حمید نوری با اشاره به نقش گروهک تروریستی منافقین در محاکمه ناعادلانه و حبس پنج سالهاش در سوئد، گفت: بهعنوان شاکی در دادگاه رسیدگی به جنایتهای منافقین شرکت کردم.
کارولین اوپسال، دبیر مطبوعاتی وزیر دادگستری گونار استرومر، به صراحت ادعاهای نوری را رد کرده و آن را "بیاساس" خواند. این در حالی است که توماس بودستروم، وزیر سابق دادگستری سوئد، از نحوه برخورد پلیس سوئد با نوری انتقاد کرده است
شهروند ایرانی آزاد شده در گفتگو با دانشجو: هیچگاه مخالف یا منتقد نظام نبودهام. گرایش حزبی من اصلاحطلبی و نزدیک به خط امامیها بود. در انتخابات سال ۸۸ عضو ستاد آقای موسوی بودم و به ایشان رأی دادم، اما بعد از حوادث فتنه، نسبت به عملکرد ایشان انتقاد داشتم. همچنین عضو ستاد آقای روحانی بودم و به ایشان رأی دادم. در زندان که بودم، به کارهای آقایان موسوی و کروبی و جنایتهایی که در حق مردم انجام دادند، فکر کردم و عملکرد آنان را نپسندیدم. اکنون دیگر به هیچ جناحی فکر نمیکنم؛ عاشق کشورم، نظامم و رهبرم هستم.
شهروند ایرانی آزاد شده در گفتگو با دانشجو: فردی به نام نیما سروستانی در آن زمان به ملاقاتم آمد و گفت اگر با ما همکاری کنی، قول میدهیم مشکلت را حل کنیم. او میگفت مهاباد سقوط کرده و کارکنان عسلویه شورش کردهاند و کار نظام تمام است! به او گفتم: "تو هنوز مردم ایران را نشناختهای. من هم مثل این مردم، هیچگاه به این نظام پشت نخواهم کرد. "
حمید نوری ، شهروند ایرانی آزاد شده در گفتگو با دانشجو: دادگاه سوئد در حکمی که برای من صادر کرده بود، گروهک منافقین را بخشی از ارتش عراق دانسته بود. این مسئله باعث خشم و ناراحتی شدید آنان شد. منافقین مدعی بودند که خودشان سلاح داشته و مستقل بودند و فقط مکانی را به طور موقت در عراق اجاره کرده بودند تا عملیات انجام دهند. آنها تلاش زیادی کردند تا با ارائه اسناد جعلی و آوردن شاهدان دروغین، این حکم دادگاه را نقض کنند، اما شکست خوردند. منافقین همان کسانی هستند که به صدام "عمو" میگفتند و شرافت خود را فروخته و به هموطنان خود حمله کردند.
شهروند ایرانی آزاد شده در گفتگو با دانشجو: اخبار شهادت شهید سلیمانی و شهید رئیسی را از طریق زیرنویس تلویزیون و تصاویر آنان فهمیدم. در سلول انفرادی باید به تنهایی عزاداری میکردم و در سوگ این عزیزان اشک میریختم. بسیار سخت بود. شهادت شهید رئیسی و شهید امیرعبداللهیان یکی از بدترین روزهای زندگیام بود. این دو عزیز، بعد از خداوند، تنها کسانی بودند که پیگیر پرونده من بودند. شهید امیرعبداللهیان مرد میدان بود؛ پسرم تعریف میکرد که ایشان همواره پیگیر آزادی من بودند و گوش شنوایی برای درد و دل فرزندانم داشتند.
شهروند ایرانی آزاد شده در گفتگو با دانشجو: اتهامی که به من زدند، قتل و جنایت جنگی بود. دلیلشان دو چیز بود: اول اینکه من نگهبان زندان اوین بودم و دوم حضور شاهدانی که همه از اعضای سازمان منافقین بودند. اما من در آن زمان در زندان رجایی شهر (گوهردشت) کار نمیکردم و فردی که مدنظرشان بود، مدتهاست فوت کرده و حتی این اتهامات را هم مرتکب نشده بود. روند دادرسی، یک نمایشنامه مضحک و از پیش نوشته شده بود. اجازه دفاع به من نمیدادند و سیستم قضایی سوئد تنها اظهارات وکیل را قبول میکرد، نه دفاعیات من را. جالب اینکه وکیل توسط دادستان تعیین میشود و دادستان خودش شاکی پرونده من بود. ۱۳۱ جلسه دادگاه برای من برگزار کردند؛ یک رکورد در تاریخ دادرسی سوئد. از این تعداد، ۹۲ جلسه دادگاه بدوی، ۱۸ جلسه دادگاه بازداشتی و ۲۰ جلسه دادگاه تجدید نظر بود.
حمید نوری ، شهروند ایرانی آزاد شده از زندان سوئد گفت: «در جریان اغتشاشات سال ۱۴۰۱، منافقین بارها به من مراجعه کردند و مدعی بودند که کار نظام تمام است و به ما بپیوند!»
شهروند ایرانی آزاد شده در گفتگو با دانشجو: در زندان مرا کتک زدند و علاوه بر آن، شکنجههای روانی نیز بر من تحمیل کردند. یک روز، سه نگهبان درشتهیکل به همراه یک زن به سلولم آمدند و مرا لخت کردند و به مدت ۲۰ تا ۳۰ دقیقه به شدت ضرب و شتم کردند. این موضوع را به قاضی دادگاه سوئد گفتم، اما آنها هیچ اعتنایی نکردند؛ چون برایشان اهمیتی نداشت. به مدت دو سال و نیم از داشتن خودکار محروم بودم و پس از درخواستهای مکرر، تنها یک تویی خودکار به من دادند که نوشتن با آن بسیار سخت و ملالتآور بود. تا ۲۵ ماه اجازه ملاقات با خانوادهام را نداشتم و پس از هفت ماه از انفرادی، فقط ۱۰ دقیقه اجازه دادند به صورت تلفنی با همسرم صحبت کنم.
شهروند ایرانی آزاد شده در گفتگو با دانشجو: شنبه ۱۸ آبان ۹۸، تهران را به مقصد استکهلم ترک کردم. به محض رسیدن به فرودگاه آرلاندا، چهار پلیس با رفتار زننده و وحشیانه مرا به دیوار چسباندند و جلوی چشم مسافران تفتیش کردند. بعد از یک ساعت، به زندان کرونا بری منتقل شدم و سه افسر پلیس به همراه مترجمی به نام آتوسا فرحوشی، اتهاماتم را تفهیم کردند. آنها از جنگ ایران و عراق، سازمان مجاهدین، جنایات جنگی و اعدامهای سال ۶۷ صحبت کردند. در شوک بودم و نمیفهمیدم چه میگذرد. گفتم اشتباه گرفتهاید و اعلام کردم تا نماینده سفارت حضور پیدا نکند، حرفی نمیزنم. سپس به انفرادی منتقل شدم و تا لحظه آزادی در انفرادی بودم.
شهروند ایرانی آزاد شده در گفت و گو با دانشجو: هرش صادق ایوبی پس از ناکامی در دادگاه با همسرش، وارد فاز نیرنگ و خدعه شد و تلاش کرد به من ضربه بزند. او با جستجو نام من در اینترنت، به کتابی از ایرج مصداقی برخورد که نام من در آن آمده بود. با هر ترفندی، با ایرج مصداقی ارتباط برقرار کرد و با همکاری سازمان مجاهدین خلق و شخصی به نام کاوه موسوی، نقشه سفر من به سوئد و دستگیریام را کشیدند. صادق ایوبی بارها با من تماس میگرفت و التماس میکرد: "پدرجان، خواهش میکنم به سوئد بیا و اختلافات من و سارا را حل کن!" وقتی اصرارهای او را دیدم، تصمیم گرفتم به سوئد سفر کنم، بیخبر از نقشه شوم آنها.
شهروند ایرانی آزاد شده در گفتگو با دانشجو: همیشه دوست داشتم گره از کار دیگران باز کنم. این ویژگی باعث شده که هر کسی، چه فامیل و چه غریبه، به من مراجعه کند و در حد توانم به او کمک کنم. در کار ساختمانسازی، با خانوادهای آشنا شدم که پدر خانواده به علت سرطان فوت کرده بود و مادر، سرپرست چهار دختر بود. تصمیم گرفتم به این خانواده کمک کنم. یکی از دختران به نام سارا، خواستگاری به نام هرش صادق ایوبی داشت که در سوئد زندگی میکرد و با نام مستعار آرین شناخته میشد. پدر این آقا، عضو گروهک کومله بود و در کردستان اعدام شده بود، موضوعی که من از آن بیاطلاع بودم. در سال ۹۶، هرش به ایران آمد و به خواستگاری سارا رفت. من نیز به عنوان معتمد خانواده، موافقت خود را اعلام کردم. بعد از ازدواج، چندین بار بین آنها اختلافاتی رخ داد و از من خواستند برای حل مشکلات به سوئد سفر کنم. من نیز چندین مرتبه به اوپسالا، محل زندگی آنان، سفر کردم تا به آنها کمک کنم.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت: آزادی این شهروند از اسارت ناشی از رای غیرقانونی و فاقد مشروعیت دادگاه سوئد، در نتیجه تلاشهای مستمر سیاسی، حقوقی و کنسولی دستگاه دیپلماسی، قوه قضاییه و دیگر مراجع ذیربط کشور حاصل شده است.
دبیرستاد حقوق بشر در مراسم رونمایی از کتاب نقض حقوق بشر در کانادا و سوئد: حقوق بومیان در کشور کانادا نقض میشود، کانادا هم در داخل و هم در ارتباط با کشورهای دیگر حقوق بشر را نقض میکند. این کشور هر سال در نشست مجمع عمومی سازمان ملل علیه ایران قطعنامه صادر میکند. حداقل کاری که ایران میتواند انجام بدهد این است که کانادا به ظاهر مدعی حقوق بشر را به دیگر کشورها بشناساند. سوئد نیز به همین شکل است؛ سوئد تا دو سال قبل بانی قطعنامه نصب گزارشگر ویژه حقوق بشر در رابطه با ایران در شورای حقوق بشر در ژنو بود. سوئدی که سالیان سال بانی قطعنامه بود باید وضعیت حقوق بشر آن بررسی شود. اکنون حمید نوری چهار سال است که در این کشور بازداشت است و همه حقوق وی نقض شده است؛ حمید نوری تبعه ایران است و وظیفه ما است که تمام تلاشها را درباره این شهروند ایرانی انجام دهیم؛ انشاالله که بتوانیم حمید نوری را به دامان خانواده بازگردانیم.
فرزند حمید نوری در گفتگو با دانشجو: هفته پیش پاسخ سختی به جنایات رژیم صهیونیستی دادیم. با کسی که به هیچ وجه زبان منطق را نمی فهمد و کار او فقط جنایت و کودک کشی و حمله به مناطق مسکونی است نمی توان با زبان منطق و دیپلماسی صحبت کرد؛ این کارفرما از طریف نیابت خود در پرونده پدرم ایفای نقش می کند. تا وقتی که با زبان زور با ما حرف می زنند باید مثل هفته پیش با زبان زور با آنها صحبت کنیم در غیر این صورت این زور ادامه دار است.
فرزند حمید نوری در گفتگو با دانشجو: دادگاه سوئد به ما اجازه نداد هیچ شاهدی حضوری یا آنلاین در دادگاه شهادت بدهد. دادگاه پدرم در سوئد فرمایشی بود. سوئدیها و منافقین چندین بار من را تهدید کردند میگفتند که هیچ حق حمایتی از پدرت نداری و باید علیه او شهادت بدهی. منافقین، چون یک فرقه هستند هیچ ابایی از تهدید و علنی گفتن ترور ۱۷ هزار ایرانی ندارند، ولی تعجب من از دولت سوئد است.
فرزند حمید نوری در گفتگو با دانشجو: نهایت سمت پدر من منشی دادیاری بوده است. سفر آخر به سوئد، پانزدهمین سفر پدرم به کشورهای اروپایی بوده است. سوئد با آن هم ادعا، تا ۸ ماه به پدرم هیچ اجازهای برای ارتباط با خانواده خود نداد در صورتی که قانونا ۴۸ ساعت است. اگر ماجرای دستگیری پدرم و عدم ملاقات و ارتباط با خانواده طی ۸ ماه در ایران اتفاق میافتاد در بوق و کرنا میکردند. سوئد به هیچ وجه صلاحیت بررسی پرونده پدرم را ندارد.
فرزند حمید نوری در گفتگو با دانشجو: جاسوسی از رژیم صهیونیستی چند سال پیش در ایران دستگیر میشود و در دادگاه اعتراف میکند در به شهادت رساندن دانشمندان ما نقش داشته و به اشد مجازات محکوم میشود. این جاسوس در سوئد زندگی میکرده و استاد دانشگاه این کشور بوده، ولی سوئد اجازه اقامت نمیدهد، ولی پس از دستگیری، رژیم صهیونیستی میگوید باید اقدامت بدهی و کار را دنبال کنی، برای همین سوئد برای حل پرونده این جاسوس ماجرای حمید نوری روی میآورند. الان سوئدیها به شدت دنبال این هستند باید تبادل پدرم با جاسوس رژیم صهیونیستی اتفاق بیفتد. ولی ظلمی که کردند باید پاسخگو باشند و باید جبران کنند. پدرم بارها گفته که راضی نیستم با فردی که جاسوس بوده و دستش به خون دانشمندان هستهای ما آغشته بوده مبادله شوم؛ من بی گناه هستم.