البته این مراسم اصلا از آن ژست های عجیب و غریب روشنفکری که در این یکی دو ساله و برای یادبود برخی هنرمندان مُد شده نداشت! نه کسی سوت و کف زد نه کسی روسری از سر برداشت. اتفاقا بابای مرتضی برایش روضه اباعبدالله را خواند و خیلی ها را گریاند. یعنی آن قدر "مردم" در این مراسم حضور داشتند که تشییع مرتضی را واقعی، پر تاثر و به دور از فضاهای روشنفکر نما ساخته بودند. مردم ناراحت بودند از پر کشیدن خواننده ای جوان که یک سال و نیم در آتش سرطان سوخته بود...
رسانه هایی که زبانشان فارسی است اما سیاست هایشان در خدمت سازمان های جاسوسی دشمنان ایران، سعی دارند از درگذشت پاشایی هم ماهی خود را صید کنند، چون به شدت عصبانی اند از اینکه هنرمندی کاملاً محصول جمهوری اسلامی، این همه هوادار دارد.
مهدی رحیمی (زمستان) از شاعران جوان و صاحب نام اهلبیتی و هیاتی کشورمان شعری به مرحوم مرتضی پاشایی از خواننده گان انقلابی و متعهد کشورمان تقدیم کرده است که در ادامه خواهید خواند...
آیا ندیدن این همه شوق و شور جوانان در این مورد کار صحیحی است؟ پخش مداوم موسیقی پاپ از رسانه ملی، برگزاری مداوم کنسرت های پاپ در سراسر کشور، شهرت و محبوبیت بسیار گسترده خواننده های پاپ در کشور و این همه نشانی دیگر در عمق نفوذ موسیقی در جامعه و از طرفی عدم ورود رسانه به مقوله فرهنگ سازی در موسیقی، عدم ورود دستگاه های ذیربط به آموزش صحیح و بی حاشیه موسیقی، و سیاست گذاری های غلط و مستمر دستگاه های مسئول در حوزه موسیقی و ترانه اتفاق مبارکی است؟