رسالت «قنوت» آن است که دست ما را با دامن دوست پیوند بزند؛ همچنانکه انسان دستها را به سوی خدا بالا میبرد، زمان بالا بردن خواستهها تا حد طلب کردن جمال حضرت جمیل و رستن از پستی خود خواهی به سوی آسمان خدا خواهی است.
حالا بعد از قرنها در روز میلاد تو با عشق تو و شوق شنیدن نامت به خیابان میآییم. حالا همچون خورشیدی که تمام ذراتش منتشر شده باشد، همه جای زمین نام زیبای تو را تلاوت میکند. ای «علی»!
وقتی یکی از روزهای عید، زن عمو مهتاب زنگ زد و برای عید دیدنی دسته جمعی فامیل دعوتمون کرد خونه شون، انگار دنیا رو بهم دادن. یعنی من سابقه نداشته که برای رفتن خونه کسی اینقدر خوشحال بشم. راستش یه جورایی حس میکردم که نه فقط من، که همه بچههای اینجا همگی با هم خونه شون دعوتیم!... با شادمانی تمام و از خدا خواسته، شال و کلاه کردیم و بدو بدو رفتیم به دید زدن خونه و زندگیشون و خلاصه حالی به حولی!
رضا امیرخانی، نویسنده مطرح کشورمان که چندی پیش پدر خود را از دست داده بود، در متنی ادبی از تمام کسانی که به هر نحوی به وی جهت تحمل این درد کمک کردند، تشکر کرد.
علی معلم دامغانی، رییس فرهنگستان هنر و شاعر مطرح کشورمان و با توجه به شرایط موجود در کشور در یادداشتی مردم را به حمایت بیش از پیش از مقام معظم رهبری فراخواند.
چند دقیقه بعد همسر قیصر در حالی که دست دخترش آیه را محکم میفشرد، گفت: دیشب در عالم خواب در بهشت زهرا دیدمش. دم یک پاترول ایستاده بود و آماده رفتن بود.
کم کم دستههای عزاداری شکل میگیرند؛ اشکها دسته دسته از راه میرسند و دستههای زنجیرزنی از آسمان تا حسینیه دل و از آنجا تا نفسهای تنگ غروب صف میکشند.