گفتگو با همسر شهید جانمحمد علیپور/ قسمت سوم و پایانی
میگفت: «مگه من چی به تو میگم؟ من از گل نازکتر به تو نمیگم، ولی طاقت ندارم کسی چیزی به دخترم بگه. این برام سنگینه.» بعد خدا هم خواستهاش را قبول کرد و...
کد خبر: ۱۰۲۸۳۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۰۱
گفتگو با همسر شهید جانمحمد علیپور/ قسمت دوم
من توی مسیر همش گریه میکردم. طوری بود وقتی رسیدم اندیمشک بیشتر آرایشهایم پاک شده بودند؛ از بس که گریه کرده بودم.
کد خبر: ۱۰۲۸۱۷۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۳۱
گفتگو با همسر شهید جانمحمد علیپور/ قسمت دوم
من توی مسیر همش گریه میکردم. طوری بود وقتی رسیدم اندیمشک بیشتر آرایشهایم پاک شده بودند؛ از بس که گریه کرده بودم.
کد خبر: ۱۰۲۷۸۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۳۰
گفتگو با همسر شهید جانمحمد علیپور/ قسمت اول
اصلاً ما دوتا همدیگر را ندیده بودیم. آقا جانمحمد زمان جنگ هشت سال همهاش توی جبهه بود. خانواده میخواستند از جنگ یک کم فاصله بگیرد؛ بعد بهش میگویند: «بیا و ازدواج کن!» میگوید: «نه...»
کد خبر: ۱۰۲۷۶۸۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۹