گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، حامد صفایی؛ اقدامات انگلیس در ایران باعث شد ایرانِ بیطرف، به اندازه یک کشور در جنگ خسارت و خرابی و فقر و قحطی تحمل کند؛ برای مثال در حالی که مردم ایران از گرسنگی تاب و توان نداشتند، نیروهای انگلیس همان آذوقههایی که از شکم ایرانیان گرفته بودند را به هنگام عقبنشینی در برابر نیروهای عثمانی به آتش کشیدند که مبادا به دست عثمانی بیافتد.
در خصوص اقداماتی که انگلیس در این برهه انجام داد، جز نام جنایت جنگی، نام دیگری نمیتوان گذاشت.
احمد شاه، پسرک جوانی بود که خیلی زود به قدرت رسید و آخرین پادشاه سلسله قاجار لقب گرفت.
وی در 13 سالگی به پادشاهی رسید ولی امکان استفاده از قدرت را تا رسیدن به سن بلوغ نداشت و به همین خاطر قدرت در اختیار عضدالملک، بزرگ خاندان قاجار قرار گرفت.
شروع پادشاهی احمد شاه
در دوران پادشاهی احمد شاه که خیلی هم به درازا نکشید، ایران در وضعیتی سخت گرفتار شد؛ از یک طرف زمزمه شروع جنگ جهانی اول و قرار داشتن ایران در موقعیت استراتژیک حساس و مهم، از طرف دیگر افزایش حضور انگلیس در ایران پس از خروج شوروی از شمال کشور (پس از انقلاب 1917 در آن کشور که باعث شد شوروی نیروهای خود را از شمال ایران فرابخواند) و خیل اتفاقات و حوادث دیگر، نشان دهنده وخامت اوضاع و نیز نشان دهنده ضعف مفرط دولت مرکزی بود.
در دوره احمد شاه اتفاقات حساس و مهمی در ایران افتاد؛ برای مثال قرارداد 1919، جنگ جهانی اول، قحطی، هولوکاست ایرانی توسط انگلیس و کودتای رضاخان و ... که به برخی از آنها اشاره میشود.
جنگ جهانی اول
در دوره جنگ جهانی اول با اینکه ایران درباره ورود به جنگ اعلام بیطرفی کرده بود، ولی به دلیل موقعیت خاص ایران، پای قوای بیگانه (خصوصاً انگلیس) به کشور باز شد و آنان کشور را از حضورشان پر کردند، البته عدم وجود دولت مقتدر و توانمند نیز باعث این اتفاقات و هرج و مرجهای بوجود آمده بود.
در طول جنگ جهانی اول که ایران کشور بیطرف بود، ضربات و خسارات جبرانناپذیری از طرف انگلیس به ایران وارد شد؛ از جمله تشدید ضعف دولت مرکزی (احمد شاه)، نابسامان شدن اوضاع اقتصادی کشور، بروز قحطی بزرگ و فراگیر در ایران که حضور نیروهای انگلیس در تشدید آن موثر و بلکه از علل اصلی آن بود که نتیجهاش مرگ بسیاری از ایرانیان شد.
به آتش کشیدن آذوغه توسط ارتش انگلیس با وجود قحطی در ایران
اقدامات انگلیس در این دوران باعث شد ایرانِ بیطرف به اندازه یک کشور در جنگ، خسارت، خرابی، فقر و قحطی تحمل کند؛ برای مثال در حالی که مردم ایران از گرسنگی تاب و توان نداشتند، نیروهای انگلیس همان آذوقههایی که از شکم ایرانیان گرفته بودند را به هنگام عقبنشینی در برابر نیروهای عثمانی به آتش کشیدند که مبادا به دست عثمانی بیافتد و یا اینکه ارتش انگلیس برای تأمین آذوقه مورد نیازشان به جای وارد کردن آن از هند، با لطایف الحیلی و به قیمت کمتر از ایران میگرفتند تا در ناوگان دریاییشان جای خالی بیشتری برای حمل و نقل نظامی ارتش خود داشته باشند.
جنایت جنگی انگلیس در طول قحطی در ایران
عمل دیگری که انگلیس در این دوره انجام داد و باعث تعجب و تنفر شدیدتر از آنها شد، این است که به ایران قحطی زده اجازه ورود مواد غذایی از بینالنهرین و آمریکا و هند نمیداد و علاوه بر این از پرداخت درآمدهای نفتی خود به ایران هم امتناء میورزید.
عدم ترک خاک ایران بعد از پایان جنگ
بدتر از همه اینها اینکه بعد از پایان جنگ جهانی، انگلیس خاک ایران را ترک نکرد و دلایل و بهانههایی که برای ماندن در ایران داشت بدین ترتیب است؛ اول آنکه جای خودش را در ایران مستحکم کند، دوم آنکه بتواند هند را از خطر ایران و تهدیدات دیگر کشورها در امان نگه دارد و با حضورش در ایران از ورود دوباره شوروی و قدرت گرفتن آن کشور در ایران جلوگیری کند، به منابع نفت دسترسی آسان و سیع داشته باشد و در آخر اینکه بازار مصرفی ایران را از دست ندهد.
بر همین اساس هم قرارداد 1919 را با ایران منعقد کرد که نمونهای از تلاش انگلیس برای ماندن در ایران بود.
قرارداد 1919 وثوق الدوله
طرح این قرارداد که کلیه اختیارات نظامی و گمرکی و امورمالی کشور به دست انگلیس میافتاد، توسط کرزن (وزیر خارجه وقت انگلیس) انجام شد که هدف انگلیس از طرح این قرارداد هم تحتالحمایه کردن ایران بود.
در جریان انعقاد این قرارداد کرزن و وثوق الدوله مذاکرات را بصورت محرمانه انجام میدادند و دولت انگلیس هم برای سرعت بخشیدن برای انعقاد این قرارداد بودجهای را تصویب کرده بود و در آخر هم موفق شد که این قرارداد را به امضا برساند.
دلیل حمایت بیش از حد وثوقالدوله از این قرار داد این بود که انگلیس او را روی کار آورده بود و از کابینه وی حمایت میکرد و هم اینکه میتوانست به عنوان دلال سود خوبی از این قرارداد ببرد و از آنجا که او از عاقبت قرارداد میترسید از انگلیس درخواست کرد که پناهندگی به او بدهد.
البته در انعقاد این قرارداد احمد شاه هم خیلی بیمیل نبود و دست کمی از وثوق الدوله نداشت.
وی از بریتانیا درخواست کرد که ضمن حمایت انگلیس از وی و جانشینانش، در تمام عمر ماهی 20 هزار تومان به او پرداخت کنند که اگر مورد موافقت قرار گیرد قرارداد 1919 امضا میشود، البته انگلیس درباره مستمری شاه به این واقعیت اشاره کرد که دولت انگلیس عقیده دارد احمد شاه به علت چاقی مفرط زیاد عمر نمیکند و نباید روی او سرمایه گذاری کرد.
در راستای امضای این قرارداد وثوق الدوله و همکارانش برای حق الزحمه کارشان از دولت انگلیس پانصد هزار تومان مطالبه کردند. در حقیقت این مقدار، رشوهای بود که قرار بود انگلیس به وثوق الدولهِ وطن فروش پرداخت کند، البته این قرارداد با شکست مواجه شد و انگلیس نتوانست آن را عملی کند تا اینکه زمان، رضاخان را برای آنان جلو آورد.
دلایل شکست قرارداد 1919
دلایل شکست این قرارداد علاوه بر مقاومتهای علما و مردم، این است که انگلیس روند قرارداد را محرمانه انجام داد و این باعث خشم فرانسه و دیگر کشورهای قدرتمند از جمله آمریکا و شوروی شد؛ مخالفتهای این کشورها باعث شد همه بپذیرند که این قرارداد باعث فروخته شدن ایران به انگلیس شود.
بطور خلاصه در دوره احمد شاه انگلیس توانست جای پای خود را در ایران مستحکمتر کند و هم از نقش شوروی در تصمیمات ایران بکاهد.
علاوه بر این چون میدانست سلسله قاجار تحت حمایت روس است، تلاش کرد تا مهرهای را سر کار بیاورد که طرفدار انگلیس و رعیت آنان باشد به همین خاطر کودتای 3 اسفند 1299 رقم خورد و روند طوری پیش رفت که انگلیس توانست حکومت ایران را از قاجاریه به پهلوی تغییر دهد.
منابع:
1- کتاب فروپاشی قاجار و برآمدن پهلوی/ نوشته غلامحسین میررزا صالح/ نشر نگاه معاصر
2- مقاله مخالفت با قرارداد1919 ایران و انگلستان/ نوشته هما کاتوزیان/ ترجمه حکیمه امیری/ فصلنامه تاریخی روابط خارجی/ سال دوم شماره 4
3- قرارداد استعماری 1919 وثوق الدوله بین ایران و انگلیس/ موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
4- موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران