به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو _ فاطمه قدیری؛ تا به حال شده رو به روی آئینه بایستید و از خودتان بپرسید آیا جزئی در صورت شما مشکل دارد؟ یا نه، آیا تا به حال برای شما اتفاق افتاده است که با دیدن ویدیوهای اینستاگرامی و تبلیغ مدلهای زیبایی به این نتیجه برسید که بینی شما دارای نقص است و لازم است با جراحی و یا دیگر روشها تغییری ایجاد کنید؟ اصلا در پس ذهن خودتان احتمال انجام عمل بینی و یا تغییرات دیگری همچون تزریق فیلر و لیفت بینی بدون بیهوشی و ... را میدهید؟
با توجه به اینکه علائم زیبایی در طول زمان و در موقعیتهای جغرافیایی متفاوت تغییر میکنند، آرزوی داشتن یک نوع خاص از زیبایی میتواند خطرناک باشد. برای مثال در برخی فرهنگها داشتن پوست روشن زنان یکی از المانهای جذابیت است، زیرا نشان میدهد که زنان در بیرون کار نمیکنند. در مقابل، بسیاری از فرهنگهای غربی برنزه شدن را نشانه سلامت و زیبایی میدانند.
ما طی یکی چند دهه اخیر، رسانهها و شبکههای اجتماعی، تصاویر و ویدئوهای سلبریتیها و اینفلوئنسرها به شدت بر روی مفهوم زیبایی تأثیرگذاشته اند. این تصاویر غالباً شامل چهرههایی با بینیهای کوچک و صورتهای باریک است که به عنوان معیارهای زیبایی جدید مطرح شدهاند؛ و نه تنها بر روی تصور جوانان از زیبایی تأثیر گذاشته، بلکه احساس نیاز به تغییر در ظاهر را نیز افزایش داده ست.
در رتبه بندی جهانی عملهای زیبایی ایران از رتبه هجدهم در سال ۲۰۱۶ به رتبه دوازدهم در سال ۲۰۲۲ جهش کرد. به گفته ایساپس، حدود ۳۲۰ هزار عمل جراحی و غیرجراحی در سال ۲۰۲۲ انجام شده است که جراحی بینی یا رینوپلاستی رایجترین آنهاست.
بالاترین میزان عملهای جراحی پلاستیک در دنیا به ترتیب در اختیار کشورهای آمریکا، برزیل، کرهجنوبی و هند است و ایران در این آمار رتبه بیستم را به خود اختصاص داده است. با این وجود، رتبه اول جهان در جراحی بینی متعلق به ایران است. بر اساس تحقیقات، در سال ۱۴۰۱ بیش از ۲۰۰ هزار جراحی بینی در کشور انجام شده است که حدود ۷۰ درصد متقاضیان آن زنان بودند که برای دستیابی به ظاهری ایدهآل و مطابق با استانداردهای زیبایی مدرن به این عمل روی آوردند.
در جامعهای که زیبایی ظاهری به شدت مورد تأکید است، بسیاری از زنان احساس میکنند که برای جلب توجه و تأیید اجتماعی باید تغییراتی در ظاهر خود ایجاد کنند. این فشارهای اجتماعی میتواند به نوعی احساس ناکافی بودن و کمبود را در آنها ایجاد کند. باید در نظر داشته باشیم که بسیاری از زنان به دلیل تجربیات تلخی که از قضاوتهای اجتماعی و تمسخر دارند، به جراحی بینی روی میآورند.
۱. مائده میگوید هر زمان که از کنار گروهی از افراد عبور میکنم، سعی میکنم به صورتی که جلب توجه نکنم صورتم را با دستم بپوشانم یا سرم را بچرخانم تا کسی متوجه نقص بزرگ صورت من نشود. وقتی کسی از من عکس میگیرد، باید آن را تایید کنم و تصمیم بگیرم که آیا میتواند آن را در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارد یا نه. من هر کار میکنم تا عکسی از نیم رخ من گرفته نشود. از سنین بسیار پایین یاد گرفتم که چگونه ژست بگیرم که بینی ام را زیبا و یا حداقل تا حد ممکن کوچک نشان داده شود.
از حدود ۱۱ سالگی شروع به صحبت در مورد عمل جراحی بینی با خانواده کردم و پس از هربار پیش کشیدن این موضوع با بازخوردهای تهاجمی و منفی آنها مواجه شدم. در نوجوانی به این فکر میکردم که چرا بینی عادی ندارم و شبیه دوستانم نیستم. حالا ۲۵ ساله هستم و هنوز عمل بینی انجام نداده ام ولی همیشه و به صورت مخفیانه به انجام آن فکر میکنم. مطمئن هستم روزی که بتوانم هزینه این عمل را به تنهایی پرداخت کنم، هیچ مانعی برای رسیدن به این آرزوی دیرینه وجود ندارد.
۲. تارا میگوید بچهتر که بودم فکر میکردم تنها کسی که با بینیام مشکل دارد خودم هستم. اما با بالا رفتن سنم و شنیدن القابی مانند «جادوگر» و «کلاغ» از زبان دوستان و اطرافیانم به من ثابت شد که بینی من واقعاً بزرگ است. در جامعه هم کلاسیها و دوستانم افراد زیادی را ندیدم که شبیه به من باشند و این تنها باعث بیشتر شدن احساس ناامنی در من میشد. پس مدتی توجهم نسبت به دماغ خودم و دیگران تبدیل به یک وسواس آزار دهنده شد؛ بنابراین برای جراحی بینی اقدام کردم و از دکتر خواستم که کوچکترین دماغی که تا به حال دیده را برای من بسازد. پس از جراحی بینی بسیار از خودم راضی بودم و حس میکردم زندگی برای من جور دیگری شده است. اما حالا پس از گذشت چندسال، صادقانه میگویم که اگر میتوانستم زمان را به عقب برگردانم، هرگز عمل بینی انجام نمیدادم. این عمل بخشی از هویت من را از بین برد. بینی که الان دارم با بقیه صورتم مطابقت ندارد و من باید بین زندگی کردن با یک صورت نا موزون و تغییرات بیشتر یک راه را انتخاب کنم.
۳. اما در میان قصههای گفته شده، داستان نوشین از همه پر غصهتر است. او میگوید که از نوجوانی در فکر عمل بینی بوده است و توضیح میدهد: در ۱۹ سالگی، به پیشنهاد مدیر سالنی که در آن کار میکردم به پزشکی مراجعه کردم تا لیفت بینی انجام دهم. روز بعد از عمل متوجه شدم نخ از نوک بینی من بیرون زده و مجددا به مطبی که در آن لیفت انجام داده بودم مراجعه کردم. دکتر زمان چیدن نخ، نوک بینی من را زخم کرد ولی با اطمینان به اینکه مشکلی نیست من را به خانه فرستاد. پس از مدتی فرو رفتگی نوک بینی من بیشتر شد و ناچارا برای بار سوم به سمت مطب دکتر که حالا تغییر کرده بود و در یک خانه ویلایی بود حرکت کردم.
دکتر که پس از آن روز فهمیدم در اصل تتو کار و فروشنده لوازم آرایش بوده، پس از معاینه گفت با تزریق مقداری ژل مشکل را حل میکند. اما بلافاصله پس از تزریق بینی من به رنگ سفید در آمد که بعدها متوجه شدم همان زمان بود که نکروز اتفاق افتاد. دکتر و دستیارانش بسیار ترسیده بودند، دو نفر به زور دستهای من را گرفتند تا دکتر ژل بینی را با یرنگ بزرگی تخلیه کند. صورتم به شدت خونریزی میکرد و دکتر برای بند آوردن خونریزی از دستگاه پلکسر (دستگاهی برای سوزاندن خال) استفاده کرد و با سوزاندن پوست و گوشت و استخوانم خونریزی را بند آورد؛ پس از بند آمدن خونریزی بوی گوشت پخته شده همه جا را برداشته بود.
پس از سه روز تخریب بافت بینی من شروع شد و پس از دو هفته بینی من تخلیه شد. شش ماه با یک حفره بزرگ روی بینی زندگی کردم و پس از آن پیوند پوست انجام شد و بعد از آن پیوند غضروف از دنده انجام دادم. حالا دیگر در دماغم حفرهای نیست ولی برای ساخت یک بینی قابل قبول، جراحیهای بیشتری پیش رو دارم.
به گفته یک متخصص گوش حلق و بینی، حدود ۳۰ درصد مراجعین هیچ نیازی به جراحی زیبایی ندارند و خیلی از آنها تحت تاثیر تبلیغات فریبنده به سراغ این کار میروند. در این میان هم سن جراحیهای زیبایی در کشور کاهش چشمگیری پیدا کرده است.
تب زیبایی در کشور تا جایی بالا گرفته که خیلی از افراد برای انجام جراحی زیبایی وام میگیرند تا از پس هزینههای جراحی بربیایند. خیلی از کلینیکها نیز اعلام میکنند که هزینه را به صورت اقساطی دریافت میکنند. بعضی کلینیکها طلا هم بهعنوان ضمانت قبول میکنند! به طوری که فرد معادل مبلغی که قرار است بهصورت اقساط پرداخت کند، طلاهای خود را به کلینیک میسپارد و بعد از تسویهحساب، آن مقدار طلا به او برگردانده میشود.