پروژهای به نام «تفرقه»

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، علیاصغر تمن، دبیر اسبق شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی آذربایجان غربی گفت: صبح شنبه، آیین عزاداری علویون ارومیه به مناسبت شهادت امیرالمؤمنین (ع) برگزار شد. به ظاهر، این مراسم چیزی جز تجدید میثاق عاشقان ولایت با مولای متقیان نبود، اما در پشت پرده، دستی در کار بود تا این اجتماع را به مسیری دیگر بکشاند.
ماجرا از هفته قبل آغاز شد. پس از مراسم نوروزی کردهای ارومیه، زمزمههایی در فضای مجازی پیچید، اخباری که بیهیچ نام و نشانی منتشر میشد و سخن از تجمعی داشت که معلوم نبود متولی آن کیست. تبلیغات حسابشده و نحوه انتشار خبر، نشان میداد که اینبار عزاداری تنها یک مناسک دینی نیست، بلکه کسانی قصد دارند آن را به ابزاری برای اهداف خود بدل کنند. چهرههای آشنا، آنان که سالهاست در لابهلای اختلافات قومی کاسبی میکنند، فرصت را مغتنم شمردند و بر این آتش دمیدند، گویی برایشان وحدت مردم، تنها شعاری تهی است و تفرقه، میدانی برای امتیازگیریهای سیاسی!...
اما نقشه آنان زمانی بر باد رفت که حجتالاسلام والمسلمین سید مهدی قریشی و جمعی از محبان اهلبیت (ع)، از شیعه و سنی، از ترک و کرد، پا به میدان گذاشتند و اجازه ندادند که این مراسم به بیراهه کشیده شود. این بار هم، آنانی که در پشت پرده برای ایجاد اختلاف نقشه کشیده بودند، دست خالی ماندند!...
با این حال، همانگونه که رسم اختلاف افکنها و ضدانقلاب هاست، آنان که در میدان شکست میخورند، به فضای مجازی پناه میبرند. از روز قبل و بعد از مراسم ، گروههای قومگرا در شبکههای اجتماعی فراخوان دادند، سعی کردند فضای احساسی بسازند و از میان جمعیت، عدهای را به شعارهای تند قومی بکشانند. اما این حرکت نیز عقیم ماند. اغلب مردم، برای عزاداری آمده بودند، نه برای بازی در سناریوی از پیش نوشتهشده قومگرایان!... چند شعار محدود، چند تصویر گزینشی، همه آن چیزی بود که در نهایت توانستند از این شکست برای خود دستوپا کنند، تا بلکه در رسانههایشان، روایتی جعلی از آن بسازند!... و به نظر میرسد تا حدودی توانستند در تصویر سازی موفق باشند
به نظر حقیر اتفاق دو فروردین ماه و چند روز قبل مراسم نوروزی کرد های ارومیه این یک اتفاق ساده نبود، بلکه پردهای از یک اتاق فکری بود که به دنبال به هم زدن و ایجاد تصویر ناامنی و شکاف های قومی در ایران است. چند روز پیش، در جشن نوروز نیز همان سناریو تکرار شد. نوروز، جشنی که میتوانست نماد وحدت باشد، در دست برخی به ابزاری برای تفرقه و لشکر کشی سیاسی بدل شد. استفاده از نمادهایی که ریشه در اختلافات قومیتی داشت، حرکاتی که آشکارا در تضاد با قوانین این سرزمین بود، نشان داد که برخی نه به دنبال جشناند و نه به دنبال پاسداشت سنت، بلکه در پی بهانهای برای کشیدن مرزهای ساختگی میان مردمانی هستند که قرنها در کنار هم زیستهاند.
نقطه تلاقی این دو ماجرا، هدف مشترکی است که پشت آن نه عشق به یک قوم خاص، بلکه ریشه در دشمنی با مردم ایران اسلامی دارد. پروژهای که میکوشد مردمان این دیار را در برابر هم قرار دهد، تا از دل آن، هویتی جعلی بسازد که جز بر پایه دشمنی با جمهوری اسلامی، بر هیچ اصل دیگری استوار نیست. اما آنان که ایران را نه برگهای در نقشه، که خانهای از جنس ایمان و تاریخ میدانند، به خوبی میدانند که این بازی، بارها و بارها تکرار شده و هر بار نیز سرانجامی جز شکست نداشته است.
امروز، بیش از هر زمان دیگر، ایران به هوشیاری نیاز دارد. اختلاف گران و فتنهگران، مرز و مذهب نمیشناسند؛ هرجا که بتوانند، آتش اختلاف را روشن میکنند، گاه در عزای علی (ع)، گاه در جشن نوروز! تا به هدف اصلی خودشان برسد و برایشان هویت، مذهب، سنت و... مهم نیست! بلکه دنبال اهداف شوم خود هستند. اما مردم ایران، از جنس علیاند، و به نظرم این گزاره مهم است که حضرت علی (ع) را خود تفرقه شکست نداد! بلکه جهل مردم بود... این سرزمین، با خون شهیدانش پیمان بسته است که خانهای برای همه فرزندانش باشد؛ نه ترک، نه کرد، نه فارس، نه عرب، بلکه همه آنان که در این خاک، بر سر یک سفره نشستهاند.