گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، محمدصادق داریوند؛ شهید بهشتی به عنوان یکی از نظریه پردازان نظام جمهوری اسلامی ایران دارای نقش به سزایی در روند تصویب قانون اساسی است. آنچه در سیره عملی و نظری و اندیشهی سیاسی – اجتماعی شهید بهشتی مشاهده می شود آن است که در بررسی نظام سیاسی اسلام بر دو واژه امت و امامت تکیه دارند. نظام امت و امامت از دیدگاه ایشان، بهترین نوع حکمرانی و حکومت در عصر غیبت امام زمان (عج) محسوب میشود. از نگاه شهید مظلوم، مردمى بودن حکومت در جامعه اسلامى در پرتو مکتبى بودن آن تأمین مى شود و این مکتبی بودن در پرتوی وجود یک رهبرِ واحدِ آگاهِ شجاعِ قاطع در جامعهی اسلامی است.
برخی از مؤلفههای حکمرانی شایسته در اندیشه ایشان عبارتند از:
یکی از مهمترین اصول حکمرانی شایسته، عدالت اخلاقی و رفتاری مسئولان است. اگر مسئولان در اجرای قانون، عدالت نداشته باشند و جانب انصاف را رعایت نکنند، مردم نیز به تبع آنها قانون را رعایت نخواهند کرد. شهید بهشتی در این باره می فرمایند: «تمام مسئولان مملکتی (اعم از بخشدار، فرماندار، شهردار، پلیس، افسر، ...) باید عادل باشند و هر چه میزان مسئولیت بالاتر برود، درجه عدالت باید بیشتر شود؛ و آیا منظور از عادل بودن مسئولان مملکتی این است که آدمهای درستی باشند؟ همین قدر که کارها را راه بیندازند و آدم درستی باشند کافیست؟ نه، این تعلیم مذهب ما نیست، بهترین تعبیر این است که بگوئیم در یک نظام اسلامی مقامات مسئول باید طوری باشند که بتوان پشت سر آنها نماز گذارد».
همچنین شهید بهشتی در یکی از سخنان خود این هشدار را به مسئولان میدهد که: «مبادا رفتار من، وضع من، آمد و شد من، در مردم این شک و تردید را به وجود آورد که اى بابا، اینها هم وقتى به مقام و مسند اعمال ولایت و حکومت و ادارهی جامعه رسیدند، بو و رنگ طاغوتى پیدا کردند! اگر چنین شود، آنوقت خیانت و ضربتى را که ما به انقلاب و اسلام وارد کردهایم از خیانت و ضربت دشمنان دیگر سنگینتر، و عقاب و عذاب و کیفر دنیا و آخرتش بر ما گرانتر خواهد بود. روحانیت عزیز، علماى اسلام، در هر خدمتى هستید و هستیم، سخت مراقب این نکته باشیم».
شفافیت به مثابه نوری است که مسائل را روشن کرده و ابهامات را از بین میبرد و امکان رخ دادن فساد را کاهش می دهد. زمانی که مردم از مسائل جاری کشور اطلاع داشته باشند، مشارکت آنها نیز در امر حکمرانی بیشتر می شود چراکه یکی از اهداف انقلاب اسلامی که در بند۸ اصل ۳ ق. ا. نیز انعکاس یافته، مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش است. شهید بهشتی در این باره میفرمایند: «باید با مردم و برای آنان حرف بزنیم. بگوییم چه میکنیم و چه کردیم و چه خواهیم کرد. چه دیدگاهی را دنبال خواهیم کرد و متقابلاً ببینیم مردم چه میگویند. من به این شیوه خیلی اهمیت میدهم و به آن معتقد هستم. خلاصه باید رابطه میان مردم انقلابی و مسئولان انقلاب، رابطهای آگاهانه و متقابل باشد. ما اصلاً می خواهیم دولت در متن و بطن ملت باشد. ما می خواهیم بین دولت و ملت دوگانگی و جدایی نباشد. راهش هم این است که راههای پیوند میان دولت و ملت کشف شود و این پیوندها تقویت شود. غیر از این هم راهی نداریم و این مسیر ماست».
حاکمیت قانون به این معناست که هیچ فردی از افراد جامعه بالاتر از قانون نیست و همهی افراد ذیل حاکمیت قانون هستند. ثمره التزام به قانون مداری جلوگیری از بروز استبداد و دیکتاتوریهایی است که ممکن است در چهرهها و شکلهای جدید رخ بنماید. شهید بهشتی در این باره معتقد است: «مملکت باید به سوی حاکمیت قانون جلو برود و زیر بنای قوانین ما هم قانون اساسی است و آنچه امام روی آن تاکید کرده اند این است که اینها نهادهایی قانونی هستند و کارها را باید همینها انجام بدهند و چنانچه سراغ راه حلهای خارج از قوانین رفتند این نمی تواند ما را به جایی برساند. من فکر میکنم اولاً قوانین باید با هماهنگی با هم و منطبق با موازین اسلام تنظیم و تدوین بشود ثانیاً این قوانین باید برای مردم خوب بیان شود. نقص بزرگ الان این است که قوانین برای مردم خوب بیان نمیشود و مردم خوب از آن آگاه نمی شوند... {بنابراین بهتر است تا}در یک جو تفاهم و پذیرش ما بتوانیم جلو برویم و قوانین بیشتری را تصویب و اجرا کنیم».
امیرالمومنین علی (ع) در نامه ۵ نهج البلاغه به اشعث بن قیس فرمود: «وَ إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَةٍ وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَةٌ؛ حکمرانى براى تو طعمه نیست، بلکه امانتى است بر عهدهی تو». در اندیشه علوی که به دنباله اندیشهی نبوی است، حکومت ابزاری برای رسیدن به تمایلات زمامداران نیست بلکه وسیلهای است برای خدمت کردن به مردم تا قلوب آنها به دین اسلام و مذهب حقه شیعه متمایل شود و سعادت دنیوی و اخروی آنها تامین شود. از این رو شهید بهشتی خدمت بی منت را برای مسئولان یک امر بسیار مهم ارزیابی میکنند تا جایی که مشروعیت آنها را در این امر میدانند:ای مسئولان جمهوری اسلامی، خطاب به خودم که یکی از شما هستم، و خطاب به بقیه که شما هستید، ما اگر ذرهای از این سیره نبی اکرم منحرف شویم، اگر در مناسبات داخل جامعه اسلامی و مناسبات بیرون جامعه اسلامی تنها الفبائی که با آن حرف میزنیم الفبای قدرت باشد به خدا سوگند این جمهوری دیگر جمهوری اسلامی باقی نخواهد ماند.
در جمهوری اسلامی حکومت و قدرت برای خدمت است و تنها حکومت و قدرتی که در جهت خدمت خالصانه به مردم باشد مشروعیت دارد و حکومت و قدرتی که در این جهت نباشد، مشروعیت ندارد». شهید بهشتی این نکته را تذکر میدهد که: «حکومت یعنی شرائط و امکانات بیشتر خدمت را در اختیار گرفتن هرکسی شرایط و امکانات بیشتر خدمت در اختیارش بگذارند، وظیفه و مسئولیتش در جهت خدمت به مردم خود به خود سنگینتر میشود. انقلاب اسلامی ما تا وقتیکه تمام افراد قرار گرفته در شبکه حکومت عاشقان خدمت بی منت به مردم نشوند به مرحله مطلوبش در بافت و ساخت حکومت نرسیده است».
بنا بر نکاتی ذکر آنها در متن گذشت، از نظرگاه شهید بهشتی زمانی میتوان مشارکت عمومی و همبستگی اجتماعی در میان جامعه و امت را افزایش داد که زمامداران و مسئولان امر با به کارگیری مؤلفههای حکمرانی شایسته، در راه مردمی سازی و دخالت دادن مردم در ادارهی امور کشور گام بردارند تا هم موجب افزایش سرمایهی اجتماعی حکومت در میان امت شوند و هم مردم را با اقدامات و کارهای خود همراه کنند تا زمینه پیشرفت در همهی عرصههای کشور محقق گردد.
محمدصادق داریوند - پژوهشگر حوزه حقوق عمومی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.