به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری دانشجو، با وجود اینکه لیگ برتر فوتبال ایران بیش از دو دهه است که به عنوان یک لیگ حرفهای معرفی شده، اما مشکلات زیرساختی و مدیریتی همچنان به شدت گریبانگیر تیمها و ورزشگاهها است. نبود زمینهای مناسب برای میزبانی، کمبود سرمایهگذاریهای خصوصی، سوءمدیریت در نگهداری و تعمیرات ورزشگاهها و تعارض منافع در سطوح مدیریتی از جمله چالشهایی هستند که لیگ را از مسیر حرفهای شدن دور کردهاند. در همین خصوص در طی گفتگویی واعظ آشتیانی مدیرعامل اسبق باشگاه استقلال تهران درباره اینکه عدم توانایی در تأمین زمین مناسب برای تیمهای بزرگ چه پیامی برای لیگ ما دارد؟ به نظر شما چنین وضعیتی چه تأثیری بر روی حرفهای بودن لیگ میگذارد؟ و آیا میتوانیم بگوییم که لیگ برتر ما واقعاً در مسیر حرفهای شدن است؟ گفت: سوال شما ابعاد مختلفی دارد که نیاز به بررسی دقیق دارد. از یک سو، بحث مدیریتی و فنی مطرح است که شامل تصمیمگیریهای نادرست و عدم برنامهریزی منسجم در سطوح مختلف مدیریت فوتبال میشود. از سوی دیگر، مشکلاتی در مسائل سختافزاری و نرمافزاری وجود دارد که نشاندهنده ضعف در زیرساختها و عدم سرمایهگذاری کافی است.
وی افزود: فوتبالی که ۲۴ سال است به عنوان حرفهای معرفی میشود، به جای بهتر شدن، روز به روز در حال سقوط است. ما هنوز نتوانستهایم زیرساختهای مناسبی برای برگزاری مسابقات در سطح حرفهای فراهم کنیم و این مشکل به تمامی جوانب فوتبال کشور سرایت کرده است.
سرمایهگذاری خصوصی در فوتبال و ورزش ایران کمتر دیده میشود و بیشتر سرمایهگذاران دولتی یا خصولتی هستند؟ آیا این مسئله به دلیل عدم سودآوری فوتبال در ایران است یا دلایل دیگری هم وجود دارد؟
در کشور ما، ورزش توجیه اقتصادی ندارد و این یکی از دلایلی است که بخش خصوصی کمتر وارد این عرصه میشود. دولتیها و خصولتیها به جای حمایت از بخش خصوصی، به رقابت با آنها میپردازند که این موضوع نه تنها در حوزه ورزش، بلکه در بسیاری از صنایع دیگر نیز دیده میشود. برای جذب سرمایهگذاری خصوصی، باید اطمینان حاصل شود که شرایط برای سودآوری و رقابت عادلانه فراهم است، اما متأسفانه این شرایط در فوتبال ایران وجود ندارد و همین باعث شده تا بخش خصوصی تمایلی به ورود به این عرصه نداشته باشد.
چرا با وجود اینکه ورزشگاهها تحت مسئولیت دولتها هستند، شرایط نگهداری و تعمیرات آنها به درستی انجام نمیشود؟ آیا عدم تخصیص بودجه کافی به این امر مرتبط است یا مشکلات مدیریتی و نظارتی وجود دارد؟
وظایف نگهداری و تعمیرات ورزشگاهها به درستی انجام نشده است. آیا بودجه کافی نداشتن میتواند دلیل این مسئله باشد؟ فدراسیون فوتبال چقدر توانسته است با وزارت ورزش و دیگر مسئولان مرتبط هماهنگی لازم را داشته باشد؟ این مشکلات به سالهای گذشته برمیگردد و امروز به نقطهای رسیدهایم که به هم ریختگی در فوتبال کشور دیده میشود. باید در نظر داشت که نگهداری و تعمیرات ورزشگاهها به نوعی نمایانگر سطح مدیریتی و برنامهریزی در کل ورزش کشور است و وقتی در این بخش دچار ضعف هستیم، طبیعتاً این ضعف در تمامی بخشهای دیگر نیز مشهود خواهد بود.
تعارض منافع در این مسائل چه نقشی دارد؟ به عنوان مثال، مدیرکل ورزش و جوانان استان تهران عضو کمیته داوران فدراسیون فوتبال شده و زیرمجموعه خودش را کنترل میکند. آیا این مسئله باعث مشکلاتی در مدیریت نمیشود؟ و آیا این موضوع را باید به عنوان یک نقص بزرگ در سیستم مدیریت ورزش کشور تلقی کرد؟
این یک تعارض منافع آشکار است. نمیتوان همزمان در دو مسئولیت مختلف فعالیت کرد. این تعارض منافع، قطعاً جای بحث دارد و میتواند توسط دستگاههای نظارتی پیگیری شود. وقتی که فردی در دو سمت مختلف که به نوعی با یکدیگر در ارتباط هستند، مسئولیت دارد، نمیتواند به طور کامل بیطرفی و عدالت را رعایت کند. این موضوع باعث ایجاد شک و تردید در مورد تصمیمگیریها و عملکرد آن فرد میشود و در نهایت به اعتماد عمومی ضربه میزند.
چرا مشکلات سختافزاری ورزشگاهها به این حد رسیده است که تیمها نمیتوانند در ورزشگاههای اصلی خود بازی کنند؟ آیا این نشاندهنده سوءمدیریت در برنامهریزیها نیست؟
مشکلاتی مانند بارندگی و چکه کردن سقف در ورزشگاهها نشاندهنده سوءمدیریت و نبود برنامهریزی مناسب است. ما در ورزش کشور، به ویژه در فوتبال، با مشکل کمبود قوانین بازدارنده و ضعف در اجرای قوانین مواجه هستیم. این مسائل باعث شده که مشکلات ورزشگاهها و دیگر زیرساختهای ورزشی به مرور زمان انباشته شود و امروز به وضعیتی برسیم که دیگر تیمها نتوانند در ورزشگاههای خود بازی کنند. باید توجه داشت که این مشکلات نه تنها تأثیر مستقیم بر کیفیت مسابقات دارد، بلکه به کلیت فوتبال کشور لطمه میزند.
آیا باید قوانین و مقررات در ورزشگاهها و استادیومها بازنگری شوند تا از بروز ناهنجاریها جلوگیری شود؟ و این تغییرات چطور میتواند به بهبود وضعیت فوتبال کمک کند؟
قوانین فعلی استادیومهای ما کارآمد نیستند و بازدارندگی کافی ندارند. باید تجدید نظر در قوانین انجام شود و مجازاتهای بازدارنده تعیین گردد. مدیران باید مسئولیتهای خود را به درستی انجام دهند و اگر توانایی مدیریت ندارند، کار را به افراد کارآمدتر بسپارند. تغییرات قانونی میتواند به کاهش ناهنجاریها و ارتقای سطح حرفهایگری در فوتبال کمک کند، اما این تنها یک بخش از ماجراست. اجرای درست و به موقع این قوانین نیز اهمیت بسیاری دارد و بدون آن، هرگونه تغییرات قانونی بیفایده خواهد بود.
نظرتان درباره بازیهای اخیر که در شرایطی ناهنجار برگزار شدند چیست؟ مانند بازی استقلال خوزستان که حواشی زیادی داشت. آیا این حواشی نشاندهنده ضعف مدیریت فرهنگی و نظارتی در فوتبال نیست؟
من مدتی است که فوتبال را دنبال نمیکنم، اما این حواشی نشاندهنده ضعف در مدیریت فرهنگی باشگاهها و فدراسیون فوتبال است. قوانین و مقررات در استادیومهای ما به درستی اجرا نمیشوند و نیاز به یک تجدید نظر جدی دارند. حواشی و ناهنجاریهایی که در برخی از بازیهای اخیر شاهد بودیم، نشاندهنده عدم نظارت کافی و ضعف در اجرای مقررات است. اگر ما نتوانیم فرهنگسازی مناسبی در این زمینه انجام دهیم و قوانین را به درستی اعمال کنیم، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که فوتبال ما به سمت حرفهای شدن حرکت کند.
چرا تیم ملی خارج از تهران بازی میکند و زمین مناسبی برای بازیهایش ندارد؟ آیا این مسئله به دلیل مشکلات سختافزاری است یا اهداف دیگری در میان است؟ و آیا این وضعیت بر روحیه و عملکرد تیم ملی تأثیر نمیگذارد؟
در برخی کشورها، بازیهای ملی به دلایل فرهنگی و توریستی در شهرهای دیگر برگزار میشود، اما در اینجا به دلیل مشکلات سختافزاری این اتفاق میافتد. سوءمدیریت و نبود برنامهریزی صحیح در این مسئله دخیل است. وقتی تیم ملی نمیتواند در ورزشگاه اصلی خود در پایتخت بازی کند، این نشاندهنده مشکلات جدی در سطح زیرساختهای ورزشی کشور است. این مسئله نه تنها بر روی عملکرد تیم ملی تأثیر منفی میگذارد، بلکه به طور کلی اعتبار فوتبال ما را در سطح بینالمللی زیر سوال میبرد. باید این مشکلات را به سرعت رفع کنیم و شرایطی فراهم کنیم که تیم ملی بتواند در بهترین زمینهای کشور بازی کند.
انتهای پیام/