کد خبر:۱۷۸۹۷۱
برنامههاي روباه پيري كه دست از طعمه خود نميكشد – 6
چه شد كه انگلیس به قطب اول استعمارگری دنیا تبدیل شد؟
در سیر تاریخ هرجا سخنی از استعمار به میان میآید، نخستین کلمهای که به ذهن متبادر میشود نام بریتانیای سابق است؛ سوال اينست که چه شد انگلیس به قطب اول استعمارگری دنیا در سدههای اخیر تبدیل شد؟
گروه دين و انديشه «خبرگزاري دانشجو»، مسعود ابراهيمي؛ در سیر تاریخ هرجا سخنی از استعمار به میان میآید، بی اغراق نخستین کلمهای که به ذهن متبادر میشود، نام کشور انگلستان (بریتانیای سابق) است.
سوالي كه مطرح ميشود اين است که چه شد انگلیس به قطب اول استعمارگری دنیا در سدههای اخیر تبدیل شد؟ برای پی بردن به علت بروز استعمارگری در رفتار دولت انگلیس باید سیری در تاریخ و سرگذشت این کشور نمود.
برچيده شدن نظامهاي پادشاهي مستبد در انگليس با آگاهي مردم
کشور انگلستان همانند بسیاری از دول، قرون بسیاری را تحت سلطه نظامهای مستبد پادشاهی و خفقان گذرانده است، لکن رفتهرفته با افزایش آگاهی مردم و انزجار آنها از قدرت حکام جور طی قرون متمادی، در دوران پادشاهی ژان سارتر در سال 1215 ميلادي با صدور منشور کبیر که طی آن قسمتی از اختیارات شاه به اشراف واگذار گرديد، نخستین جرقههای تقسیم قوا و کمرنگ شدن استبداد زده شد.
طی این فرمان توقیفات خودسرانه و اخذ مالیات به شکل دلخواه منع و تعقیبها و مجازات افراد منوط به حکم قانون گشت و ویژگی حکومت استبدادی سابق برچیده شد.
پيدايش مشروطيت در انگليس
برای تضمین مفاد مزبور شورای فئودالی 25 نفرهای از لردها و اسقفها تشکیل شد تا در صورت تخطی شاه، مردم را علیه او به پا دارند. بعدها این فرمان زمینه مشروطیت را در انگلیس فراهم کرد که در درازمدت موجب پدید آمدن نهادهای دموکراسی در این کشور نظیر پارلمان، احزاب و ... شد.
انقلاب صنعتي انگليس نتيجه مبارزه با استبداد پادشاهي بود
با زمینههای یاد شده، بستر پیشرفت در زمینههای مختلف اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ... در انگلیس فراهم و روح امید و نشاط در جان انگلیس استبدادزده دمیده شد که یکی از نتایج آن تبدیل شدن انگلیس به نخستین کشوری بود که توانست انقلاب صنعتی را در نیمه دوم قرن 18 ميلادي تجربه نماید.
استعمار و استثمار نتايج انقلاب صنعتي براي اقشار ضعيف بود
وقوع انقلاب صنعتی و پیدایش و گسترش کارخانهها و صنایع، علیرغم ثمرات عدیدهاي كه برای انگلیس و سایر دول پیشرفته آن دوران نظیر فرانسه داشت، نتایج خانمانسوزي نیز به بار آورد كه نصیب ملل محروم و مستضعف و اقشار ضعیف کشورها شد، كه اين نتايج عبارتند از استعمار و استثمار.
استعمار و فلج كردن اقتصاد كشورهاي ديگر
استعمار: دول استعمارگر صنعتی برای تامین مواد اولیه کارخانهها و صنایع خود به چپاول سایر ملل ضعیف به روشهای گوناگون میپرداختند و این ملل مظلوم را بازار مصرف تولیدات خود قرار میدادند و از این راه اقتصاد آنان را فلج میکردند.
دول استعمارگر اين كار را از دو طريق انجام ميدادند؛ اول اينكه استعمار مسالمت آمیز كه عبارتست از عقد قراردادهای یکجانبه و اعطای اندک مزایای موقت و جلب منافع عظیم طویلالمدت و دوم استعمار غير مسالمتآمیز، يعني حمله نظامی و مبادرت به توطئه و کودتا براي نشاندن دستنشاندگان خود بر مسند قدرت.
استثمار مردم از طريق استخدام نيروي كار ارزان
استثمار: دول استعمارگر براي كسب سود بیشتر مبادرت به استخدام نیروی کار با نازلترین دستمزد مینمودند و قشر ضعیف که برای امرار معاش خویش چارهای جز قبول شروط صادره از جانب سرمایهداران و صاحبان کارخانه را نداشت مجبور بود به هر کاری با دستمزد اندک تن دهد.
اوضاع ایران در دوران پیشرفت همه جانبه انگلیس
ايران در دوران پیشرفتهای سیاسی و اقتصادی انگلیس در حال انفعال و پسرفت در زمینههای مختلف بود، چنانکه بعد از دوران شکوهمند شاه عباس اول چيزي كه بیشترین قسمت تاریخ ایران را تا تشکیل حکومت قاجار تشکیل ميدهد شامل جنگهای تضعیفکننده داخلی و خارجی، دست به دست شدن قدرت، عدم انسجام و تمرکز برای پیشرفت و فقر و نا امني میباشد.
عصر ناصري اوج استعمارگري انگليس در ايران بود
اوج روابط و مناسبات استعماگرایانه انگلیس با ایران در عصر ناصری، يعني دوران سلطنت طویلالمدت ناصرالدین میرزا فرزند محمدشاه صورت پذیرفت. چنانکه واگذاری امتیازات به انگلستان در ادوار گوناگون عصر ناصری گوی سبقت را از سایر دوران ربوده است. (1)
امتيازاتي كه انگليس در عصر ناصري در ايران بدست آورد
برخي از امتيازات واگذار شده به انگلستان در عصر ناصري عبارتند از 1- امتیاز تلگراف (1862م) 2- امتیاز رویتر (872م) 3- امتیاز کشتیرانی بر روی کارون (1888) 4- امتیاز بانک شاهنشاهی (1889م) 5- امتیاز بختآزمایی «لاتاری» (1889م) 6- امتیاز انحصار توتون و تنباکو (1889م) 7- امتیاز استخراج معادن (1901م) 9- معاهده واگذاری هرات به انگلستان 10- معاهده پاریس که در نهایت افغانستان را به طور کل از ایران جدا ساخت. (2)
دیپلماسی انگلیسیها در برخورد با سلطنت ناصرالدین شاه
انگلیسها پس از به سلطنت رسیدن ناصرالدین شاه بنا را بر این نهاده بودند تا دیپلماسی مسالمتآمیز متخذه در دوران محمدشاه را به عصر ناصری نیز تسری دهند و در ظاهری دوستانه موافقت شاه و دولتمردان را به نفع خود و در راستای اخذ امتیازات استعماری هرچه بیشتر کما فیالسابق جلب نمایند.
اميركبير و مقابله با استعمار انگلستان
لکن انتخاب امیرکبیر به عنوان صدر اعظم از جانب ناصرالدین شاه به کام انگلیسها و ایضا روسها تلخ آمد و تلاش کارگزاران انگلیس جهت به صدارت در آوردن یکی ار مطیعان و تحتالحمایگان خود نظیر اللهیارخان و میرزا آقاخان به ثمر ننشت.
اقدامات امیرکبیر یکی پس از دیگری دست به دست هم میدادند تا از رشد استعمارگری در شرق و بویژه ایران ممانعت به عمل آید و این مسئلهای بس ناگوار برای ملل استعمارپیشه بالاخص انگلستان بود.
منابع و مآخذ:
1. کتاب قاجاریه،انگلیس و قراردادهای استعماری از سجاد راعی گلوجه
2. مقاله گذری بر امتیازات پی در پی انگلیس در عهد ناصری
ادامه دارد ...
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.