به گزارش خبرگزاری دانشجو، بعد از ظهر دیروز نشستی با موضوع «تابآوری بازار هنرهای تجسمی ایران در مواجهه با بحران» برگزار شد. در این نشست که در پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد، حمیدرضا ششجوانی مدرس و پژوهشگر اقتصاد فرهنگ و هنر، محمدرضا مریدی عضو هیات علمی دانشگاه هنر تهران، محمدعلی ابوترابی عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و شبنم لشگری پژوهشگر پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه دانشگاه صنعتی شریف حضور داشتند.
در ابتدای نشست حمیدرضا ششجوانی با اشاره به جمله «اقتصاد فقط تکنیکی برای بررسی نظام اقتصادی نیست، بلکه شیوهای است برای نگریستن جهان» از مارک بلوخ اقتصاد دان حوزه فرهنگ گفت: بازار هنر سه خصوصیت کلیدی دارد. اول عدم نظارت به آن است، مکانیزم کشف قیمت در آن ناکاراست، یعنی نمیتوان گفت این چند و چرا چند؛ مورد سوم هم این است که اطلاعات بین خریدار و فروشنده متقارن نیست و به همین دلیل در این بازار پرمایه تقلب هم زیاد است.
این مدرس و پژوهشگر اقتصاد فرهنگ و هنر ادامه داد: بر اساس آخرین گزارشی که درباره بازار هنر ارایه شده است، ۶٧ میلیارد و ٨٠٠ میلیون دلار اندازه بازار جهانی است. بازار تهران که با بازار ایران بسیار نزدیک است و بیشترین فروش هنر ایران در تهران اتفاق میافتد، ١٩ میلیون و ٨٠٠ هزار دلار کل بازار هنر تجسمی ایران است که وقتی نسبت آن را میگیریم به عدد ٢٩ هزارم درصد میرسیم.
او با اشاره به مفهوم تاب آوری گفت: زمانی که وارد بحران میشوید توانایی اجتناب از آن یا تحملش را دارید. اما در صورت تحمل بعد از آن این توانایی به وجود خواهد آمد که به پیکر بندی جدیدی برسید. محققی میگوید که یکی از بازارهای تاب آور در وضعیت چالش برانگیز جهانی همچنان که در چند سال گذشته مشخص شده است بازار هنر است. بر اساس گزارشی که منتشر شده است اگر چه سیگنالهای اقتصاد کلان آشفتگی و نوسان را نشان میدادند و تا پیش از ٢٠٢٣ دادهها نشان داد که بازار تاب آور هنر با کالتکتورهای آن که به اصطلاح جیب عمیقی دارند نه تنها کاهش نداشته بلکه رشد هم کرده است. شواهد نشان میدهد که بعد از پاندمی کرونا رشد هنر آن را به یک کسب و کار تاب آور تبدیل کرده است. همچنین نشان میدهد که فروش هنر هر ساله ٣ درصد افزایش پیدا کرده است. این رشد رو به افزایش نیز هست. این گزارشها نشان میدهد مارکت هنر بازار تاب آوریست.
ششجوانی با بیان اینکه بازار هنر تلقی میکند که تاب آور است، اظهار کرد: بحرانی شبیه به پاندمی کرونا ایجاد شده، اما بازار هنر با استواری از آن بیرون آمده و خود را پیکر بندی جدیدی نیز کرده است.
این مدرس و پژوهشگر اقتصاد فرهنگ و هنر افزود: بازار هنر برای سرمایه گذاری ها، پناهگاه است. زمانی که قرار بود در ایران حراجهای بین المللی حضور پیدا کنند برخی حرفهای غیر علمی زده شد و مهم ترینشان این بود که تفاوتی بین دو مارکت هنر قائل نشدند. بین سیاستگذاران اقتصادی ما یک بازار هنر وجود دارد، در حالی که دو بازار مجزای هنر وجود دارد؛ دو بازار که منطق آن به طور کامل با هم متفاوت است. درست است که اسم آنها یکسان است، اما منطق بسیار متفاوتی دارند. یک بازار همگانی یا mass market وجود دارد که همه هنرمندان به جز سلبریتیها و ستارهها در آن حضور دارند و deep pocket market هم متعلق به هنرمندانی است که در واقع ستاره هستند. آنان که احتمالا هم اغلب درآمد زیادی دارند.
بازار هنرهای تجسمی در مواجهه با بحران چقدر تاب میآورد؟
ششجوانی در ادامه صحبت هایش به مدل درآمدی هنرمندان نیز اشاره کرد وگفت: سه مدل درآمدی در هنر برای هنرمندان وجود دارد. درآمد فقط از هنر، درآمد از اقدامات مرتبط با هنر و دیگری درآمدی که اصلا به هنر مربوط نیست.
او با اشاره به تفاوت میان بازار هنر و اقتصاد هنر نیز گفت: اقتصاد هنر علم خود را دارد در حالی که گاه میان برخی به اشتباه گرفته میشود.
این مدرس و پژوهشگر اقتصاد فرهنگ و هنر گفت: ما نیاز به تدوین استراتژی توسعه داریم.
ششجوانی با طرح این سوال که زمانی که تاب آوری و بحران صحبت میکنیم از چه صحبت میکنیم؟ گفت: یکسری مخاطره قابل پیشبینی وجود داردکه میتوانیم از جنس مدیریت ریسک با آن رفتار کنیم. اما برخی مخاطرات مانند مخاطرات بیرونی خارج از کنترل ما هستند، که تاب آوری در تهدید مخاطرات بیرونی کاربرد دارد.
او ادامه داد: ویژگیهایی لازم است که در ابعاد ملی از یک بحران گذر کنیم؛ بازارهای کارا، حکمرانی خوب، توسعه اجتماعی و... از فاکتورهایی است که موجب گذر از بحران خواهد شد.
این مدرس و پژوهشگر اقتصاد فرهنگ و هنر معتقد است که در بازار ثانویه که مربوط به ستارگان است تاب آوری ایجاد شده است که از بحران بیرون آمده است. این درحالی است که هنرمندان دسته اول اغلب فقیرتر شدند.
به گفته او بر اساس پژوهشهای صورت گرفته در ٢٠٢١ تلقی این است که واسطه گران و در ٢٠٢٣ کالکتورها بازار هنر را نجات دادند و به نوعی از بحران خارج کردند.
در ادامه این نشست دکتر محمد رضا مریدی با طرح این سوال که در نشستهایی از این دست باید سراغ بازار هنر یا نابازارهای هنر رفت گفت: بازار هنر محدود و انحصاری است؛ همچنین ذینفعان اندکی دارد و برای حفظ استقلال هنر از آنچه که دولتها درک میکنند گریزان است. به نظر من در چنین نشستهایی اولویت با نابازار هنر است که مفهوم آن را هنرمندان جامانده یا طرد شده از بازار رقابتی شکل میدهند. معمولا از دو واژه متضاد هنرمند یا بی هنر استفاده میکنیم. اما به نظرم برای بررسی این چنین تاب آوریها باید از ناهنرمند صحبت کرد.
او که از اعضای هیات علمی دانشگاه هنر تهران ادامه داد: وقتی از هنر در سوژه بازار صحبت میکنیم هنرمند از آن گریزان میشود. میبینیم که همه به آن با تردید نگاه میکنند. به این ترتیب بحث در گفتمان درباره بازار هنر با تردید همراه است. هنر و هنرمند مقاوم است در برابر سوژه شدن و حفظ فاصله معنا داری با آن خواهد داشت. بر همین اساس بحث فقط سوژههای بازار هنر نیست؛ شاید اولویت نابازار و درواقع جاماندهها از بازار هنر است؛ آنانی که به طور طبیعی از بازار هنر جا میمانند چرا که ویژگی این بازار و هر بازار رقابتی است.
مریدی ادامه داد: به همین دلیل است که زمانی که در این جلسه زمانی که از تاب آوری بازار هنر صحبت میکنیم برای من مسئله تاب آوری بازار نیست، تاب آوری هنرمند است. بازار البته تاب آور است، اما برای عدهای اندک است. این انباشت پول در جای دیگری هم میتوانست تاب آور باشد. این تاب آوری به عقیده من به هنر مربوط نیست بلکه به اندازه پولی که وجود دارد مربوط است. برای من عنوان درست این جلسه تاب آوری هنرمند در بحرانها و در جامعه هنری و هنرمند ماندن است.
او گفت: هنرمندی که هم نمیتواند باقی بماند همان ناهنرمند باقی میماند.
بازار هنرهای تجسمی در مواجهه با بحران چقدر تاب میآورد؟
مریدی با تاکید بر اینکه شاید حتی انتظار تاب آوری از هنرمند بی معنی است گفت: تاب آوری حرفی دستوری است انگار انتظار داریم که هنرمند مانند این بازار تاب آور باشد.
او با اشاره به دو نوع سیاست گذاری مطرح شده گفت: یکی از سیاستها حل بحران است که آن را بسیار مشاهده میکنیم و دیگری برنامه ریزی است که البته اغلب ناپایدار باقی میمانند، چون به کلیت پرداخته و مقطعی است. برنامههای مقطعی سیاست گذاری نیست، به تعویق انداختن بحران است. سیاست گذاری پایدارتر از این است که بحران را پیدا کرده و به آن بپردازیم.
او سیاست گذاریهای مختلفی را برشمرد و گفت: اقتصاد هنری که قرار بود مارکت کنندههای بیشتری را بطلبد حالا روی گشادهای ندارد و اغلب کسانی که در دهه ٩٠ سرمایه گذاری کردند به فکر گذر از آن هستند. آن سرمایه گذاران پشیمان هستند.
او تاکید کرد: به نظر من مسئله در بازار هنر نیست. به نظر من باید از نابازار هنر صحبت کرد. حقیقتا فکر میکنم باید از در پشتی به مسئله وارد شد.
محمدعلی ابوترابی نیز در این نشست حضور داشت. او که عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است گفت: اساسا من علاقهای به تاب آوری ندارم چرا که آن را دستوری میبینم. موضوع این نیست که تاب آوری چطور مسئله نیست، این است که تاب آوری چطور مسئله میشود.
او اظهار کرد: تاب آوری برای بازار لفظی دقیق نیست و بازار قرار نیست تاب آور شود چرا که تاب آوری برای یک سیستم مطرح میشود. حالا گاه هم سیستم بازار محور است، اما سیستم باید تاب آور باشد و نه بازار.
او با بیان اینکه نیازمند برنامه ریزی متمرکز هستیم گفت: ما از سیستم پیش هشدار برخوردار نیستیم و در حالتی که ما نمیتوانیم با متغیرهای خود تشخیص دهیم که بحران داریم یا پیش از آن بحران را تشخیص دهیم، باید سراغ متغیرهایی رویم که نمیتوانیم آنها را ببینیم که همان متغیرهای سایهای هستند. در واقع پیش از وقوع بحران باید به سوی متغیرهای سایهای برویم.
بازار هنرهای تجسمی در مواجهه با بحران چقدر تاب میآورد؟
او با بیان اینکه انعطاف ناپذیری و عدم تحرک در نیروی کار وجود دارد گفت: هنرمندان اغلب خود اشتغال هستند. این خود اشتغالی که بسیار هم مهم است یک نکته آن این است که امکان جابجایی شغل برای یک فرد خوداشتغال به راحتی وجود ندارد.
او با اشاره به بخش خلاق نیز گفت: بخش خلاق هم وضعیت تقریبا مشابهی را دارد. بخش خلاق فراتر از هنر است، عمده سهم تولید متعلق به سرمایه انسانی است و سرمایه انسانی بازگشت ناپذیر است. دوره بازدهی آن نیز طولانی است، بازده سرمایه انسانی دیر دریافت میشود و در واقع بازده آن بسیار بلند مدت است.
پس بخش زیادی از تاب آوری تاب آوری نیست، سیستمی است که بازارش توسط نهاد سیاسی سرکوب شده یا در ذات خود اینچنین است. در اینجا زمانی که به مداخله دولت میرسیم همه به نوعی موافق هستند. یکی از جاهایی که هیچوقت مخالفی برای مداخله دولت در ان نمیبینیم بخش خلاق است. یکی از کارهایی که دولت میکند این است که مقررات هم میگذارد و آنقدر مقررات میگذارد که بحران ایجاد میکند و هنرمند صالح دیگر وجود نخواهد داشت.