گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو- محدثه ظفرمند؛ مدیر در یک سازمان حرف اول را میزند. در سازمان تعلیم و تربیت رسمی و عمومی همه دستورها از بالا صادر میشود. دستورها پس از آن که از ساختار اداری مطول و دراز میگذرد به کوچکترین واحد تابعه یعنی مدرسه میرسد. دقیقا جایی که همه چیز تازه شروع میشود. پس اینکه چه کسی و با چه نگرشی پشت همه این تصمیمها باشد برای اهالی تعلیم و تربیت خیلی مهم است. تقریبا سه ماه پس از حسین باغگلی، تنها گزینه وزارت در دولت سیزدهم که بهارستان را بدون رای اعتماد ترک کرد، مسعود فیاضی به عنوان وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش از سوی رییس جمهور معرفی شد.
در کارنامه فعالیتهای فیاضی آنقدرها اثری از آموزش و پرورش نیست و در رسانهها به جز حواشی مدرک تحصیلی و نسبت فامیلی اش با مسئولی دیگر، اطلاعات جزیی و دقیقی از برنامه هایش به چشم نمیخورد؛ اما اگر همین گفتگوهای محدود و برنامه منتشر شده چهار ساله اش را بررسی کنیم، متوجه میشویم که اولویت هایش تطابق زیادی با وعدههای رییس جمهور قبل از انتخابات در گردهمایی بزرگ فرهنگیان دارد. رسیدگی به معیشت معلمان و بهبود وضعیت رفاهی آنان، سازماندهی رتبه بندی معلمان، بررسی و ایجاد شفافیت در مورد صندوق ذخیره فرهنگیان و توجه ویژه برای تحقق سند تحول بنیادین از جمله این موارد است.
چه مشکلانی در اولویت است؟
به این بهانه درباره مهمترین مشکلات آموزش و پرورش در این برهه با عباس بیات، رییس گروه پژوهش، برنامه ریزی درسی و تولید بستههای یادگیری کاردانش در سازمان پژوهش و برنامه ریزی درسی گفتگو کردم. او سه مورد از مسائل آموزش و پرورش یعنی آموزش در شرایط کرونا و پسا کرونا، کمبود معلم و مسائل اقتصادی را در اولویت دانست و تشریح کرد: «این روزها مشکلات آموزش و پرورش آنقدر در رسانهها و فضای عمومی و از طریق ذینفعان متعدد گفتگو شده است که خیلی راحت میتوان آنها را دسته بندی و بیان کرد. مسائلی که اتفاقاً خیلی عیان است و به مسائل عمومی تبدیل شده است. احتمالاً از هرکس که پرسیده شود هشتاد درصدش مشترک خواهد بود. یکی کمبود معلم است که به دلیل غیرحضوری و مجازی بودن کلاسها سر و صدایش بلند نشده؛ اما مقدار این کمبود خیلی زیاد است. شاید این مهمترین مسئله و مشکل باشد.
علاوه بر کمبود معلم، چالشهای متعددی ذیل موضوع کرونا و بعد از کرونا پیش روی وزیر آموزش و پرورش خواهد بود؛ اثرات متعدد این دوران مثل ترک تحصیل و باز ماندن تعداد قابل توجهی از دانش آموزان در دورههای مختلف تحصیلی، افت تحصیلی پنهانی که وجود دارد. دانش آموزان حضور دارند؛ اما کیفیت آموزشی پایین آمده است. آسیبهای جسمی و تنبلیای که به خاطر محدود بودن در منزل به وجود آمده، اثرات مخرب فضای مجازی به دلیل اینکه فضای مجازی ما فضای کنترل شدهای نبوده و حضور بچهها در این فضا مانند وارد دریا شدن بدون تجهیزات و امکانات و سپر لازم است. هم چنین امر تربیت و امور پرورشی واقعا در فضای مجازی امکان پذیر نیست. مورد بعدی بحثهای اقتصادی آموزش و پرورش است. کمبود بودجه و ضرب شدن این مسئله در شرایط مالی خاص کشور که امروز ما با کسری بودجه مواجه هستیم. از طرفی مطالبات به حق معلمان برای افزایش حقوقشان با توجه به شرایط تورمی کشور و همسان سازی حقوق شان با سایر کارمندان دولت یک وضعیت بسیار شکنندهای را در بحث اقتصاد آموزش و پرورش به وجود آورده است. همچنان لایحه رتبه بندی در مجلس تعیین تکلیف نشده و آمدن وزیر جدید به نهایی شدن رتبه بندی و رفت و برگشت لایحه گره میخورد. این سه مسئله به نظر من جز آن کلان مسئلههایی هستند که در آموزش و پرورش وجود دارد و وزیرپیشنهادی در صورت کسب رای اعتماد باید در اولین روزهای کاری خود به آن بپردازد. خصوصاً که با بازگشایی مدارس به صورت عمده مصادف میشود، چون که این بازگشایی به آذرماه کشیده شد و قطعا این مسائل سر باز میکند.»
جهاد، جسارت و سماجت برای عبور از رویههای موجود
ما با وزارت خانهای روبه رو هستیم که ده سال از تصویب سندی برای تحول بنیادین در آن میگذرد. فیاضی در برنامه اش از تقویت تنظیم گری به جای تصدی گری و تمرکز بسته یادگیری به جای کتاب درسی حرف میزند. او در گفتگو با فارس مدرسه را نقطه کانونی تحول دانسته و راهکار را به صورت کلی تمرکزدایی بیان کرده است. در سالهای گذشته سیاست برون سپاری با خرید خدمت و گسترش غیر انتفاعیها آموزش با کیفیت رایگان را خدشه دار کرده است. طبق جدیدترین آمار ۹۷۰ هزار دانش آموز ترک تحصیل کرده داریم. معیشت معلمان در مارپیچ رتبه بندی گم شده و فقط آواز خیرات آن هر چند که در رسانهها بلند است، اما از دور به معلمان میرسد. در این شرایط دشوار و پیچیده، چه کسی میتواند وزیر باشد؟ عباس بیات، پژوهشگر تعلیم و تربیت، سه شاخص برای وزیر مناسب در شرایط فعلی آموزش و پرورش ارائه داد: «کسی باید وزیر آموزش و پرورش شود که حتماً یک نگاه فرابخشی به آموزش و پرورش داشته باشد. نوع مواجهه او با آموزش و پرورش این گونه نباشد که در این وزارتخانه صرفاً یک کار تخصصی آموزش انجام میشود. او باید آموزش و پرورش را به صورت کلان، یک امر اجتماعی فرهنگی و دستگاه تمدن ساز ببیند. او نباید صرفاً یک مدیر باشد که فقط بخواهد آموزش و پرورش را اداره کند، بلکه به نوعی باید یک رهبری فرهنگی اجتماعی رقم بزند. مسائل آموزش و پرورش به گونهای نیست که صرفاً در درون وزارتخانه حل شود. هماهنگی و همکاری سایر دستگاههای دولتی و وزارتخانهها را میطلبد. از این رو وزیر باید این توانایی را داشته باشد که نهادهای حاکمیتی را همراه کند و مسائل آموزش و پرورش را در سطح حاکمیتی طرح و پیگیری کند. وزیر حتماً باید هم شناخت درستی نسبت به امر تخصصیِ مدرسه، کلاس درس، کتاب و معلمها و هم نسبت به ساختار تصمیم گیری وبحثهای کلان وزارت خانه داشته باشد. نکته خیلی مهم این است که وزیر آموزش و پرورش باید مرد عمل باشد و جسارت این را داشته باشد که از برخی از رویههای موجود عبور کند. ما سند تحول را داریم، برنامه و حرف خوب در دستگاه تعلیم و تربیت کم نداریم، اما آنچه که باعث شده تا سند تحول محقق نشود، نبودِ مرد تحول است. این به انقلابی بودن، جسارت داشتن، پیگیری و جهادی بودن برمیگردد. وزیری که بخواهد در زد و بند با نمایندگان مجلس باشد یا مدیری که وامدار یک طیف، جریان، حزب و باند خاصی باشد، نمیتواند کار را پیش ببرد. فقط مدیر جهادی و انقلابی با گفتمان انقلاب اسلامی میتواند کار آموزش و پرورش را جلو ببرد. مدیری خارج از این ویژگیها حداکثر میتواند وزارت آموزش و پرورش را فقط اداره کند و فقط چرخدندههای این ماشین معیوب را روغن کاری کند. مدیری باید بیاید که جسارت عوض کردن ریل را -اگر نگوییم در این چهل سال، حداقل در این هشت سال اخیر- داشته باشد و بتواند بدنه مدیریتی آموزش و پرورش را هم در سطح مدارس و هم استانها و مناطق، از مدیران جوان کارآمد و انقلابی قرار دهد. این شاخص به نظر بنده مهمترین شاخص در انتخاب وزیر است.»
وزیر خارج از بدنه معلمان؛ آری یا نه؟
یکی از نقدهایی که به هر دو گزینه پیشنهادی برای وزارت آموزش و پرورش دولت رییسی مطرح شد و در مورد مسعود فیاضی شدت بیش تری گرفت این است که این افراد از بدنه معلمان کشور نیستند و سابقه اجرایی اندکی در این حیطه دارند. در مورد اینکه این گزاره یک شاخص مبنایی و اساسی است یا نه، بیات پاسخ داد: «من این را به عنوان حسن و امتیاز تلقی میکنم. نمیتوانم این را به عنوان شرط لازم بیان کنم که اگر نباشد دیگر آن فرد مناسب برای وزارت نیست؛ اما آن را یک حسن موکد در نظر میگیرم و به عنوان یک ویژگی مثبت بر آن تاکید میکنم. در حقیقت این شرط را که نگاه کلان به آموزش و پرورش داشته باشد و آن را دستگاه تمدنی و جریان ساز و تحول ساز در جامعه ببیند، کاملا لازم میدانم؛ اما از بدنه معلمان بودن و سوابق آموزش پرورشی داشتن را یک حسن میدانم.»