یک جرعه آگاهی – 8
و من از درد تا شده بودم، فقط گفتم خیلی نامرد هستند خیلی ... و از کوچه دور شدم تنها راهی که داشتم رفتن به خانه پدربزرگ و داییام بود.
کد خبر: ۳۱۹۱۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۰۴