همسرم هم تقریبا یکی دو هفته میشود که شناسنامهاش آمده. الان برای شناسنامه دختر و پسر کوچکم که مدرسه میرود، هر بار که میروم ثبت احوال، میگویند آقا ما نیرو نداریم!
پرونده اش را کلا جمع کردند و گفتند فراری شده و فعلا تا بیاید کاری بهش نداریم. البته به عباس تهمت زده بودند که چند میل اسلحه دزدیده و چند نفر را هم کشته است!
حقوقشان را ماه به ماه پرداخت میکنند. از نظر خورد و خوراک هم که اصلا ارتش افغانستان حرف ندارد. خیلی خرج میکنند برای اینها. میوه هم هست، تخمه پوستکنده هم هست...
کلا در افغانستان یک نیرو داریم به نام «اردوی ملی». اینها وقتی که به شهادت میرسند دولت از آنها هم به عنوان شهید اسم میبرد، بعد به آن بندگان خدا یک درصد خیلی کم کمک میکنند.
کد خبر: ۱۰۴۲۸۵۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۳
گفتگو با همسر شهیدان سیدمحمد و سیدناصر سجادی / قسمت دوم
شهید دیگری را آوردند به نام سید ناصر که البته فامیلیاش فرق میکرد، اما به ما گفتند که پیکر شهیدمان پیدا شده! برنامهریزی هم کردند که مراسم تشییع برگزار بشود، اما...
اوایل که ما به ایران آمده بودیم، چون خانواده شهدا کم بودند، رسیدگی بهتری داشتند، اما در طول زمان که شهدای فاطمیون بیشتر شدند و اوضاع اقتصادی ایران هم با سختیهایی روبرو شد، رسیدگیها هم کمتر شد.
خواهر بزرگترم (راضیه) هم خیلی به مهدی وابسته بودند، مثلا شبهایی که هیئت میرفتند راضیه بیدار میماند تا ساعتهای دوازده یک شب تا مهدی بیاید و غذایش را گرم کند و بگذارد. از لحاظ دلسوزی مثل مادر بود.
میگفت: کاش قلم پایم میشکست و نمیآمدم. کاش پسرم را ثبت نام میکردی!... همه بهتزده نگاه میکردیم. نه به آن هفته و نه به این هفته. وقتی کمی آرام شد پرسیدیم چه شده؟ گفت:...
یکی از دوستانم در بین رزمندگان مدافعان حرم، «ساشا ذوالفقاری» است. جوانی که متولد سال ۷۳ است و در یک حادثه جنگی، کنارش یک تله انفجاری منفجر شد و دو پایش قطع شد؛ یکی از بالای زانو و دیگری از زیر زانو!
کد خبر: ۱۰۲۶۶۰۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۳
گفتگو با همسر شهید فاطمیون، خادمحسین جعفری/ قسمت چهارم و پایانی
وقتی داعشی ازش میپرسید که اگر رهایت کنیم، باز هم به سوریه میآیی؟ آقاعنایت هم میگفت: بله، دوباره میآیم!... خون از گلویش میچکید و عکس این حالت را در اینترنت گذاشته بودند.
کد خبر: ۱۰۲۶۴۱۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۲
گفتگو با همسر شهید فاطمیون، خادمحسین جعفری/ قسمت سوم
یکی از دوستان آقاخادم گفت: خواهر! خیلی نگران نباش، اما برایش خیلی دعا کن، چون همین چند روز پیش عملیاتی داشتند و در آن اصلا موفق نبوده اند. عملیاتشان لو رفته و شرایط خیلی بد و وخیم شده.
کد خبر: ۱۰۲۶۰۴۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
گفتگو با همسر شهید فاطمیون، خادمحسین جعفری/ قسمت دوم
خیلی ناراحت شدم. وقتی پرسیدم چه کسی خبر داشته که آقا خادم امروز پرواز دارد؟ همه انکار کردند، اما به نظرم همهشان میدانستند. چون خانوادهاش راضی شده بودند، به آنها خبر میداد که میخواهد برود.
کد خبر: ۱۰۲۵۷۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۱۸
گفتگو با همسر شهید فاطمیون، خادمحسین جعفری/ قسمت اول
چندین بار هم گفتم بین این همه عکسهای شهدا که در بنر میزنید یک دانه عکس شهدای مدافع حرم فاطمیون هم بزنید؛ فقط به خاطر دل یک خواهرش، مادرش، وقتی ببینند خوشحال میشوند.