به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، بیستمین دوره رقابتهای لیگ برتر هم خاتمه پیدا کرد و اتفاقی مشابه برای استقلال رخ داد. آبیپوشان پایتخت باز هم نتوانستند عنوان قهرمانی این مسابقات را مال خود کنند و حالا باید به فکر قهرمانی در جام حذفی باشند تا بتواند یک جام به هواداران خود هدیه بدهند. بدون شک فتح جام حذفی هم فوقالعاده مهم است ولی باید این حقیقت را بپذیریم که قهرمانی در لیگ برتر شکایت جداگانه و لذتی مضاعف دارد که استقلالیها از بهار سال ۹۲ از چشیدن طعم چنین لذتی محروم شدهاند و حداقل تا بهار سال آینده نیز چنین اتفاق ارزشمندی برایشان رخ نمیدهد. قهرمان نشدن استقلال دلایل متفاوت و مختلفی دارد و نمیتوان همه چیز را گردن یک نفر، یک وزارتخانه یا یک سرمربی انداخت؛ موفقیت و شکست در فوتبال همواره گروهی است و به مجموعه عوامل مختلف بستگی دارد.
مدیران ضعیف
میتوان گفت بالغ بر ۹۰ درصد پیشکسوتان استقلال قاطعانه معتقدند این باشگاه ضعف مدیریت داشته و طی سالیان اخیر دردسرهای فراوانی را بابت این فاکتور مهم، متحمل شده است. استقلال بهار سال ۹۲ در حالی برای سومین و آخرین مرتبه عنوان قهرمانی رقابتهای لیگ برتر را به خود اختصاص داد که علی فتحاللهزاده مدیرعامل این باشگاه بود و رابطهاش با هیئت مدیره وقت نیز اصطکاک زیادی نداشت ولی کمتر از یک سال بعد، فتحاللهزاده را کنار گذاشتند تا بهرام افشارزاده صاحبمنصب شود و پس از آن نیز افراد متعددی مدیرعامل استقلال شدند؛ به طوری که با توجه به تعداد مدیران قوی و کارآمد میتوان گفت میانگین مدیریت در استقلال طی هفت سال گذشته زیر یک سال بوده است. بهرام افشارزاده، حسنی خو (به مدت ۴۸ ساعت)، رضا افتخاری، امیرحسین فتحی، اسماعیل خلیل زاده (به صورت موقت در مقطعی از زمستان سال ۹۸)، علی فتحاللهزاده، احمد سعادتمند و احمد مددی افرادی بودهاند که از اواخر بهار سال ۹۳ تا امروز هر کدام برای مقاطعی تحت عنوان مدیرعامل رسمی یا موقت سکان را در اختیار گرفتند و بدون شک همین تعدد مدیریت لطمات بزرگی را به استقلال وارد کرد. از طرف دیگر، فراموش نکنیم برخی از مدیران عامل استقلال واقعاً در عرصه مدیریت افراد ضعیفی بودند و تعداد قابل ملاحظهای از اعضای هیئت مدیره استقلال طی ۸ سال اخیر نیز کارایی لازم را برای این باشگاه نداشتند؛ به طوری که همواره شاهد مشکلات مدیریتی و اشتباهات عجیب و غریب مدیران استقلال طی سالیان اخیر بودهایم.
تغییر متوالی مربیان
ضعف مدیران روی روند انتخاب سرمربیان هم تأثیر گذاشت. گاهی اوقات افرادی انتخاب شدند که کارایی لازم را نداشتند و بعضی مواقع نیز مربیان خوبی میآمدند ولی شرایط کار برایشان فراهم نشد (مانند ماجرای استراماچونی) از اواخر بهار سال ۹۴ که امیر قلعهنویی جدا شد، مربیان متعددی روی نیمکت استقلال نشستند. ابتدا نوبت به پرویز مظلومی رسید و پس از او علیرضا منصوریان سر کار آمد. مربی که جای خود را به شفر آلمانی داد و بعد از این مربی هم فرهاد مجیدی (سه مرتبه) استراماچونی، مجید نامجو مطلق و محمود فکری برای دورههای متفاوت سرمربیگری آبیپوشان پایتخت را برعهده گرفتند.
بازیکنان گران
یکی دیگر از مسائلی که برای استقلال طی سالیان اخیر دردسرهای بسیاری درست کرده، افزایش بیرویه دستمزد بازیکنان و هزینه کردن ارقامی گزاف برای برخی فوتبالیستها است که انصافاً برخی از آنها حتی نصف مبلغ ثبتشده در قراردادهایشان نیز کارایی نداشتند. استقلال طی هشت سال گذشته فقط یک جام حذفی را به خانه برده ولی هر سال میزان دستمزد بازیکنانش به طرز بسیار عجیب و غیر منطقی افزایش پیدا کرده است. مسئلهای که البته در پرسپولیس هم وجود دارد ولی فراموش نکنیم سرخپوشان طی پنج سال اخیر فاتح مطلق لیگ برتر بودهاند و همین موفقیت میتواند گران شدن بازیکنانش را توجیه کند ولی چنین توجیهی برای استقلال وجود ندارد.