به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، «سارتر» فرانسوی بود و مغزش کار میکرد و فیلسوف بود و چشمهای تیزبین داشت و فعال اجتماعی بود و نویسنده و منتقد بود و محبوب و مشهور بود و کسی بود که فلسفه را به میان مردم آورد و مُد روز کرد و جوانان همنسل خود را به مطالعه درباره حقیقت و به اندیشیدن علاقهمند کرد و هنوز هم فیلسوفی است که آثارش خوانده میشود و طرفدار دارد و خلاصه اینکه جایگاه ممتازی داشت در عالم روشنفکری.
سارتر در حوزه فلسفه یکی از بنیانگذاران فلسفه «اگزیستانسیالیسم» یا «اصالت وجود» بود که بهصورت متمرکز به انسان و نگرش انسان به هستی میپردازد و از یک منظر زندگی را به همین شکل که هست با خوبیها و خوشیها و دردها و رنجهایش میپذیرد. جمله مشهور سارتر هم اینکه:«ما محکومیم به آزادی. یعنی انتخابی نداریم جز آنکه انتخاب کنیم و بار مسئولیت انتخابمان را بر دوش بکشیم».
وقتی چشمهایش را بست!
سارتر در حوزه فعالیت اجتماعی فیلسوفی روشنبین و باعطوفت بود که وجدان بیدار بشری را فریاد میکرد و بالطبع در آن دورهای که زندگی میکرد، بیشترین فریاد را بر سر آمریکا میکشید بهخاطر جنایاتش در جنگ ویتنام. سارتر حتی همراه دانشجویان در تظاهرات ضدجنگ شرکت میکرد و خیلی هم راحت و واضح صحبت میکرد: «آمریکا دو گزینه در اختیار ویتنامیها قرار داد. یا... آن کشور به دو نیم تقسیم خواهد شد و یکنیمه آن را عوامل آمریکا اداره خواهند کرد، گزینه دوم اینکه تقریباً همگی کشته شوید». حالا همین آدم وقتی کار به قضاوت درباره صهیونیسم و تشکیل رژیم جعلی در فلسطین رسید، چشمهایش را بست.
از نخستین روزی که رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ میلادی تشکیل شد، وجدانهای بیدار و روشنفکران روشنگر به موجودیت جعلی این رژیم و جنایات صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی ازجمله کشتار روستاییان برای تصرف اراضی اعتراض کردند و البته دستگاه تبلیغات سیاسی و فرهنگی صهیونیستها نیز در اروپا و سراسر دنیا فعال بود و حقیقت را میپوشاند و دگرگون جلوه میداد. در چنین شرایطی بود که دوستان و اطرافیان سارتر و روشنفکرانی از سراسر جهان قضاوت او را خواستار بودند و گمان کردند ناحق نخواهد گفت اما سارتر دیگر آن آدم جسور با چشمهای باز نبود.
«ادوارد سعید» نویسنده فلسطینیتبار که او هم فعال اجتماعی بود دراینباره مینویسد: «به دلایلی که همچنان نمیتوانیم درباره آن مطمئن باشیم سارتر واقعاً در موضع مبنایی طرفداری از صهیونیسم ثابت ماند؛ چه به این دلیل که [شاید] ضدسامی شناخته شود یا به دلیل اینکه [ممکن است] پیرامون هولوکاست احساس گناه میکرد یا اینکه به خود اجازه نمیداد هیچ تقدیر عمیقی از فلسطینیان به عنوان قربانیان و رزمندگان علیه بیعدالتی اسراییل کند یا به دلایل دیگری که هرگز نخواهم فهمید».
سرزمین بیمردم؟!
قسمت تلختر ماجرا این است که سارتر در طرفداری از اسراییل، گفت و نوشت و بیانیه هم امضاء کرد تا ثابت شود که وجدان بیدارش مرده است. خیلیها همانموقع مذاقشان تلخ شد و هنوز هم این اشتباه بزرگ در برابر حقیقت آشکار، لکه ننگ و سیاهی و ظلمت در کارنامه مردی است که بهصراحت از مردم و جامعه و تفکر و رفع تبعیض و برابری و انسانیت سخن میگفت.
سارتر تسلیم شد و کارش از خاطرهها پاک نشد؛ همنسلانش را و حقیقت را ناامید کرد. انگار که همیشه انکار حقیقت تلختر است از ندیدن حقیقت حتی. رهبر انقلاب در یک سخنرانی درباره رژیم صهیونیستی در سال ۱۳۷۸ شمسی به موضعگیری سارتر اشاره کردند و فرمودند: «این دروغ به افکار عمومی دنیا، یکی از آن حرفهای عجیب است. اینقدر اینها بهوسیله رسانههای صهیونیستی که دست یهودیها بود، دروغ گفتند... خیلیها هم دروغهای آنها را باور کردند. حتی این نویسنده فیلسوف اجتماعی فرانسوی -«ژان پلسارتر»- را... فریب دادند. همین «ژان پلسارتر» کتابی نوشته بود که بنده در سیسال قبل آن را خواندم. نوشته بود: مردمی بیسرزمین، سرزمینی بیمردم! یعنی یهودیها مردمی بودند که سرزمینی نداشتند؛ به فلسطین آمدند که سرزمینی بود و مردم نداشت! یعنیچه مردم نداشت؟ یک ملت در آنجا بود و کار میکرد. شواهد زیادی هم هست.
یک نویسنده خارجی میگوید در سرتاسر سرزمین فلسطین، مزارع گندم مثل دریای سبزی بود که تا چشم کار میکرد، دیده میشد. سرزمین بیمردم یعنی چه؟! در دنیا اینطور وانمود کردند که فلسطین یک جای متروکه مخروبه بدبختی بود؛ ما آمدیم اینجا را آباد کردیم! دروغ به افکار عمومی! همیشه سعی میکردند خودشان را مظلوم جلوه دهند؛ الان هم همینطور است!
در این مجلات آمریکایی ـ مثل «تایم» و «نیوزویک» ـ که بنده گاهی به اینها مراجعه دارم اگر کوچکترین حادثهای علیه یک خانواده یهودی اتفاق بیفتد، عکس و تفصیلات و سن کشتهشده و مظلومیت بچههایش را بزرگ میکنند؛ اما صدها و هزارها مورد قساوت نسبت به جوانان فلسطینی، خانوادههای فلسطینی، بچههای فلسطینی، زنهای فلسطینی، در داخل فلسطین اشغالشده و در لبنان اتفاق میافتد، ولی کمترین اشارهای به آنها نمیکنند!»