کد خبر:۱۷۶۷۵۶
سلسله جلسات تاريخ اسلام -13؛ بخش دوم
رجبي دواني: يهود و منافقين دشمنان اصلي اسلام هستند / راهکار اسلام براي خنثي كردن عمليات رواني يهود چه بود؟
عضو هيئت علمي دانشگاه امام حسين(ع) گفت: در نماز جمعه که نماز وحدت است، تأکيد شده سوره جمعه و منافقين خوانده شود؛ زيرا يهود و منافقين دو دشمن اصلي اسلام به شمار ميروند.
به گزارش خبرنگار دين و انديشه «خبرگزاري دانشجو»، دکتر محمدحسين رجبيدواني در ادامه جلسه سيزدهم از سلسله جلسات کارگاه آموزشي - تحليلي تاريخ اسلام كه به همت موسسه «صهباي بصيرت» در فرهنگسراي ارسباران برگزار شد، به بررسي چگونگي تعامل پيامبر(ص) با يهوديان پرداخت.
دسته دوم دشمنان اسلام، يهوديان بودند. پيامبر با قبائل يهود قرارداد همزيستي نوشتند، اما وقتي يهوديان ديدند كه به دست خود، خود را محصور کردهاند شروع به تخريب مسلمين نمودند.
تمسخر، يكي از راههاي يهوديان براي به تخريب مسلمانان بود
اولين اقدام آنها در اين راستا به انفعال کشاندن پيامبر و محکوم ساختن ايشان با طرح سؤالات سخت بود، اما وقتي با پاسخهاي محکم پيامبر روبرو شدند و فهميدند که اين کار فايدهاي ندارد به خباثت رو آوردند و شروع به استهزاء اسلام و مقدسات اسلامي کردند.
به مسجد ميآمدند و آداب مسلمانان را مسخره و آنها را آزار و اذيت روحي ميکردند، کار به جايي رسيد كه پيامبر دستور دادند آنها را از مسجد بيرون کنند.
يهوديان امتيازات خود را به رخ مسلمانان ميكشيدند
سومين اقدام يهود به رخ کشيدن امتيازات خود بود، يهود امتيازاتي را که به نظر خود داشت به رخ مسلمانان ميکشيد، به عنوان مثال، تورات را به رخ مسلمانان ميکشيدند و ميگفتند: ما کتاب مقدس داريم، اما شما نداريد.
تا آن زمان فقط نيمي از قرآن نازل شده بود، همچنين مسلمانان آيات نازل شده را حفظ ميکردند و قرآن به صورت مکتوب وجود نداشت، بر همين اساس يهود آنان را مورد سرزنش قرار ميداد و ميگفت: خداوند ما را بر شما برتري داده و به ما کتاب آسماني داده است، اما شما کتاب آسماني نداريد.
سوره جمعه براي خنثي كردن عمليات رواني يهود نازل شد
مورد ديگر اينکه ميگفتند خداوند ما را بر شما برتري داده و يک روز در هفته (روز شنبه) را براي ما به عنوان عيد هفتگي قرار داده است.
خداوند متعال سوره جمعه را در مذمت يهود و براي خنثي نمودن اين عمليات رواني آنها نازل نمود، بر اين اساس روز جمعه به عنوان عيد هفتگي مسلمين اعلام شد و به اين صورت حتي موجب برتري مسلمين هم بود؛ زيرا روز اول مسلمين عيد ميگيرند و روز بعد يهود.
يهود و منافقين دو دشمن اصلي اسلام هستند
در نماز جمعه نيز که نماز وحدت است، تأکيد شده سوره جمعه و منافقين خوانده شود؛ زيرا يهود و منافقين دو دشمن اصلي اسلام به شمار ميرفتند.
جنگ نرم يهود عليه مسلمانان با سرودن شعر
از ديگر اقدامات يهود در مبارزه با اسلام، سرودن اشعاري در جهت عمليات رواني بود. کعببناشرف، شاعر زبردست يهود بنينضير پس از شکست مفتضحانه مشرکين در جنگ بدر کينه اسلام را به دل گرفت و در سفري كه به مكه داشت کشته شدن بزرگان مشرکين را تسليت گفت و براي تسلاي آنان اشعاري سرود كه در آن به اسلام و مسلمين توهينهاي بسياري شده است.
اشعار او به سرعت به مدينه رسيد و مسلمانان را بسيار ناراحت نمود. حسانبنثابت و ميمونه(بانوي شاعر) از مسلمانان در جواب او اشعاري سرودند، او نيز از اينکه زني جواب او را داده سخت برآشفت و اشعار مستهجني سرود و در آن به زنان توهين کرد، سپس به مدينه آمد و در قلعه خود مستقر شد.
پيامبر خطاب به مسلمين پرسيدند، چه کسي ميتواند شر کعب را کم کند؟ محمدبنمسلمه که برادر رضاعي کعب بود داوطلب انجام اين کار شد. او با چند تن از مسلمانان به قلعه او رفتند و به بهانه خريد کالا او را از قلعه پايين کشانده و به قتل رساندند، به اين ترتيب يهود يکي از مهمترين رسانههاي خود را از دست داد.
پيمانشكني سه قبيله يهود و درگرفتن جنگ سخت
تهديد به جنگ سخت نيز از ديگر اقداماتي بود که همواره يهود از آن بهره ميجست، اقدامات يهود کار را به جايي رساند که هر سه قبيله پيمان را زير پا گذاشتند و پيامبر نيز با همه آنها برخورد نمودند.
غزوه بنيقينقاع و ناپديد شدن اين قبيله از صحنه تاريخ
اولين گروه يهود بنيقينقاع بود. روزي در بازار زرگرها يکي از يهوديان بنيقينقاع، يک زن مسلمان را مورد آزار و اذيت قرار داد، آن زن تقاضاي کمک کرد و يکي از مسلمانان که از آن محل رد ميشد به آنها حمله کرد و عامل آزار را کشت.
يهوديها نيز آن مسلمان را کشتند و فوراً مغازههاي خود را بسته و به قلعههايشان پناه بردند، پيامبر فرمودند: آنها پيمان را شکستند، لذا ديگر جايشان در مدينه نيست.
پيامبر(ص) دو هفته به آنها مهلت دادند تا از مدينه خارج شوند، اما منافقين به آنها وعده کمک دادند و به همين دليل آنها هم از مدينه خارج نشدند.
بعد از پايان مهلت، چون آنها شهر را ترک نکرده بودند، غزوه بنيقينقاع رخ داد. مسلمانان قلعههاي آنان را محاصره کردند و در نتيجه يهود بنيقينقاع بعد از چند روز تسليم و حاضر به تبعيد شدند، اما پيامبر فرمودند: الان به شرطي ميپذيرم که اموال شما مصادره شود.
در نتيجه، آنها با خفت و خواري به ارزعات رفتند و پس از آن ديگر ردي از يهود بنيقينقاع در تاريخ ديده نشد، اين اتفاق در سال دوم هجرت رخ داد.
بنينضير، خبيثترين قبيله يهود
سال چهارم هجرت رودررويي اسلام با يهود بنينضير، يعني خبيثترين قبيله يهود بود. در اين سال حادثه دردناکي براي اسلام رخ داد كه طي آن گروهي از مبلغين اسلام (40 يا 70 نفر)، توسط مشرکين قتلعام شدند.
اين کار توسط رئيس قبيله بنيعامر و با همکاري بنيسليم انجام شد. يکي از مبلغين به نام عمروبناميه ابن خمري زنده ماند و در راه 2 نفر از بنيعامر را کشت و به پيامبر خبر داد.
پيامبر با اينکه به شدت از اين حادثه ناراحت شده بودند، اما به سبب کار اين شخص برآشفتند و فرمودند: فقط رئيس قبيله در اين جنايت نقش داشته و اينها نقشي نداشتند.
ديه اينها بر عهده ماست، اما چون در اين زمان قبيله و رئيس آن با ما در جنگ است نميتوانيم ديه آنها را خود بدهيم، به همين دليل ايشان به دنبال واسطهاي براي پرداخت ديه آن دو کشته بودند.
توطئه بنينضير براي قتل پيامبر(ص)
يهود بنينضير همپيمان با بنيعامر بود، پيامبر با چند تن از مسلمانان به قلعههاي بنينضير رفتند، آنها نيز قول کمک دادند، اما به سرعت جلسهاي ترتيب داده و گفتند ما هيچ وقت ديگر پيامبر را تنها به دست نخواهيم آورد و تصميم گرفتند ايشان را بکشند.
پيامبر کنار ديوار قلعه نشسته بودند، آنها خواستند از بالاي بام غلطکهايي را به پايين پرتاب کنند و به اين ترتيب قتل پيامبر را نيز حادثه جلوه دهند، اما پيامبر از طريق جبرئيل از تصميم شوم آنها مطلع گرديده و جان خود را نجات دادند.
بعد از اين واقعه پيامبر به مدينه بازگشتند و به يهود بني نضير 2 هفته مهلت داده و آنها را اخراج کردند، اما آنها نيز مانند يهود بنيقينقاع به تحريک منافقين در شهر ماندند.
پس از پايان مهلت، سپاه اسلام به سمت قلعههاي آنان حرکت کرد. حضرت علي در پيشاپيش سپاه بودند و حرکت علي (ع) باعث عکسالعمل آنها شد و به پيامبر توهينهاي زشتي کردند.
بنينضير ميخواستند پيامبر را خسته کنند تا از محاصره آنان دست بردارند، در آن موقع نخلستانهاي يهود در دست مسلمانان بود، لذا پيامبر دستور قطع كردن نخلها را دادند تا به آنها نشان دهند حتي اگر از شما غنيمتي هم به ما نرسد باز هم از محاصره شما دست برنميداريم.
با اينکار، آنها بسيار ترسيده و فهميدند عقبنشيني در کار پيامبر نيست، اينجا بود که گفتند ما حاضريم مدينه را ترک کنيم.
حضرت در اينجا به آنها ارفاقي کرده و فرمودند هر خانواده فقط يک بار شتر از اموالش را ميتواند با خود ببرد، آنها هم تا جايي که ميتوانستند بار شترها کردند. برخي هم زنانشان را بزک نموده و بر شترها نشاندند و با استهزاء مسلمانان مدينه را ترک کردند.
خيبر، پايگاه بزرگ يهود عليه اسلام بود
اينها از مدينه بيرون رفتند ولي شرشان کم نشد، بخشي از آنها به شام و بخشي به خيبر رفتند و به سرعت توانستند حاکميت خيبر را به دست گرفته و خيبر را به پايگاه بزرگي عليه اسلام تبديل کنند.
همين يهود بنينضير بودند که آتش بيار جنگ خندق شدند و براي انتقام، قريش و احزاب ديگر را با يكديگر همپيمان نموده و به جنگ اسلام آوردند.
ادامه دارد...
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.