آخرین اخبار:
کد خبر:۱۲۸۹۸۳۱

بازخوانی مردمی سند هوش مصنوعی آمریکا از دل ایران امروز

سند سیاست‌گذاری هوش مصنوعی آمریکا نوری است که از آن سوی مرزها، تصویری متفاوت از آینده ترسیم می‌کند؛ آینده‌ای که در آن عدالت فناورانه، نه یک شعار، بلکه برنامه‌ای برای گره زدن نوآوری به زندگی مردم عادی است. آیا ما نیز می‌توانیم چنین آینده‌ای را برای خود بازآفرینی کنیم؟
بازخوانی مردمی سند هوش مصنوعی آمریکا از دل ایران امروز

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، هوا گرم و سنگین است، آسمان خاکستری تهران نمی‌بارد و نوید امیدی را هم نمی‌دهد. در انبوه صدا و هیاهوی آمد و شد مسافران، آنچه بیشتر از همه افراد را در درون خود کشیده و جذب کرده گوشی‌های تلفن همراه است. در ایستگاه مترو، صدای بلند فروشنده دوره‌گرد را می‌شنوم که هندزفری‌های ارزان می‌فروشد. کنارم، زنی ایستاده که به دخترش نشان می‌دهد چطور با گوشی قدیمی‌اش از اینستاگرام یک ویدیوی درسی را ذخیره کند. خودم را در آینه شیشه واگن نگاه می‌کنم و فکر می‌کنم، آیا آینده‌ای که به سمت‌مان می‌آید، قرار است برای ما هم جایی داشته باشد؟

 

تصویر فوق، چیزی بود که بعد از مواجهه چندین ساعته من با "نقشه راه هوش مصنوعی آمریکا" جلوی چشمم متجلی شده بود. نقشه راهی که در تیرماه ۱۴۰۴ منتشر شد. سندی که در نگاه اول، چیزی جز یک برنامه سیاست‌گذاری فناورانه در آمریکا نیست، اما وقتی از دل روزمرگی‌های خودمان آن را می‌خوانیم، می‌فهمیم که این سند، می‌تواند آینه‌ای باشد برای بازتعریف عدالت فناورانه در دل یک جامعه و پاسخی باشد به این پرسش ساده، اما کلیدی که آیا هوش مصنوعی می‌تواند در خدمت مردم عادی و عامی هم باشد؟

 

این سند، به‌رغم لحن نظامی-اقتصادی شداد و غلاظ اش، نقشه‌ای است برای پیوند میان قدرت فناوری و توان مردم. در بند‌های آن، بار‌ها و بار‌ها از آموزش همگانی دیجیتال، زیرساخت‌های داده‌محور برای پژوهش، توانمندسازی نیروی کار و دیپلماسی فناوری سخن رفته است، اما مهم‌تر از همه، رویکردی انسان‌محور و عدالت‌محور است که این سند را از اسناد رایج فناوری متمایز می‌کند.

 

در همان صفحات ابتدایی سند تأکید می‌شود، "نیروی انسانی، قلب راهبرد هوش مصنوعی آمریکاست" این جمله، پشتوانه‌ای برای برنامه‌های گسترده آموزش مهارت‌های هوش مصنوعی در دبیرستان‌ها، بازآموزی نیروی کار و طراحی دوره‌های میان‌رشته‌ای است که فناوری را با اخلاق، جامعه‌شناسی، و زندگی روزمره گره می‌زنند. در این روایت، همه مردم - نه لزوما و منحصرا کد نویسان - در فرآیند تحول دیجیتال سهیم‌اند.

 

نکته درخشان سند، بازتابی است از مفهومی که در ادبیات Geoff Mulgan و Mariana Mazzucato با عنوان "نوآوری فراگیر" شناخته می‌شود، نوآوری برای همه، نه فقط نخبگان. برای کارگران در صنایع رو به زوال، معلمان در مدارس حاشیه، زنان خانه‌دار در مناطق دورافتاده و حتی برای آن دختر بچه در متروی تهران. چیزی که در ایران، نه‌فقط مغفول، بلکه بعضاً مهجور هم هست.

 

در بخشی از این نقشه راه بر ضرورت ایجاد زیرساخت‌های داده‌ای باز (Open Source) برای آموزش، پژوهش و سلامت عمومی تأکید می‌کند (AI Action Plan, Pillar I). داده یا دیتا دیگر دارایی شرکتی نیست، سرمایه‌ای عمومی است که باید آزاد شود تا پژوهشگر، کارآفرین، معلم و دانش‌آموز بتوانند از آن استفاده کنند. اما در ایران، دسترسی به داده نه‌تنها آسان نیست، بلکه گاه محال هم است. معلمان در مدارس روستایی محتوای دیجیتال کافی ندارند، استادان دانشگاه به داده‌های اولیه پژوهشی دسترسی ندارند (حال چه بخاطر سیاست‌های جزمی داخلی، چه به خاطر تحریم‌های ظالمانه بین‌المللی) و استارتاپ‌ها برای طراحی مدل‌های بومی آموزش‌محور اغلب به بن‌بست می‌خورند.

 

فراتر از آن، این سند آمریکا دولت آن کشور را موظف می‌داند تا از طریق نهادهایی، چون بنیاد ملی علوم و وزارت آموزش، مربیان، معلمان و کادر فنی دیجیتال را بطور مستمر تربیت کند. مقایسه این رویکرد با وضعیت فعلی نظام آموزشی ایران، یادآور شکافی است که تنها با برنامه‌ریزی ساختاری و اراده سیاسی می‌توان آن را پر کرد.

 

در بخش Empower American Workers سند، صراحتاً آمده که هیچ منطقه‌ای نباید از مزایای هوش مصنوعی جا بماند. این وعده، با برنامه‌هایی مانند آزمایشگاه‌های باز، بودجه‌های فدرال برای آموزش بزرگسالان و مشوق‌های مالیاتی برای کارفرمایان اجرا می‌شود (AI Action Plan, p.۷). اما در ایران، نظام مهارت‌آموزی و آموزش چه در سطح کودکان و چه در بزرگسالان همچنان از قافله به روزرسانی خود عقب‌مانده و پیوند‌های خود را با تحولات جهانی فناوری به ندرت و با سختی ایجاد می‌کند.

 

نکته مهم دیگر، تأکید سند بر ایجاد زیست‌بوم "تنظیم‌گری زنده" است، regulatory sandbox‌هایی که در آن، قوانین و مدل‌ها با مشارکت مردم و نهاد‌های محلی طراحی و آزموده می‌شوند. در ایران، عدم وجود چنین فضاهایی، به بی‌اعتمادی عمومی نسبت به فناوری‌های نوین دامن زده و فضا را برای رشد "عدالت فناورانه" تنگ‌تر کرده است.

 

بگذارید برگردیم به سؤال اصلی، آیا نظام آموزشی و سیاست‌گذاری علمی ما در ایران، ظرفیت تطبیق با آینده را دارد؟ یا همچنان گرفتار نخبگانی خواهد بود که در شورا‌های عالی از بالای برج‌های عاج‌شان برای توده‌ها نسخه می‌پیچند؟

 

پاسخ من برای این سوال این است که اگر می‌خواهیم هوش مصنوعی به تهدیدی برای مردم عادی بدل نشود، باید آموزش و سیاست‌گذاری را از دل کوچه‌ها آغاز کرد، از همان محله‌های جنوبی، از همان مدارس فراموش‌شده، از همان کارگاه‌هایی که هنوز با ابزار‌های قدیمی کار می‌کنند. عدالت فناورانه، فقط در سخنرانی‌ها و همایش‌ها تحقق نمی‌یابد، باید در گوشی‌های دست‌دوم، در فایل‌های آموزشی اشتراکی، و در چشمان کودکی که آینده‌ای روشن‌تر را تصور می‌کند نیز معنا پیدا کند.

سهراب آسا

کارشنارس ارشد سیاستگذاری علم و فناوری

منابع:

 

• America’s AI Action Plan (۲۰۲۵). The White House.

• Mulgan, G. (۲۰۲۰). Social Innovation: How Societies Find the Power to Change.

• Mazzucato, M. (۲۰۲۱). Mission Economy: A Moonshot Guide to Changing Capitalism.

• Inclusive Innovation Policy Toolkit, OECD (۲۰۲۲).

• Technological Justice Framework, Practical Action (۲۰۱۹).

• AI and Inclusion Report, UNESCO (۲۰۲۳).

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار