یادداشت یدالله گودرزی به مناسبت درگذشت قیصر امینپور
نم تیر کشید، انگار پتکی گران به سرم خورد، بلافاصله تماس گرفتم،دیدم اسماعیل گریه کنان خبر را تایید کرد و گفت در بیمارستان دی ، نزدیک توانیر است، به دوسه تن از دوستان زنگ زدم و راهی بیمارستان دی شدم.چند نفر از شاعران گرد آمده بودند گریان و ویران، هر کسی در گوشهای ضجه میزد.
کد خبر: ۵۵۵۲۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۸
من دیر رسیدم. شبیه حضرت عباس می خواست به میدان برود. حتی از «حر» هم دیرتر رسیده بودم! اما گویا هنوز هم دیر نشده بود.
کد خبر: ۴۵۱۲۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۲۵