به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، این گزارش حاوی نکات جالب و خاصی در مورد علی دایی است. البته صحبتهای دایی نیز خواندنی است.
در این گزارش اینچنین آمده است:
«به مدت ۱۵ سال و نیم، اسطوره فوتبال ایران، علی دایی، رکورد بیشترین تعداد گل ملی در سطح جهان را دراختیار داشت. ماه گذشته اما کریستیانو رونالدو این عنوان را از او گرفت، اما این برای علی دایی ناراحت کننده نیست. او نگاهی فراتر از این مسائل به زندگی و فوتبال دارد.
آنطور که گفته شده، علی دایی لحظه ای که مشعل افتخارش به دست رونالدو سپرده شد را ندیده است. شبی که کریستیانو رونالدو در هزاران کیلومتر دورتر در شهر الگاروه در جنوب پرتغال در حال شادی گل بود علی دایی در مسیر سفر از تهران به ساحل دریای خزر برای گذراندن اوقات فراغت خود بود.
اما خیلی طول نکشید که او از ماجرا باخبر شد، سیل پیامهایی که در شبکههای اجتماعی به سمت او سرازیر شد باعث شد خیلی زود از ماجرا مطلع شود.
برای ۱۵ سال، چهره اسطوره ای فوتبال ایران، رکورد گلزنی ملی در فوتبال مردان جهان را با ۱۰۹ گلی که به ثمر رسانده بود در اختیار داشت، یک رکورد خارق العاده که تبدیل به یک مبنا و معیار در فوتبال جهان شده بود. اما حالا این دوران به پایان رسیده بود.
«مردم ممکن است فکر کنند که من از سوالاتی که در مورد رونالدو پرسیده میشود ناراحت میشوم، اما صادقانه بگویم که اینطور نیست.» اینها را دایی گفت در حالی که با تی شرتی که پوشیده بود خیلی خوشتیپ به نظر میرسید: «او (رونالدو) یک شخصیت ورزشی بزرگ و یک جنتلمن خارج از زمین فوتبال از نگاه من است. او یک قهرمان ورزشی است و این یک افتخار است که حالا او صاحب این رکورد شده است.»
برای علی دایی که سال ۲۰۰۶ از فوتبال خداحافظی کرد، این رکورد هیچ وقت یک بار سنگین روی شانه اش نبوده همانطور هیچ وقت هم دلیلی برای شادی مضاعف و ذوق زده شدن او نبوده است.
قطعا این رکورد باعث شد در جهان مورد تحسین قرار بگیرد و از جایگاه بالاتری برخوردار شود اما زندگی، به گفته او، بسیار متفاوت تر از لیستی از گلزنان فیفا است: «فوتبال و رکوردها بخشی از زندگی من هستند اما چیزهای بسیار بیشتری برای من وجود دارد. موضوعات بسیار ارزشمندتری هستند که من در زندگی و طول دوران ورزشی ام یاد گرفته ام. آنچه من درحال حاضر در جامعه انجام میدهم، یعنی تلاش کردن و تاثیرگذار بودن برای مردم و صحبت کردن برای آنها، اینها برایم بیشتر از رکورد گلزنی ارزشمند هستند. اینها چیزهایی هستند که فراموش نخواهند شد.»
مسیر دایی برای رسیدن به قله گلزنی در فوتبال به شکل قابل توجهی متفاوت از مسیر شکننده رکورد او بوده است. رونالدو در ۲۳ سالگی برنده توپ طلا و یک ستاره جوان شناخته شده در جهان فوتبال بود. دایی اما دانشجوی مهندسی متالوژیک بود که تازه در ۲۴ سالگی اولین بازی ملی خود را انجام داد. خودش میگوید: «پدرم اصلا نمیخواست من یک فوتبالیست حرفه ای بشوم. برای او، تحصیل در درجه اول اهمیت قرار داشت. بنابراین، مادر من مجبور بود لباسهایم را برای روز مسابقات به طور مخفیانه برایم آماده کند.»
اما سرنوشت راه خودش را پیدا میکند و همین تمرکز روی تحصیل بود که باعث شد استعداد ورزشی علی دایی کشف شود. او در نوجوانی علاقه مند به فرانس بکن باوئر اسطوره فوتبال آلمان بود، اسطوره ای که دایی چند سال بعد با پیوستن به بایرن مونیخ مسیری شبیه او را طی کرد، تیمیکه یکی از بزرگترینها در اروپا به شمار میرود.
دایی اما در سن کم مجبور شد شهر شمالی ایران، اردبیل، را به مقصد پایتخت ترک کند تا بتواند مدرک لیسانس خود را در دانشگاه شریف بگیرد. او در ابتدا بازیهای غیررسمیدر اوقات استراحت و فراغت خود از درس خواندن، انجام میداد اما خیلی زود استعدادش شناخته شد، ابتدا توسط باشگاه استقلال اردبیل و سپس در سال ۱۹۹۰ بانک تجارت.
علی دایی وارد فوتبال حرفه ای شده بود و این رشته ورزشی با آغوش باز از او استقبال کرد. چندان هم تعجب آور نبود.
تا سال ۱۹۹۴ او آمار تحسین برانگیز ۷۴ گل در ۱۴۷ بازی را رقم زد، کمی بیشتر از میانگین یک گل در هر دو بازی. او همچنین یک سال قبل از آن اولین بازی خود را برای تیم ملی ایران انجام داده بود.
در ۶ ژوئن ۲۰۰۳، دایی در اولین بازی از ۱۴۹ باری که برای تیم ملی ایران به میدان رفت پیراهن ملی را بر تن کرد. ورزشگاه آزادی تهران یکی از ترسناکترین ورزشگاههای فوتبال در جهان است، با ۱۰۰ هزار تماشاگری که در آن جمع میشوند تا جوی شبیه کوره آتش را در آن ایجاد کنند.
برای علی دایی این ورزشگاه مثل خانه دوم بود: «فقط چند بازی طول کشید تا به فشار موجود در ورزشگاه آزادی عادت کنم.» این را دایی گفت و ادامه داد: «بعد از آن، هرچه که باقی ماند جادوی این ورزشگاه بود، میل به بازی کردن برای تک تک مردم کشورم. باید هرچه که در توان داشتیم را در زمین میگذاشتیم تا برای این مردم پیروزی را به دست بیاوریم.»
دایی رکورد خارق العاده خود یعنی ۱۰۹ گل را در ۱۴۹ مسابقه ثبت کرد، اما این گلهایش نبودند که خاطرات ماندگار او را در فوتبال ملی رقم زدند، بلکه لحظاتی خاص بودند، به ویژه یک یا دو لحظه خاص.
در سال ۱۹۹۷، ایران ۲-۰ از استرالیا عقب بود. امیدهای آنها برای رسیدن به اولین جام جهانی بعد از ۲۰ سال به نظر میرسید که در حال از بین رفتن است. اما آنها سخت تلاش کردند تا نتیجه را برگردانند و این علی دایی بود که یک پاس شاهکار را برای خداد عزیزی فرستاد تا گل تساوی ارزشمند بازی را بزند، گلی که ۸۵ هزار طرفدار استرالیا در ورزشگاه ملبورن کریکت گراند را ساکت کرد و ایران را به جام جهانی ۹۸ فرانسه فرستاد: «آن لحظه خیلی خیلی مهتر از همه گلهای من بود. هرگز آن را فراموش نخواهم کرد، یک معجزه بود.»
در جام جهانی، دایی دوباره نقش سازنده گل را در یکی از بارزترین بازیهای ژئوپلتیک (سیاسی) در تاریخ فوتبال بین المللی ایفا کرد. ایران در مرحله گروهی با آمریکا رو به رو شد. این دو کشور راوبط دیپلماتیک خود را از سال ۱۹۸۰ قطع کردند و از آن زمان به بعد جنگهای کلامی تنش زا بین آنها افزایش یافته بود. وقتی رئیس فدراسیون فوتبال ایالات متحده این مسابقه را «مادر همه بازیها» توصیف کرد، تیترهای مبالغه آمیزی در مورد این مسابقه مطرح شد.
اما در حالی که آتش بازیهای دیپلماتیک خارج از زمین بازی جرقه خورده بود دو تیم در داخل زمین نمایشی از ترویج صلح و دوستی داشتند. بازیکنان ایران دسته گلهای سفید رنگ به همتایان خود در تیم ملی آمریکا قبل از شروع مسابقه دادند و هر دو تیم برای گرفتن عکس پیش از مسابقه در کنار هم ایستادند، عکسی که تصویری سمبولیک را رقم زد.
دایی سازنده گل دوم و پیروزی بخش ایران بود و ایران اولین برد خود در تاریخ جام جهانی را تجربه کرد. اما مهاجم آن زمان ایران، آن صحنه را بابت دلیل متفاوتی به ذهن سپرده است: «بله، آن یک برد خاص بود ولی ما، به عنوان فوتبالیست، نشان دادیم که ورزش میتواند فراتر از سیاست باشد. ورزش میتواند مردم را کنار هم جمع کند. رفاقت بازیکنان دو تیم قبل از بازی واقعی و ناب بود. به نظرم یک روز خوب برای فوتبال و بشریت بود. اینها لحظاتی هستند که همیشه برای من باقی خواهند ماند.»
هشت سال بعد، علی دایی آخرین لحظه مهم خود در جام جهانی را تجربه کرد، چیزی که خودش در ان زمان شاید به آن فکر نمیکرد و نمیدانست. پایان راه برای او که حالا ۳۷ ساله شده بود از راه رسید بود و این مهاجم به عنوان یک بازیکن ذخیره بدون استفاده و البته ناراحت روی نیمکت نشست، ناراحت بابت اینکه ایران ۲-۰ مقابل پرتغال شکست خورد. زننده گل دوم آن بازی یک جوان آینده دار ۲۱ ساله بود به نام کریستیانو رونالدو.
آنها با هم و در کنار هم در زمین مسابقه نبودند اما دایی نفر اول روی نیمکت بود و رونالدو که تازه در آن سالها درخشش خود در منچستریونایتد را شروع کرده بود، درون زمین چشمها را خیره کرده بود. توصیف دایی از آن لحظات چنین است: «برای من مثل روز روشن بود که او (کریستیانو) تا چه حد بااستعداد بود حتی در همان زمان. سطح بازی، تکنیک او، سختکوشی او داخل زمین، همه اینها باعث شد که من مطمئن شوم که او یک بازیکن بسیار خاص در فوتبال دنیا خواهد بود. آیا بازی نکردنم در آن مسابقه، ناراحت کننده است؟ به طور کلی در زندگی، من به گذشته نگاه نمیکنم که بگویم اگر فلان اتفاق میافتاد اوضاع فرق میکرد.»
حسرت و پشیمانی چیزی نیست که علی دایی وقت خود را برای آن تلف کند یا اصلا وقتی برای آن داشته باشد. او با حرفهایش خیلی اوقات رو در روی افراد مختلف در ایران ایستاده و به ندرت از بیان عقایدش واهمه ای به خود راه میدهد. یک جدل طولانی با مربی سابق تیم ملی، محمد مایلی کهن، کار را به جایی رساند که دایی سه بار از مربی سابق خود به دلیل تهمت و افترا شکایت کرد.
دایی یکی از منتقدان سرسخت فوتبال است، فوتبالی که او احساس میکند با دو آفت بوروکراسی (دیوان سالاری و کاغذ بازی) و فساد رو به رو شده است: «چندین روز زمان لازم است تا من بتوانم ریشههای مشکل را توضیح بدهم اما به طور خلاصه، بزرگترین مسئله در مدیریت ورزش در ایران است.» دایی این را گفت و ادامه داد: «کسانی در فوتبال ایران مسئولیت دارند که هیچ تجربه ای در فوتبال ندارند و آن را درک نمیکنند.»
علی دایی دو سال پیش برای آخرین بار با تیم سایپا در فوتبال ایران مربیگری کرد، باشگاهی که با آن مربیگری را در سال ۲۰۰۶ شروع کرد. در آن دوران، سایپا اولین و تنها قهرمانی خود در لیگ برتر ایران را به دست آورد.
با این حال، بازگشت دایی به سایپا چندان خوشایند نبود، چون رابطه او با مدیران باشگاه در پایان تیره شد: «فوتبال عشق زندگی من است و من مربیگری را همانطور که عاشق بازی کردن بودم، دوست داشتم. اما من شخصیت و روحیه این را ندارم که بتوانم در فوتبال هر کسی را تحمل کنم. فوتبال بخش بزرگی از زندگی من است اما تمام زندگی من نیست. برای من مهمتر این است که یک فرد آزاد باشم و بتوانم خودم باشم.»
این روحیه علی دایی برای انتقاد از مسئولان، برخی را عصبانی کرد، اما بر جایگاه اسطوره ای او در ایران افزود، جایی که او همچنان به طور گسترده و از سوی عموم مردم یک قهرمان مورد ستایش و تمجید است.
با این وجود، ایده دنبال کردن راه ژرژ وهآ اسطوره فوتبال لیبریا که تبدیل به رئیس جمهور این کشور شد و خود را از یک مهاجم به یک دولتمرد تبدیل کرد، برای علی دایی جذاب نیست: «هرگز در ایران وارد سیاست نخواهم شد.» دایی با قاطعیت این را میگوید: «هیچ شانسی در این زمینه وجود ندارد.» با این حال، او همچنان وظیفه خود میداند که از جایگاه پراعتبار خود برای برجسته کردن بی عدالتی در هر جایی که آن را ببیند استفاده کند: «همیشه از سیاست دور بوده ام اما همیشه در کنار مردم کشورم خواهم بود. من فقط یک شخصیت ورزشی نیستم بلکه یک عضو جامعه هستم. اگر ببینم چیزی اشتباه است، اگر مردم رنج ببرند، اگر مشکلاتی وجود داشته باشد، من صحبت خواهم کرد تا صدای مردم شنیده شود. برای من این موضوع بسیار مهم است. »
اقدامات مهاجم سابق تیم ملی در اکثر اوقات با گفتههای او مطابقت دارد. دایی که در طول سالهای فعالیتش ثروت قابل توجهی را به لطف کارآفرینیهایی که از دوران بازی اش آغاز شد، کسب کرده است، با سرمایه گذاری در زیرساختهای فوتبال، مدارس و حتی ساختن یک مجموعه ورزشی ۲۰ هزار نفری در شهر زادگاه خود اردبیل، جنبه خیرخواهانه و انساندوستانه خود را ثابت کرده است.
بخش زیادی از درآمد و ثروت او از برند خودش یعنی دایی اسپورت بوده، برندی که تجهیزات و پوشاک ورزشی تولید میکند و تامین کننده کیتهای بسیاری از باشگاههای حرفهای و تیمهای ملی ایران نیز بوده و هست.
علی دایی مانند بسیاری از افرادی که در حرفه خود به قله افتخار رسیده اند، هنوز مخالفان زیادی دارد، اما اختلاف بین کسانی که منتقد او هستند و کسانی که او را عاشقانه دوست دارند، همچنان به شکل واضحی به نفع او است. خودش میگوید: «هرگز عشق و محبتی را که مردم ایران به من ابراز داشته اند را فراموش نخواهم کرد به ویژه در سالهای طولانی پس از دوران فوتبالم. عشق من به آنها به همان اندازه قوی است. برای من مهم این است که مردم من را فقط به عنوان علی دایی بازیکن فوتبال به خاطر نیاورند، بلکه دوست دارم علی دایی را به عنوان یک انسان به یاد داشته باشند.»
خبر ورزشی