گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو- سید حسین علوی فرد؛ به دلیل آب بر بودن محصولات جالیزی، دولت قصد محدود کردن تولید و صادرات آنها و جایگزین کردن تولید محصولات اساسی را دارد. امین غفوری فرد، کارشناس تجارت خارجی، در گفتگو با خبرگزاری دانشجو به بررسی استدلالهای این طرح پرداخته است که در شرح این گفتگو در ادامه می آید:
دانشجو: یکی از استدلالهای طرفداران این طرح آب بر بودن این محصولات است. ما مقایسهای بین دو محصول هندوانه و پسته انجام دادیم. طبق بررسیهای ما برای تولید یک کیلوگرم هندوانه ۲۵۰ لیتر و برای تولید یک کیلوگرم پسته ۱۰۰۰۰ لیتر آب مورد نیاز است؛ یعنی پسته ۴۰ برابر هندوانه آب بر است. طبق آمار سایت سازمان توسعه و تجارت، ما در سال ۱۴۰۰، ۸۹۲ هزار تن هندوانه و ۱۳۲ هزار تن پسته صادر کرده ایم، یعنی تقریبا ۷ برابر بیشتر هندوانه صادر کرده ایم. اما از طرفی همین مقدار صادرات هندوانه ۲۰۲ میلیون دلار و پسته ۸۹۸ میلیون دلار برای ما ارز آوری داشته است، یعنی پسته تقریبا ۴ برابر ارزآوری بیشتری داشته است. با توجه به این آمارها و با در نظر گرفتن مسئلۀ آب، صادرات محصول جالیزی به صرفهتر است یا غیر آن؟
غفوری فرد: اولا اینکه آب یکی از پارامترهای تولید محصولات است و ما باید سایر عوامل را هم در نظر بگیریم. نمیتوانیم صرفا آب را ملاک قرار دهیم. دوم اینکه باید ببینیم تقاضای بازار ما چیست. این حجم از صادرات پستهای که اتفاق افتاده برای بازار منطقه بوده است یا نه، خارج از منطقه رفته است. همچنین بحث حفظ روابط بین المللی با همسایگان و ایجاد وابستگی وجود دارد. از طرفی بحث اینکه چه مقدار اشتغال زایی در کشور ایجاد میکند؟ یعنی ما پسته داشته باشیم چه مقدار اشتغال زایی دارد؟ روی محصولات جالیزی تمرکز کنیم چه مقدار اشتغال ایجاد میکند؟ چند دور در سال میتوانیم این کشت را انجام دهیم؟ اینها پارامترهایی است که تأثیر گذار است. واقعیت هم این است که ما بیش از ۹۰ درصد حوزۀ کشاورزی مان در اختیار بخش خصوصی است. خب ما تصمیم این بخش را بگذاریم بخش خصوصی بگیرد. خودش انتخاب کند، شرایطش را بررسی و ارزیابی کند. من به صلاحم این است که بروم پسته بکارم، شرایط پسته را دارم؛ حالا شرایط اقلیمی و ... جای خودش یا اینکه بروم پیاز و سیب زمینی و خیار و گوجه فرنگی بکارم. بعضی جاها الگوی کشت کمک میکند. ما شاهد هستیم که حتی فارغ از بحث صادراتی، در داخل کشور هم به کرات اتفاق افتاده_ و اتفاقا جای تأسف دارد، الان که انقدر بحث آمار و فناوری اطلاعات و ارتباطات میتواند کمک کند، پیشبینی کند و از تکرار اتفاقات ناگوار جلوگیری کند_ شاهد این هستیم که مثلا یک بخشی از کشور انقدر تولید میکند که دیگر برای کشاورز ارزش برداشت ندارد یا اینکه برداشت میکند، اما شرایط حمل و نقل به گونهای است که تاریخ مصرف آن میگذرد و از کیفیت مطلوب خارج میشود و مجبور به منهدم کردن آن میشوند؛ بخش دیگری از کشور دچار بحران کمبود عینا همان محصول میشود. خب انتظار از دولت در سیاست گذاریهای کلان است که با ابزاری که در اختیار دارد بتواند کشاورزها را هدایت بکند و انتخاب را به عهدۀ خود کشاورز بگذارد که به کشت چه محصولی ورود پیدا کند. ضمن اینکه من میخواهم روی این مسئله تأکید کنم که ما همچنان از فناوریهای پیشرفته برای مدیریت منابع آب در عرصۀ کشاورزی به درستی استفاده نمیکنیم. ما ابزاری داریم که به شدت میتواند در مدیریت منابع آب به ما کمک کند، اما همچنان مشاهده میکنیم که اصلا به این سمت نرفته ایم. به نظر من بهتر است که دولت مقداری کشاورزان را تشویق کند و این آگاهی و اطلاع رسانی اتفاق بیفتد؛ اگر دولت میخواهد یارانهای بدهد در این حوزه متمرکز بشود تا کشاورز با فناوری عجین شود. بخش عمدهای از کشاورزی ما متأسفانه با حوزۀ فناوری پیشرفته فاصله دارد، حالا از بحث بذر بگیرید تا مراحل مختلف کشت و به ویژه حوزۀ آبیاری. اگر در این حوزه از این ظرفیتهای فناوری پیشرفته استفاده کنیم بخش عمدهای از منابع آب ما قابل مدیریت کردن و بهینه سازی هست.
دانشجو: طبق صحبتی که رهبر انقلاب در برنامۀ هفتم توسعه داشته اند، ما باید ۹۰ درصد کالاهای اساسی مان را در داخل تولید کنیم. این استدلالی است برای برخی که میگویند ما گندم را نباید وارد کنیم. لذا باید تولید مازاد محصولات آببر را محدود کنیم و فرصت آن را در اختیار تولید کالاهای اساسی مانند گندم قرار دهیم. آیا سپردن تصمیم کشت این محصولات به کشاورز و بخش خصوصی عقلانی است؟
غفوری فرد: اینکه ما صحنه را برای کشاورز روشن کنیم تا ببیند در داخل و خارج چه شرایطی وجود دارد و تفاوتها را بتواند لمس و تفکیک کند بسیار خوب است، اما من به شخصه قائل به این هستم که نباید تصمیمی گرفت که زندگی کشاورز محدود شود. ما چرا باید مشکلات خودمان را از طریق بخش خصوصی حل کنیم؟ من به شخصه در این اتفاق گونهای اجحاف میبینم در حق کشاورزی که میتواند درآمد ارزی برای خودش داشته باشد، میتواند زندگی اش را متحول کند، کشاورزی اش را متحول کند؛ ببینید وقتی یک کشاورزی میتواند ارزش افزودۀ بیشتری برای زمینش ایجاد کند، خب این پول کجا خرج میشود؟ در دورههای بعد در احیا کردن زمینش از آن استفاده میکند، زندگی اش را مترقی میکند. چرا ما باید این حق را از او بگیریم؟ یک وقت هست ما با فقر جدی منابع روبرو هستیم، یک وقت هست دنبال راه میانبر و کوتاهترین راه هستیم؛ این دو با هم متفاوت است. ما یک وقت نمیتوانیم مشکل کالاهای اساسی مان را حل کنیم، هیچ راهکاری برایش وجود ندارد؛ خب ناگذیریم که روی کشاورز فشار بیاوریم. ولی آیا واقعا ما از تمام ظرفیتهای کشاورزی مان داریم استفاده میکنیم؟ آیا ما از همۀ ظرفیتهای دیم داریم استفاده میکنیم؟ کالاهای اساسی ما عمدتا از طریق دیم میتوانند کاور شوند، آیا از همۀ این ظرفیت داریم استفاده میکنیم؟ قطعا نه. آیا هیچ جایگزینی ندارد؟ عدد و رقمها را با هم مقایسه کنیم. عیبی ندارد، ما صادرات این محصولات جالیزی را محدود کنیم و به سمت کالاهای اساسی برویم، آیا عدد و رقمی که ما این وسط حفظ میکنیم منطقی است؟ یک میلیارد دلار صادرات را در مقابل تولید چقدر گندم محدود میکنیم؟ شما میخواهید یک مقدار وابستگی را حذف کنید، چقدر ارز بابت واردات این مقدار گندم میدادید و حالا چقدر صادرات محصولات جالیزی را محدود میکنیم؟ آیا این عددها با هم قابل مقایسه است؟ من مطالعاتی که انجام داده ام، جایگزین این یک میلیارد دلار صادرات، ما ۱۱۰_۱۲۰ میلیون دلار گندم میتوانیم از خروج ارز جلوگیری کنیم. ضمن اینکه ما باید اینها را در یک سبد تعاملی ببینیم. یعنی این که شما وقتی یک بازاری در شمال کشور در دسترس دارید به اسم روسیه، حجم صادراتت را افزایش بده، از آنطرف به ازای این حجم صادراتی که داری افزایش میدهی، یک بخش از کالاهای اساسی و گندم مورد نیازت را وارد کن. این معنی اش خیلی شفاف است، به همان اندازهای که روسیه به محصولات شما وابسته است، به همان اندازه شما به گندم آن وابسته میشوی؛ و خود به خود این تقارن به هم نمیخورد. ضمن اینکه برای او به دلیل شرایط آب و هواییای که دارد این وابستگی همیشگی است، یعنی جایگزین ندارد، اما برای ما میتواند به مرور زمان آن وابستگی به حداقل برسد. وقتی شما بتوانید شرایط استفاده از زمینهای دیمت را افزایش بدهی آن وابستگی کم میشود. اگر اشتباه نکنم به گفته وزیر جهاد کشاورزی زمینهای قابل کشت ما ۳۵ میلیون هکتار است که فقط حدود ۱۸ میلیون هکتار آن کشت میشود. خب شما ۵ درصد از زمینهایی که الان کشت نمیشود را بیاور جزو کشت کالاهای اساسی؛ از آن مقدار وابستگی کم میشود؛ یا از این زمینهای قابل کشت دیم ما در کشور فقط ۸ درصد در حال استفاده است، شما این ۸ درصد را با برنامه ریزی به ۱۵ درصد تبدیل کنی بخش زیادی از وابستگیات را حذف کرده ای. این طرف هم صادرات جالیزیات دارد اتفاق میفتد. همۀ اینها را هم که کنار بگذاریم، آیا قانون به ما این اجازه را میدهد؟ قوانین بالا دستی ما که همه تأکید به رفع محدودیتهای صادرات دارد مثل تبصرۀ ۸ قانون بودجۀ امسال یا مثل مادۀ ۲۳ قانون احکام دائمی برنامههای توسعۀ کشور که تأکید بر آن دارند که جایی که دارد محصولی صادر میشود ما نباید برای آن محدودیت ایجاد کنیم.
دانشجو: شما بیان کردید که ما نباید از ارزش افزودهای که کشاورز ایجاد میکند جلوگیری کنیم و حق انتخاب را از او بگیریم. به نظر شما طرح الگوی کشتی که همین اخیرا از آن رونمایی شد و یا ضمانت خرید نمیتواند جایگزین مناسبی برای صادرات کشاورزها باشد؟
غفوری فرد: اگر اینگونه باشد که برای کشاورز سادهتر است که در داخل کشور بفروشد. صادرات در اقلام کشاورزی پیچیدگیهای خاص خودش را دارد. شما یک مقدار در بسته بندی معطل بشوی محصولت از بین میرود. داریم راجع به ساعت صحبت میکنیم. یک مقدار در بحث انتقال دچار مشکل بشوی یا دمای انتقال یک مقدار بالا یا پایین بشود محصولت از دست میرود. یعنی واقعا کشاورز وقتی میخواهد محصولش را صادر کند برایش بسیار پر مخاطره است. دل توی دلش نیست که این محصول من به سلامت برسد دست خریدار و من بتوانم پولم را از او بگیرم. پس قطع به یقین اگر شما شرایطی برای او فراهم کنی که حتی با یک عدد کمتر، اما قابل قبولی محصول در کشور از او پیش خرید بشود، کشاورز قطعا محصولش را در داخل میفروشد. همۀ عرضم این است، ما شرایط را برای کشاورز فراهم کنیم، کشاورز خودش صلاح کار خودش را بهتر از من و شما میداند. بالاخره او اگر با اطمینان خاطر بداند که من این محصول را دارم ۲۰ درصد با قیمت پایینتر به دولت میفروشم، اما خیالم راحت است که این محصول هیچ آسیبی نمیبیند. شما یکبار آمار را مرور کنید، به کرات در بازار روسیه_به خصوص در اقلامی که برای جابجایی باید از یخچال استفاده شود و مسیرش زمان بر و طولانی است_ کشاورزها عمدتا دچار ضرر و زیان میشوند؛ همۀ محصولی که میفرستند آنجا کامل و سالم نمیرسد. در فرآیند ارسال هم پیچیدگیهایی وجود دارد که مثلا اگر یک کارتون دچار مشکل شود متأسفانه یک بخش عمدهای از بار در حال ارسال را دچار مشکل میکند. پس اگر ما شرایط را اینجا فراهم کنیم خب کشاورز محصولش را بی دردسر اینجا میفروشد. ولی قطعا وقتی ببیند آنجا برایش ارزآوری دارد خب آنجا میفروشد؛ چه اشکالی دارد؟ او هم هموطن ماست و دارد زحمت میکشد. بگذاریم کشاورز ما هم الگانس سوار شود. بگذاریم پسر کشاورز ما هم برود بهترین مدرسه و بهترین دانشگاه، همینجا بماند و برای این مملکت کار کند. اگر کشاورز بتواند درآمد مناسبی داشته باشد مطمئن باشید اولین جایی که کشاورز هزینه میکند زمین کشاورزی اش است. یعنی میرود دنبال مکانیزه کردن آبش، میرود دنبال استفاده کردن از بهترین سم و بهترین بذر. اینها در چرخۀ اقتصادی کشور به مرور تأثیر میگذارد.
عرض آخر من اینکه مقولۀ صادرات از ابعاد مختلف برای کشور حائز اهمیت است و موضوع دستگاهی نیست که یکطرفه دستگاهی قضاوت بکند که صادرات انجام بشود یا نشود؟ به نظر من اگر قرار است تصمیمی گرفته شود اولا که باید ملاحظات قوانین بالادستی ما حتما لحاظ شود؛ دوم اینکه سایر وزارتخانههایی که دخیل موضوع صادرات و تعاملات بین المللی هستند مثل وزارت صمت و وزارت امور خارجه نقطه نظرات خودشان را اعلام کنند و صرف اینکه یک معاونت در یک وزارت خانه ترجیح میدهد یک اتفاق بیفتد، باعث یک تصمیم نشود.