گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو؛ زهرا نصراللهی، پژوهشگر حوزه زنان و خانواده در یادداشتی برای خبرگزاری دانشجو نوشت: وضع زنان و دختران در عربستانِ جاهلیت بسیار رقّتبار بوده است؛ دختران در نظر پدران، و زنان در نظر شوهران موجودی ضعیف و بیقیمت و قابل تملک و معامله بودهاند. اختیارات مرد نامحدود بود و مادر در محدوده خانه زندگی میکرد، ولی حق هیچگونه مداخلهای در امر زندگی نداشت.
با ظهور اسلام کرامت انسانی زن احیا شد و زن در کنار مرد به عنوان نیمی از پیکره حیات بشری مطرح گردید. اسلام دخترکشی را ممنوع کرد و به جامعه آموخت که به دختران احترام بگذارند. زنهای صدر اسلام در امور اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و کارهای دیگر مشارکت داشتند. قرآن کریم کسب و تلاش اقتصادی زنان و مردان را تأیید کرده و مالکیت آنان را بر آن مترتب ساخته است: «للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن». اشتغال زنان در عصر پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم به شکلی گسترده به چشم میخورد و در تمامی شغلهای رایج آن زمان، زنان حضور داشتند. زینب، دختر جحش به صنایع دستی اشتغال داشت. زنی به نام زینب پزشک قبیله بنیداوود بود و مریضان را مداوا میکرد. زنانی بسیار به امر شبانی و دامداری اشتغال داشتند مانند سلامه و امهانی؛ و زنانی، چون قیله مادر بنی نمار به تجارت اشتغال داشتند.
بسیاری از اطلاقات و دلالتهای قرآن کریم نشان میدهد که زنان میتوانند در فعالیتهای اقتصادی جامعه مشارکت داشته و با حفظ حدود اسلامی به کسب و کار بپردازند. «مردان را از آنچه به اختیار کسب کردهاند بهرهای است و برای زنان نیز از آنچه کسب میکنند بهرهای است»؛ آیة کریمه بر جواز اشتغال زنان دلالت دارد؛ زیرا حلال بودن اکتساب یعنی تحصیل درآمد مفروض گرفته شده و سپس دربارة درآمد حاصل از آن اظهارنظر شده است؛ بنابراین اگر زن و مرد به سبب انجام کاری درآمدی کسب کنند، متعلق به خودشان است. خداوند در سورة قصص داستان دختران حضرت شعیب (ع) را ذکر میکند که به علت کهولت سن پدر خویش برای کسب درآمد به کار چوپانی اشتغال داشتند.
با نگاهی به سیرة پیامبر (ص) این نکته آشکار میگردد که زنان بسیاری در زمان پیامبر بودند که به کار و فعالیت اقتصادی میپرداختند و کار آنان نیز مورد قبول و تأیید ایشان قرار میگرفته است. حضرت خدیجه (ع) از زنان برگزیده و بزرگواری است که خود تاجری ثروتمند بود که به کار تجارت میپرداخت و حضرت رسول (ص) مدتی از جانب ایشان به تجارت مشغول بودند. در روایتی آمده است که رسول خدا (ص) به زنان اجازه میداد تا در مراسم عید فطر و قربان از منازل خود خارج شوند و برای تهیه روزی بساط بگسترانند.
در روایات ائمه اطهار (ع) ما به روایتی برنمیخوریم که اشتغال زن را بهطور کلی حرام اعلام کرده باشد؛ بلکه روایات بیشتر در مورد نحوة حضور زن در اجتماع و کار و فعالیت او سخن گفتهاند. از حضرت علی (ع) روایت شده است که «به زن بیش از حد و توانش کار واگذار مکن و این برای حال او بهتر و برای زندگی او مناسبتر است؛ زیرا زن ریحانه است و قهرمان نیست». این روایت که نهی ارشادی است به وضع روحی و جسمی زنان اشاره دارد و بیانگر آن است که آنها باید وظایفی را برعهده گیرند که با وضعیت جسمانی و عاطفیشان متناسب باشد و آسایش و آرامش آنها را برهم نزند. روایات دیگری نیز در مورد نحوه حضور زن در اجتماع وجود دارد که آنان را به رعایت عفت و تقوا و عدم اختلاط با مردان دعوت میکند. در زمینة روابط کلامی نیز که زمینهای برای برقراری روابط عاطفی عمیق است، در روایات و قرآن توصیههایی به زنان شده است؛ مانند اینکه با لحن نازک و تحریکآمیز سخن نگویند.
هرچند اسلام حق کار برای زنان را به رسمیت شناخته و در کنار آن استقلال مالی و دستمزد عادلانه را نیز مورد تأکید قرار داده است، اما با توجه به ضرورت حفظ بنیاد خانواده، اهمیت کار زنان در خانه و سازگاری طبیعت و ویژگیهای زیستی زنان با آن، ترجیح میدهد در تقسیم کار، زنان کارهای خانه و تربیت اولاد را به عهده گیرند، و در صورت تزاحم بین کار زنان در بیرون از خانه و مصالح مهمتر، مصالح اساسیتر مقدم خواهند بود. اسلام خواستار آن است که زن، زندگیساز و هنرمند باشد. هم عامل آرامش و سکون باشد و هم بهشت را زیر قدم خود داشته باشد؛ که اولی را در سایه خوب شوهرداری و دومی را در سایة تربیت نسل و مادری به دست خواهد آورد.
در یک نگاه کلی، اسلام با کار زنان با شرایطی که برای آن مقرر شده، مخالف نیست؛ اما در تعارض میان کار زنان و ارزشهای مهم و بنیادیتر، نگاه اسلام به کار زنان متفاوت خواهد بود. سعی بر آن است که در کنار کار زنان، ارزشهای بنیادین و اساسی، صیانت و حمایت شود. البته این موضوع در مورد مردان نیز صادق بوده و منحصر به زنان نیست. اساس قاعده «تزاحم» و «اهم و مهم» اگر میان اهم و مهم تزاحم پیدا شود، از نظر شرعی، عقلی و نقلی، اهم مقدم بر مهم است. در همین زمینه، ارزشها و نهادهایی مثل خانواده، که در اسلام دارای اهمیت بنیادین هستند، صیانت میشوند و حفظ آنها در درجة اول اهمیت قرار دارد.