سلسله نشستهای رسانگاه، در حاشیه جشنواره سینما انقلاب و جایزه ققنوس برگزار میشود که هدف آن بررسی نسبت رسانه و سینما با مقوله پیشرفت است؛ اینکه سینما چه نسبتی با پشرفت کشور دارد و باید چه نقشی را برای پیشرفت کشور بازی کند؟
در حاشیه جشنواره سینما انقلاب و جایزه ققنوس، سلسله نشستهایی به همت حوزه هنری و با عنوان رسانگاه برگزار میشود که هدف آن بررسی نسبت رسانه و سینما با مقوله پیشرفت است؛ اینکه سینما چه نسبتی با پشرفت کشور دارد و باید چه نقشی را برای پیشرفت کشور بازی کند؟
سیدضیاء هاشمی تهیهکننده سینمای ایران میگوید که برای احیای سینما در دوران طولانی کرونا مخاطب به خاطر خطرات آن حاضر نیست به راحتی به سینما بیاید مگر آنکه فیلم خوب و باکیفیت تماشا کند.
سینمای سال ۱۴۰۰ آغازگر قرن ۱۵ شمسی است و باید طلیعهدار سینمایی تحولخواه و آرمانگرا برای کشور باشد همانطور که سینمای کشورهای دیگر مانند آمریکا در این راستا در سالهای پایانی قرن ۲۰ میلادی سینمای استراتژیک را هدف خود قرار دادند.
«منصور» بی داستان است و در شکل دادن اصلیترین منطق فیلم ناتوان عمل میکند. موضوعاتی که باعث میشوند فیلم در تصویر کردن شهیدمنصور ستاری، آنطور که باید، دست به عصا باشد و از عهده نامش، «منصور»، برنیاید.
آذرنگ در «روزی روزگاری در آبادان» مخاطب را با پیامهای اخلاقی و درونمایهای که ناشی از نگرش ضدجنگ اوست؛ بمباران کرده و با استعارهها به آن میپردازد. اولین ساخته آذرنگ در انتقال حرف و منطق خود دچار زیادهگویی شده و این امر پس از اولین کشمکش، به خوبی دیده میشود.
«خط فرضی» ساخته فرنوش صمدی تلاش میکند تا روایتی از مسائل و مشکلات زنان و ویترینی برای نمایش سرکوب آنها در جامعهای ایران باشد. یک خط فرضی بر مداری کج که به سختی میتوان آن را فیلمی دانست که توانسته باشد مخاطب را با خود همراه کند.
«مصلحت» در بطن جدال بین عدالت(حقیقت) و مصلحت شکل میگیرد و تلاش میکند تا عدالت را به عنوان پیروز این دوگانه معرفی کند. تلاشی که هرچند قابل تحسین است و فیلم را از هم داستانهای خودش جلوتر میبرد اما در نهایت ضعف در سینمایی بودن، صدای فیلم را در گلو نگه میدارد.
روزی روزگاری آبادان. فیلم از اسم مشکل دارد، فیلم نه زمانمند است، نه مکانمند، برخلاف اسم فیلم که ظاهراً قرار است از یک زمان سپری شده حرف بزند هیچ ردی از زمان و گذشته در فیلم موجود نیست و فیلم میتواند ۱۰ سال بعدتر باشد یا ۱۰ سال قبلتر، مگر فرقی هم میکند؟
ابلق جدیدترین ساخته نرگس آبیار با حضور درخشان الناز شاکردوست و هوتن شکیبا به موضوعی که این روزها در جهان خود را به شکلی دیگر درقالب فریادهایی بلند نشان میدهد پرداخته است. مسئله حقوق زنان و سوء استفاده و آزارهایی که برای بیان اش این زن است که در دوراهی سکوت و فریاد قرار میگیرد. سکوتی که کشندهتر از فریاد است و فریادی کشندهتر از سکوت.
میتوان گفت شیشلیک خالی از کمدی است و برای آنکه به زور از مخاطب خنده بگیرد راهی جز رفتن به سمت شوخیهای رکیک پیدا نکرده است یا اینکه در این سکانسها مهدویان دقایقی سکان کارگردانی را به عطاران پر سابقه در این جنس کمدی سپرده و رفته تا شیشلیکی بخورد و برگردد.
«تکتیرانداز» ناتوان است. چه در فیلمنامه، چه در کارگردانی و چه در هرآنچیزی که یک فیلم باید داشته باشد تا بتوان تماشایش کرد. گرفتار در کلیشههای مصنوعی دفاع مقدس. فیلمی که در بهترین حالت میشود در هفته دفاع مقدس آن را از تلوزیون پخش کرد؛ و برای چنین مهارتی در سوزاندن سوژه دست زد.
مهدویان هیچ وقت فیلمساز خوبی نبود؛ و این فیلم آخر آفتاب آمد دلیل آفتاب است. با هیچ متر و معیار و سلیقهای هم نمیتوان تحملش کرد. شیشلیک –بدون اینکه بخواهیم با عصبانیت و ناراحتی و نامحترمانه دربارهاش حرف بزنیم- زباله است و نسبت دادن صفاتی مثل «بیانیهی تند»، «فیلمی انتقادی و سیاسی» و... زیادی جدی گرفتن این فیلم است.
«رمانتیسم عماد و طوبی» درام عاشقانهای که هیچ چیزش خوب از آب در نمیآید. نه شخصیتهایش شکل میگیرند، نه قصهاش و نه حتی عاشقانهاش. فیلمی که دست بالا به کلیپی بلند و آموزشی برای جوانانی که میخواهند عاشق شوند و شوریدگی و دلدادگی خود را در قالب رمانتیک فریاد بزنند، شبیه است.
فیلم جدید محسن قرایی در اولین روز جشنواره سی و نهم روی پرده رفت و توانست در ذهن و قلم منتقدان و رسانهها جا باز کند. تکیهپرانیهای سیاسی و کاراکترهای تماما خاکستری فیلم، بدون شخصیتی روشن باعث شده تا نظرات متفاوتی درباره «بی همه چیز» وجود داشته باشد. در میز نقد دانشجو همراه با منتقدان سینما به «بی همه چیز» پرداختیم.
جشنواره فیلم فجر هیچ گاه هویت، رسالت و چشم انداز مشخصی نداشته است. یعنی برخلاف بسیاری از جشنوارههای مشهور که در سینمای جهان، محوریت و مرکزیت یافته اند، جشنواره فجر ما هیچ گاه در جهت خاصی جریان سازی نکرده و به همین دلیل هم هیچوقت به عنوان یک مرکز سینمایی در جهان شناخته نشده است.