به گزارش خبرگزاری دانشجو، میثم سعادتی ؛ در سالهای اخیر سرقتهای آشکاری در مورد این توپ زیبا وجود دارد. ضمن اینکه باید در نظر داشت ما به این واقعیت اشاره نمیکنیم که پله و مارادونا هرگز واجد شرایط برای بردن توپ طلا نبودند، چون در زمان بازی آنها توپ طلا به بازیکنان غیر اروپایی داده نمیشد. بالون دور فهرست بلندبالایی از برندگان دارد ولی همه آنها منصفانه نبودهاند. به مناسبت نزدیک بودن مراسم توپ طلا در اینجا ۱۰ مورد از بحثبرانگیزترین برندگان تاکنون و استدلالهایی برای اینکه چه کسی باید روی صحنه میایستاد آورده شده است. شما با چند نفر موافقید؟ مراسم توپ طلا دوشنبه برگزار میشود.
بوفون، ستاره جام جهانی یا کاناوارو، رهبر دفاعی؟
سال ۲۰۰۶ سال دشواری برای توپ طلا بود. زیدان به عنوان گیراترین بازیکن جام جهانی در بزرگترین صحنه، سرش را در سینه حریف فرو کرد و آن شب با شرمندگی از تونل المپیاستادیون عبور کرد تا دیگر فوتبال بازی نکند.
در همین حال، کابوس کالچوپولی یوونتوس، تعداد ستارههایی را که میتوانستند BDO (Ballon d’Or) از تیم پیروز جام جهانی در عین حال تا حدودی کسلکننده ایتالیا کسب کنند، محدود کرد. زیرا صحنه داخلی فوتبال ایتالیا بهرغم شکوه بینالمللی آلوده بود. فابیو کاناوارو خط دفاعی ایتالیا و یووه را رهبری کرد و به رئال مادرید رفت و این او را به کاندیدای اصلی تبدیل کرد:، اما جیجی بوفون مسلما برای آتزوری بسیار تاثیرگذارتر بود و همچنین با یوونتوس یک عنوان را به دست آورد.
تفاوت؟ دروازهبان با بانوی پیر تا پایان سقوط بانوی پیر با آنها باقی ماند و برای رایدهندگان انتخاب یک بازیکن که در سطح درجه دوم بازی میکند به عنوان بهترین در جهان انتخاب دشواری بود. با این حال، سطحی که بوفون در آن سال بازی کرد، این سوال را مطرح میکند: آیا دروازهبانی در عصر مدرن، عملکرد کاملتری برای باشگاه و کشورش ارائه کرده است؟
۹- سال ۱۹۶۰:
پوشکاش، غول گلزنی یا سوارز، اسطوره بارسلونا؟
از آنجایی که برخی چیزها هرگز تغییر نمیکنند، بارسلونا قهرمان اسپانیا در فصل ۶۰/۱۹۵۹ شد، در حالی که در همان سال رقیب سرسختشان رئال مادرید جام اروپا را بالای سر برد. لوئیس سوارز نماد بارسا در پایان آن فصل به خاطر نمایشهایش توپ طلای سال ۱۹۶۰ را دریافت کرد، اما ستاره لوس بلانکوس برای این عنوان بسیار سزاوارتر بود.
فرنس پوشکاش نه تنها در فصل ۶۰/۵۹ در ۳۶ بازی ۴۷ گل به ثمر رساند، بلکه در فینال جام ملتهای اروپا نیز ۴ گل به ثمر رساند (این دیوانهکننده است) رئال مادرید در بزرگترین صحنه اینتراخت فرانکفورت را شکست داد. بارسلونا فقط در سال ۱۹۶۰ به صورت رودررو این عنوان را به دست آورد: پوشکاش در لیگ دوم شد و در رایگیری مقابل رقیب لالیگایی در توپ طلا دوم شد.
بیایید منصفانه نگاه کنیم. حداقل تا جایی که میتوانیم. اهدای توپ طلا در سال ۲۰۰۱ به مایکل اوون یکی از مسخرهترین نتایج تاریخ فوتبال به دلایل مختلف است: مهاجم جوان انگلیسی در آن فصل حتی در لیگ قهرمانان اروپا بازی نمیکرد، حتی یک عنوان قهرمانی لیگ را به دست نیاورد و فقط در تمام مدت لیگ ۱۶ گل به ثمر رساند.
به همین ترتیب، رقابت زیادی برای توپ طلا وجود نداشت. اگر صرفا از روی دستاوردها رای میدادید، اوون تنها یک بازی منحصر به فرد را با لیورپول انجام داد و بهترین بازیکن آنها بود. این تا حدودی عنوان او را توجیه میکند.
اما بحث اینجاست که برخی میگویند او هرگز توانایی تاجگذاری به عنوان بهترین بازیکن روی زمین را نداشت. رائول و الیور کان هر دو ادعایی در این مورد داشتند. اولی لالیگا را برد، دومی لیگ قهرمانان را برد. هر دو برای تیمهایشان تاثیرگذار بودند، اما موارد برجستهای برای این جایزه نبودند. بسته به اینکه چقدر عصبانی هستید که اوون توپ طلا را دریافت کرده است، هر کدام میتوانست انتخاب خوبی باشد.
۷- ۱۹۵۶: متیوز، شوالیه محبوب یا دی استفانو، مغز متفکر؟
پیشنهاد اینکه سر استنلی متیوز، قهرمان محبوب انگلیسی، به عنوان برنده افتتاحیه توپ طلا و تنها فوتبالیستی که تا به حال قبل از آویختن کفشهایش لقب شوالیه را دریافت کرده است، سزاوار جلال نبوده است کار بیهودهای است.
فصل ۱۹۵۵/۵۶ بلکپول خوب بود، اما دیدنی نبود. متیوس در آن زمان فراتر از اوج خود بود و این جایزه هدیهای به سبک جان وین برای قدردانی از حرفه باشکوهی که قبلا داشت بود. در همین حال، آلفردو دی استفانو در دوران اوج شگفتانگیز خود بود و رئال مادرید را به یکی از چندین جام اروپایی رساند. انتخاب آلفردو دی استفانو به عنوان برنده اولین BDO نیز قابل توجه میبود. البته این جایزهای بود که برای همیشه با موفقیت در جام ملتهای اروپا همراه میشد، اما در روزهای اولیه این جایزه، غیراروپاییها واجد شرایط نبودند. دی استفانو در اکتبر همان سال یک شهروند اسپانیایی تابعیت شد و میتوانست پلی بین دنیای قدیم و جدید باشد. دی استفانو آن سال دوم شد و سال بعد اول.
۶- ۲۰۱۸: مودریچ، چهرهای متفاوت یا ستارگان بیرقیب؟
خیلی ظالمانه به نظر میرسد که بگوییم پس از سالها تسلط خستهکننده مسی/رونالدو، در نهایت دادن جایزه به شخص دیگری اشتباه بود. هرگز قرار نبود دیگری مانند آنها وجود داشته باشد و دادن آن به لوکا مودریچ، شخصی کاملا متفاوت، با طراوت بود. اما در عین حال اشتباه هم به نظر میرسید.
کریستیانو رونالدو در راه رسیدن به سومین قهرمانی متوالی در لیگ قهرمانان اروپا در همان بازیها ۴۴ گل به ثمر رساند. در آن رقابت او فوق ستاره غیرقابل انکار تیم بود. هرچند مودریچ در آن تیم تاثیرگذار بود. در همین حال، ممکن است محمد صلاح فینال آن فصل را باخته باشد، اما او موفق شد یک تیم غیرمعمول لیورپول را به نمایش بگذارد و در ۳۶ بازی بیسابقه (در آن زمان) ۳۲ گل لیگ برتر را به ثمر رساند.
هر دوی آنها فریاد میزدند، همانطور که آنتوان گریزمان، به عنوان تکیه گاه دومین تیم قهرمان جام جهانی فرانسه و قلب قهرمانان لیگ اروپا اتلتیکو مادرید این کار را میکرد. آنها وقتی به گذشته نگاه میکنند، مسلما قویترین برنده این رقابتها هستند. البته مودریچ فصل فوقالعادهای داشت، اما آیا این فصل در تاریخ ثبت شده است؟
۵- ۲۰۱۹: ویرجیل فن دایک باید بر لیونل مسی پیروز میشد
هرگز فرصت بهتری به جز آن سال برای یک مدافع میانی برای بردن توپ طلا وجود نداشت. از زمانی که فابیو کاناوارو به عنوان یک مدافع در بالای جهان ایستاده بود تا سال ۲۰۱۹. و ویرجیل فن دایک به وضوح بهترین مدافع میانی جهان در آن مقطع بود.
قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا دستاورد برجسته او بود. اگر این جایزه برای برجستهترین فوتبالیست روی کره زمین در یکسال باشد، به سادگی هیچ بازیکن دیگری در آن سال در سطح تسلط او وجود نداشت. افسوس، رایدهندگان تصمیم دیگری گرفتند.
۲۰۱۹ سال خوبی برای مسی بود و یک قهرمانی دیگر در لیگ در بارسا به دست آورد. اما خروج از لیگ قهرمانان به دست رم با تیتر «برخاسته از ویرانههای خود» به سختی مسی را شایسته دریافت BDO میکرد. آیا مسی به اندازه کافی توپ طلا در قفسه خود نداشت؟!
۴- ۲۰۱۳: کریستیانو، برنده بحثبرانگیز یا ریبری، روح بایرن؟
سال ۲۰۱۳ به سادگی سال بایرن مونیخ بود و هیچکس در سال ۲۰۱۳ مانند فرانک ریبری بایرن مونیخ نبود.
باواریاییها زیرنظر یوپ هاینکس سهگانه را به دست آوردند و در ومبلی به بهای شکست رقیب سرسخت خود بوروسیا دورتموند یک عنوان قهرمانی اروپا را به دست آوردند. اما این تنها کسری از دستاوردهای آنها بود و ۳۰ رکورد فوقالعاده در فوتبال آلمان شکسته شد. ریبری در این موفقیت نقش اساسی داشت: مطمئنا، او ممکن است کمتر از رونالدو یا مسی گلزنی کند، اما در واقع پاس گلهای بیشتری به ثبت رساند. با این حال، در حال حاضر، ما کاملا در عصر آمار بودیم: محور GOAT دو تیم بزرگ رئال و بارسا، بازی را با اعدادی که دیگران نمیتوانستند مطابقت دهند، تغییر داده بودند و شاید ریبری قربانی آن بود. اما در آن کمپین باشکوه، تاثیر او را نمیتوان صرفا در اعداد سنجید.
۳- ۲۰۱۰: اسنایدر، معجزهگر سال یا مسی، برنده همیشه؟
هنوز هم تا به امروز، وسلی اسنایدر سال ۲۰۱۰ مملو از افسانههاست. اگر یک پای دراز از سوی ایکر کاسیاس در فینال جام جهانی مقابل ضربه روبن نبود، شاید این بازیکن تبدیل به کسی میشد که چهار جام را تکمیل میکرد.
اسنایدر جواهر، نابغه و پسر تیم سهگانه ژوزه مورینیو اینترمیلان بود. البته با فرض اینکه خوزه خودش جواهر تیم نبود. در حالی که بعدها شکست در فینال جام جهانی بیاهمیت در نظر گرفته شد و لوکا مودریچ برنده توپ طلای ۲۰۱۸ شد چرا برای این هلندی چنین چیزی حساب نشد؟ سکوی آن سال متعلق به لاماسیا بود که ژاوی، آندرس اینیستا و لیونل مسی سربلند ایستاده بودند و سه بازیکن برتر روی زمین را تاجگذاری کردند. بله، لئو از نظر آماری ۱۲ ماه باورنکردنی داشت. اما اسنایدر از نگاه کردن به آن سه نفر ناراحت شد. مخصوصا زمانی که او یک لیگ قهرمانان را به قیمت حذف هر سه آنها فتح کرد و مسی او را در فینال جام جهانی شکست نداده بود. هنوز هم برای برخی از طرفداران این عملکرد بینظیر است.
۲- ۲۰۰۴/۲۰۰۳: آنری، نماد ناکامی در برابر ندود و شوچنکو؟
تیری آنری فینال لیگ قهرمانان و جام جهانی را در سال ۲۰۰۶ از دست داد: اگر هر دو را بالا میبرد، قطعا عنوان برنده توپ طلای آن سال را به خود اختصاص میداد. اما صادقانه بگویم، اینکه او زودتر برنده این عنوان نشد، یکی از بزرگترین جنایات در فوتبال معاصر است. در سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴، هنری نشان داد چه نابغهای است. در فصل ۲۰۰۲/۰۳، او ۲۰ پاس گل در لیگ برتر ثبت کرد که همه آنها در جریان بازی بودند، در حالی که در فصل بعد، او ۳۰ گل در یک دوره شکستناپذیر آرسنال به ثمر رساند. با این حال، در هر دو مورد، BDO به ترتیب به سوپراستارهای عالی سری A، پاول ندود و آندری شوچنکو اهدا شد. هر دو بازیکن در مسابقات قهرمانی اسکودتو ابریشمی و درخشان بودند، اما هیچکدام طعم شکوه لیگ قهرمانان را نچشیدند. اینکه آیا شما احساس میکنید که آنها به صورت فردی بهتر از هنری هستند یا خیر، یک موضوع است.
۱- ۲۰۲۱/۲۰۲۰: لواندوفسکی، قربانی همهگیری یا مسی، برنده نهایی؟
سال ۲۰۲۱ برای لیونل مسی دقیقا سال پرنعمتی نبود: یک کوپا دل ری برای آخرین فصل خود در بارسلون قبل از انتقال اشکبار به PSG، جایی که او در اولین فصل خود با مشکل مواجه شد. البته، یک کوپا امریکا در این بین به عنوان اولین جام بینالمللی او مسی را به یک نامزد برای این جایزه تبدیل کرد (بهرغم اینکه آنخل دی ماریا مسلما نقش مهمی در آن برد داشت).
رابرت لواندوفسکی حق دارد کمی دلخور شود، با توجه به اینکه او در آن فصل ۴۱ گل بوندسلیگایی را در یکی دیگر از قهرمانیهای بایرن به ثمر رساند. اما واقعا، حتی در حال حاضر، گلایه واقعی مرد لهستانی اصلا از مسی یا رایدهندگانی نیست که او را نادیده گرفتند. این با فرانس فوتبال است که اهدای جایزه را در آن سالی که آشکارا متعلق به او و تنها او بود، لغو کرد.
مطمئنا، او باید در سال ۲۰۲۱ مقابل مسی پیروز میشد. اما در سال ۲۰۲۰ BDO بهطور کامل لغو شد، زمانی که او به راحتی مسلطترین و کاملا اجتنابناپذیرترین فوتبالیست روی کره زمین بود و بایرن را به شش جام رساند! این ظالمانه بود.
«توپ طلا» ارزشمندترین جایزه فردی در دنیای فوتبال است که اولینبار در سال ۱۹۵۶ از سوی مجله فرانسوی فرانس فوتبال برگزار شد و جدیدترین مراسم آن دوشنبه در پاریس برگزار میشود. در این شب بهترین بازیکن مرد و زن سال انتخاب میشوند.