به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو _ فاطمه قدیری، سقط القایی جنین، یکی از مسائل پیچیده و حساس در حوزه پزشکی، اجتماعی و اخلاقی است که پیامدهای آن فراتر از جنبههای جسمی، به حیطههای عمیق روانی و معنوی نیز گسترش مییابد. این تجربه میتواند والدین، بهویژه مادران را با احساسات ضدونقیضی نظیر عذاب وجدان، پشیمانی و تنهایی مواجه سازد. پرسش از حقانیت تصمیم، تعارضات اخلاقی و عواقب روانی پس از این اقدام، مسائلی هستند که در زندگی بسیاری از افراد، جایگاهی مهم پیدا میکنند و احساس گناه، عذاب وجدان، اضطراب، افسردگی و حتی انزوای اجتماعی از پیامدهای رایج این تجربه هستند
سقط جنین، در بسیاری از موارد، یک تصمیم ناگهانی نیست. این تصمیم اغلب پس از روزها و گاه هفتهها فکر و تردید گرفته میشود. هرچند که ممکن است دلایل این انتخاب در ذهن افراد منطقی به نظر برسد، اما احساسات پس از سقط حقیقت وجودی انسان را نمایان می کند واغلب با منطق سازگار نیست. بسیاری از مادران، اختیار و ارادهای برای سقط جنین ندارند و آنها نیستند که برای اینکار تصمیم میگیرند. بر اساس مطالعات انجام شده، گرفتن حق زندگی از یک موجود زنده در باور مادران تجربهگر سقط جنین، مصداق بیعدالتی است. برای مادران، این تصمیم میتواند به یک تعارض درونی منجر شود. از یک طرف، برخی از زنان معتقدند که این اقدام، انتخاب درستی بوده است؛ از طرف دیگر، این باور با احساس عمیق گناه و پشیمانی همراه است. بسیاری از مادران، سقط جنین را با اکراه، اجبار یا تحت تاثیر عوامل محیطی، اجتماعی و فرهنگی انجام میدهند و از عمق وجود با آن موافق نبودهاند.
یک زن ۳۲ ساله که جنین خود را سقط کرده میگوید: من هر روز به این فکر میکنم که اگر آن کودک به دنیا میآمد، زندگیام چگونه بود.
در حالی که تمرکز اغلب بر مادران قرار میگیرد، نباید فراموش کرد که پدران نیز بخشی از این تجربه هستند. برای بسیاری از مردان، سقط جنین یک تجربه مبهم و دشوار است. آنها ممکن است درگیر احساساتی نظیر خشم، غم، بیقدرتی و حتی حس از دست دادن شوند.
یک مرد ۴۰ ساله که به دلیل مشکلات مالی و عدم آمادگی همسرش اقدام به سقط جنین کرده بودند، میگوید: من همیشه به آن کودک فکر میکنم. گاهی احساس میکنم که نتوانستم از خانوادهام محافظت کنم. این یک حس مداوم است که مرا آزار میدهد.
مردان بهطور معمول، کمتر از زنان درباره احساسات خود صحبت میکنند. این سکوت، اغلب باعث میشود که آنها احساس انزوا کنند و حتی نتوانند به همسر یا شریک زندگی خود در پردازش این تجربه کمک کنند. در مواردی، این انزوا به اختلافات زناشویی و حتی فروپاشی روابط میانجامد.
پیامدهای روانی سقط جنین بسیار گسترده است و میتواند از افسردگی و اضطراب گرفته تا اختلال استرس پس از سانحه PTSD)) متغیر باشد. مطالعات نشان دادهاند که بیش از نیمی از زنانی که سقط را تجربه میکنند، در ماههای اول پس از آن، علائم روانی نظیر بیخوابی، کابوس، یا حملات پنیک را گزارش میدهند.
یکی از پژوهشگران روانشناسی میگوید: سقط جنین، بهویژه در زنانی که به دلایل غیرارادی مجبور به این کار شدهاند، میتواند به یک زخم روانی عمیق تبدیل شود. این زخم نیازمند درمان و حمایت طولانیمدت است.
در موارد شدید، مادران ممکن است دچار احساس گناه بیمارگونه شوند، به طوری که تمام جوانب زندگی آنها تحت تأثیر قرار گیرد. از دست دادن علاقه به فعالیتهای روزمره، افت عملکرد در کار و روابط اجتماعی، و حتی افکار خودکشی از پیامدهای روانی رایج هستند.
سقط جنین اغلب میتواند روابط زناشویی را تحت تأثیر قرار دهد. در موارد اندکی، این تجربه میتواند زوجین را به یکدیگر نزدیکتر کند، چرا که هر دو تلاش میکنند تا با یکدیگر در مقابله با این تجربه سخت و عذاب وجدان فراگیر همکاری کنند. با این حال، در بسیاری از موارد، سقط جنین منجر به فاصله گرفتن زوجین از یکدیگر میشود.
یکی از زنان با تجربه سقط القایی میگوید: بعد از سقط، احساس میکردم که شوهرم مرا درک نمیکند. هر بار که درباره احساساتم صحبت میکردم، او فقط میگفت که باید فراموش کنیم. اما فراموش کردن برای من غیرممکن بود.
این اختلافات اغلب ناشی از تفاوت در نحوه پردازش احساسات میان مردان و زنان است. در حالی که زنان معمولاً به حمایت عاطفی و ابراز احساسات نیاز دارند، مردان ممکن است تمایل به منطقیسازی و سرکوب احساسات داشته باشند. این تفاوتها میتواند به سوءتفاهم و حتی تنشهای جدی منجر شود.
یکی دیگر از پیامدهای رایج سقط جنین، احساس انزوای اجتماعی است. بسیاری از والدینی که این تجربه را داشتهاند، از ترس قضاوت و محکومیت، از صحبت درباره آن خودداری میکنند. این انزوا میتواند تأثیرات منفی بر سلامت روانی داشته باشد و باعث شود که والدین نتوانند به درستی این تجربه را پردازش کنند.
مطالعات بینالمللی نشان میدهد که سالانه بیش از ۴۵ میلیون سقط عمدی در سراسر جهان انجام میشود. بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت WHO))، حدود ۴۰ درصد از این موارد در شرایط ناایمن صورت میگیرد که خطرات جسمی و روانی آن را افزایش میدهد. در ایران، آمار غیر رسمی نشان میدهد که سالانه بیش از ۴۵۰ هزار مورد سقط عمدی ثبت میشود. از این تعداد، درصد قابلتوجهی از مادران، علائم روانی نظیر افسردگی و اضطراب را تجربه میکنند.