اش را در بانک که سود بیشتر و ریسک کمتری دارد، قرار دهد. همچنین نرخ بازگشت سود تسهیلات بانکی نیز بسیار بیش ­از سود سرمایه در کشور است و تولیدکننده توان دریافت تسهیلات بانکی را نخواهد داشت.

 

آنچه که به ­عنوان راه­کار برای اصلاح این روند توسط کارشناسان مطرح می ­شود عبارت است از:

افزایش توان تسهیلات‌دهی بانک‌ها

اصلاح ساز وکارهای تسهیلات‌دهی به بنگاه‌ها

تسهیل تأمین مالی بنگاه‌ها از کانال بازار سرمایه

هدایت نقدینگی به­سمت بازار سرمایه

تجهیز منابع مالی ازطریق افزایش سرمایه در بازار سرمایه

 

 

افزایش تولید و پیشرفت اقتصادی پایدار بدون وجود دولتِ پویا و کارآمد، ممکن نیست. اما چنین دولتی باید نقش خود را بیشتر به­عنوان شریک و فراهم‌آورنده تسهیلات و زیرساخت‌ها ایفا نماید، نه رقیب بخش خصوصی. وقتی دولت حیطه اختیارات و وظایف خود را به­درستی نداند و فعالیت‌های تصدی‌گری دولت افزایش ‌یابد، علاوه­بر کاهش کیفیت و کارایی در انجام امور، باعث خواهد شد دولت بزرگ شود. به نقل از منابع آماری، ژاپن با ۱۲۰ میلیون نفر ۳۰۰ هزار نفر شاغل دولتی دارد؛ اما کشور ما با ۸۰ میلیون ایرانی، ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر کارمند دارد که ۱۰ برابر کشور ژاپن است. اگر دولت بزرگ شود، مجبور می‌شود برای تأمین هزینه‌های خود به ­روش ­هایی مانند افزایش مالیات متوسل شود که این امر انگیزه تولیدکننده را کاهش می‌دهد. با انحصار بازار توسط دولت، بازار رقابتی از بین می‌رود و در چنین شرایطی بخش خصوصی قادر به فعالیت نخواهد بود.

 

دولت؛ رقیب بخش خصوصی در اقتصاد

این درحالی است که در کشور‌های توسعه یافته، بخش خصوصی موتور محرک رشد اقتصادی است. گزارش سال ۲۰۱۷ بانک جهانی بخش خصوصی را مسئول ایجاد بیش ­از ۹۰ درصد اشتغال در کشورهای درحال توسعه دانسته است. بنابراین یکی از چالش‌های جهش تولید حضور پررنگ دولت به­عنوان رقیب بخش خصوصی در اقتصاد است.

 

حجت الاسلام سیدمحمدحسین راجی - مسئول گروه علمی انقلاب اسلامی آستان قدس رضوی، استاد دانشگاه و سطوح عالی حوزه علمیه

انتشار یادداشت‌های دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروه‌ها و فعالین دانشجویی است.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار