کد خبر:۱۸۰۳۴۷
سلسله «همايش‌هاي جريان‌شناسي تاريخ معاصر»-7؛ بخش اول

منوچهر محمدي: انگلیس جزیره کوچکی است که با سه هفته محاصره از پای در می‌آید / شبكه مخوفي كه هيچ‌كس آن را افشا نمي‌كند!

کارشناس مسائل بین‌الملل گفت: واقعيت ملموسي كه در انگليس وجود دارد اين است كه اگر این جزیره را محاصره کنند فقط به اندازه سه هفته می‌توانند با امکانات داخلی خودشان دوام بیاورند.
به گزارش خبرنگار دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، در جلسه چهارم از سلسله همايش‌هاي آموزشي «جريان‌شناسي تاريخ معاصر» كه تحت عنوان «نقش انگليس در تاريخ معاصر ايران» به همت مؤسسه ولاء منتظر(عج) و با همكاري مؤسسه آموزشی - پژوهشی امام خمینی(ره) قم و مرکز مطالعات عالی انقلاب اسلامی در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار شد،  دكتر منوچهر محمدي، مدیر گروه علوم سیاسی موسسه امام خمینی (ره) به بررسي نقش انگليس در تاريخ معاصر ايران پرداخت.

امسال سال تولید ملی است، فکر کردم که ما چه تولید می‌کنیم؟ ما تولید حرف می‌کنيم. البته این تولید حرف هم اگر درست انجام شود نقش بسیار مهمی در اقتدار جامعه دارد، بخصوص برای کسانی که در علوم انسانی کار می‌کنند.

مشكلات جامعه به دليل نداشتن چارچوب تحليل مناسب است

بیشتر مشکلاتی که برای جامعه بوجود می‌آید نداشتن چارچوب درست تحلیل است و اين مسئله به کل جامعه ضربه می‌زند. بنابراین، لازم است كساني که در حوزه علوم انسانی و به ویژه سیاست وارد می‌شوند چارچوب كلاني داشته باشند.

استفاده از اشكالات كوچك براي ضربه زدن به نظام و ايجاد نااميدي

عموم کسانی که می‌خواهند به انقلاب ضربه بزنند و ناامیدی ایجاد کنند سعی دارند با نگاه به مسائل کوچک این ضربه را وارد کنند. اين افراد اشکالات ریزی که در جامعه وجود دارد و طبیعت هر جامعه‌ای است را بزرگ می‌کنند، مثلا مسائلي مانند گراني گوشت، مشکلات معیشتی یا سوءاستفاده‌های مسئولان را بزرگ می‌کنند و به همه انقلاب و نظام تسری می‌دهند و در نتیجه نگاهشان نا امیدکننده و بدبینانه خواهد بود.

به قول یکی از دوستان مثل مورچه‌ای که وقتي یک قطره آب رویش ریخته می‌شود می‌گوید ای وای دنیا را سیل برد، در حالی که واقعاً چنین چیزی نیست. بنابراین، توصیه می‌کنم که سعی کنید در تحلیل‌هایتان حتماً در چارچوب کلان نگاه کنید.

واي به زماني كه دشمن از ما تعريف كند!

دشمن‌شناسی یکی از مسائل بسیار مهم در انتخاب چارچوب کلان است، اگر ما دشمن را بشناسیم به راحتی می‌توانیم سیاست‌ها، رفتارها و موضع‌گیری‌های افراد را محک بزنیم. به قول حضرت امام (ره)، وای به زمانی که دشمن از ما تعریف کند، در این صورت باید عزا بگیریم یعنی راهمان منحرف شده است.

بنابراین، خیلی راحت است که ببینیم نخبگان و سیاستمداران ما چگونه عمل می‌کنند؛ آیا واقعاً اعمال آنها در راستای اهداف مطامع دشمن است و دشمن را تشویق می‌کند یا نه درست برعکس است؟

امروز قرار است بنده در رابطه با یکی از این دشمنان که دشمن دیرینه و بسیار خبیثي است و قدمت دویست ساله در ایران دارد خدمت شما مطالبي عرض کنم و لذا بدانید که تنها به بيان مطالعات خود بسنده نمی‌کنم بلکه تجربه 60 ساله خودم را در بعد سیاست عرضه می‌دارم.

من از 12-13 سالگی وارد گود سیاست شدم، قبل از 28 مرداد 32 و در 15 سالگی به دليل مبارزات سیاسی به زندان رفتم و تا امروز در صحنه سیاست حرکت کرده‌ام و قدم زده‌ام. بنابراین، مطالعات، مستندات و مشاهداتم می‌تواند به شما عزیزان کمک کند. من مدتي را در انگلیس و امریکا زندگي كرده‌ام و تمام تلاشم این بود که از دشمن، هم از انگلیس و هم از امریکا، شناخت پیدا کنم. مدت 6 ماه در انگلیس و چهار سال در امریکا بودم، بنابراین آنچه خدمتتان عرض می‌کنم عصاره مشاهدات خودم می‌باشد.

انگليس،‌ جزيره‌اي كوچك‌تر از يك استان ايران

برای شناخت سیاست‌های انگلیس و نقش اين كشور در تاریخ معاصر ایران ابتدا خوب است خود انگلیس را بشناسیم. انگلیس کیست، چیست و کجاست؟ انگلیس جزیره کوچکی است که وسعت آن از یک استان کشور ما کوچکتر است. واقعيت ملموسي كه در انگليس وجود دارد اين است كه اگر این جزیره را محاصره کنند فقط به اندازه سه هفته می‌توانند با امکانات داخلی خودشان دوام بیاورند، یعنی اگر رابطه‌شان با خارج از کشور قطع شود از بین می‌روند.

در این جزیره سه شاهزاده‌نشین اسكاتلند، ‌ولز و بريتانيا بودند که هنوز هم هستند. اگر امروز ازUnited Kingdom یا پادشاهی متحده صحبت مي‌شود منظور اتحادی است که بین این سه شاهزاده‌نشین وجود دارد. اینها همين الآن با هم دعوا دارند و اسکاتلند می‌خواهد جدا شود که یقینا اگر اسکاتلند جدا شود، دو شاهزاده‌نشين دیگر هم دوام نمی‌آورند.

توسعه استعمارگري انگليس از طريق دريا

كرامول، این سه شاهزاده‌نشين را به هم ملحق کرد و این‌ها احساس کردند که برای انتقال اختلافاتشان به بیرون، لازم است سرزمين خود را گسترش دهند، ولی چيزي در توانشان نبود، اين‌ها با امپراطوری‌های آن زمان که گستردگی سرزمینی آنها زیاد بود فرق داشتند و لذا بعد از فرمان معروف منشور کبیر برنامه آنها این شد که گستردگی حوزه اقتدار خود را توسعه دهند و از آن جايي كه قدرت سرزمینی نداشتند قدرت خود را در دریاها دیدند و لذا با ایجاد یک نیروی دریایی قوی توانستند استعمار خودشان را پیش ببرند.

سرزميني كه آفتاب در آن غروب نمي‌كرد

به یاد دارم كه انگليسي‌ها وقتی تاریخی می‌نوشتند، می‌نوشتند اروپای انگلیس، آفریقای انگلیس، امریکای انگلیس، آسیای انگلیس و اقیانوسیه انگلیس. ضرب‌المثلی هم داشتند كه می‌گفتند آفتاب هرگز در سرزمین‌های بریتانیای کبیر غروب نمی‌کند.

بزرگترین مستعمره انگلیس در آن زمان هند بود که كشوري بسیار غنی به شمار مي‌رفت. هند اولین مستعمره‌اي بود که انگليسي‌ها توانستند آن را بدست آورند و بیش از سیصد سال (تا جنگ جهانی دوم) در آنجا حاکم باشند.

انگليس به خاطر هند وارد ايران شد!

ورود انگليسي‌ها به ایران به خاطر خود ایران نبود. ایران، همسایه هند آن زمان بود و لازم بود كه انگليس برای جلوگيری از ورود رقبای خود به هند بر سرزمین‌های همسایه هند سلطه داشته باشد، به همين دليل بود كه انگليسي‌ها وارد ايران شدند. اولین ورود آنها هم مربوط به دوره صفویه مي‌شود که برادران معروف به «شرلی» وارد ایران شدند.

امريكا،‌ سرزميني كه در جستجوي هند كشف شد

علت کشف قاره امریکا بوسیله کریستف کلمپ این بود که چون انگلیسي‌ها نمی‌گذاشتند پرتغالی‌ها از طریق سرزمین وارد هند شوند، آنها خواستند دنیا را دور بزنند و به هند برسند که نهایتا به امریکا رسيدند و آنجا را به عنوان هند شناختند و گفتند هند اینجاست. هشتاد سال بعد فهمیدند که این قاره جدیدی است و هنوز هم سرخپوستان امریکایی را، هندی می‌گویند.

كشف اولين چاه نفتي در مسجد سليمان توسط انگليسي‌ها

بنابراین، باید بدانیم که ورود انگليس به ایران چگونه بود؟ زمانی که در ایران نفت بدست آمد یک انگلیسی به نام دارسی قراردادی با ناصرالدین شاه بست و توانست نفت منطقه خوزستان را در اختيار بگيرد.

در خوزستان طایفه‌ای به نام طایفه قیری بود كه نفت را به صورت قیر از زمین در می‌آوردند و احتیاجی نبود که نفت استخراج شود، ولي دارسی اولین چاه نفتی را در مسجد سلیمان زد و به نفت رسید.

انگلیسي‌ها وقتی به نفت رسیدند فهمیدند که ایران هم منطقه و گوهر گرانبهایی است، لذا قرارداد دارسی را از وی خریدند و خود انگلیس صاحب نفت ایران شد و اين روند سلطه تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه پیدا کرد.

بنده در كتاب خود با عنوان «مروری بر تاریخ دوران پهلوی» یا «تصمیم‌گیری در نظام سلطه» كه كتاب مختصري و حدودا 180 صفحه است نقش انگلیس را با ارائه مستندات ترسیم کردم.

انگليسي‌ها در دوره قاجار ابتدا به عنوان یک مصلح وارد شدند. حتما شنیدید که در مشروطه از مشروطه‌خواهان حمایت و دیگ‌های پلو را در سفارت انگلیس برقرار کردند.

قرارداد 1907 و تقسيم ايران بين روسيه و انگليس

روس‌های تزاری بعد از جنگ‌های منطقه شمال که منجر به عهدنامه‌های ننگین گلستان و ترکمانچای شد در ايران بی‌رقیب بودند، اما انگلیسي‌ها نيز به عنوان رقابت سهمی می‌خواستند و لذا در مشروطه مقابل روس‌ها ایستادند، اما در نهایت با روس‌ها به توافق رسیدند و قرارداد 1907 که يك قرارداد سری بود بین روسیه و انگلیس تنظیم شد.

طبق اين قرارداد، ایران را به سه بخش تقسیم کردند. بخش جنوب؛ حوزه سیطره انگلیس شد، بخش شمال؛ حوزه سیطره روسیه تزاری قرار گرفت و بخش وسط که بسیار کوچک بود و تهران هم جزء آن به شمار مي‌رفت به عنوان بخش بی‌طرف تعيين شد، آن‌هم به خاطر اینکه اصطکاکی با هم پیدا نکنند.

نيروهاي نظامي روس و انگليس در ايران

جالب این است که در سال 1915 همین بخش بی‌طرف را هم بین خودشان تقسیم کردند، یعنی ایران شد یک منطقه اشغال شده و روسیه تزاری و انگلیس در آن نیرو پیاده کردند.

دو اصطلاح از آن دوران را شنیده‌اید، یکی اصطلاح «نیروهای قزاق» است که نیروهای قزاق، نیروهای روسی بودند که رضاخان میرپنج هم یکی از همان نیروها بود و ديگري اصطلاح «پلیس جنوب» است که اعضاي آن بیشتر هندی بودند، یعنی خود انگلیسها نبودند، پليس جنوب با نیروهای بوشهر برخورد کردند و وارد ايران شدند.

دعاي ناصرالدين شاه براي سلطنت خود!

بنابراین، دوره قاجار، دوره نفوذ انگلیس بود و نفوذ انگليس از همان دوره بنیان گذاشته شد. ناصرالدین شاه جمله معروفي دارد که می‌گوید: «به جنوب می‌خواهم بروم بايد از کنسول انگلیس اجازه بگیرم و به شمال می‌خواهم بروم باید از کنسول روسیه اجازه بگیرم، ای مرده شوي این سلطنت را ببرد»، یعنی اینقدر آزاد بود که فقط بگوید مرده شوي این سلطنت را ببرد ولی اختیاري نداشت.

جذب نخبگان ايراني توسط فراماسونري

در این دوره، انگلیس‌ها با شناخت دقیقی که از جامعه ما پیدا کرده بودند برنامه بلند مدتی را هم برای نخبگان و هم برای جامعه ریختند و با توجه به ضعف و فسادی که در میان نخبگان بود آنها را جذب فراماسونری کردند.

فراماسون در اروپا چیز بدی نبود، در حقیقت انقلاب فرانسه را فراماسون‌ها ایجاد کردند که عنوان آن هم «بنایان آزاد» بود. لیبرالیسم را فراماسونری بوجود آورد، ولي همين فراماسونري به عنوان ابزاری در اختیار دولت انگلیس قرار گرفت تا بوسيله آن در ایران و بقیه کشورها نفوذ کند و آنها را در اختیار بگیرد.

شبكه مخوفي كه هيچ‌كس آن را افشا نمي‌كند!

فراماسونري در ايران به عنوان یک شبکه مخوف شکل گرفت. بوسيله این شبکه مخوف بر افراد کاملا سلطه پیدا كرده و شخصیت آنها را نابود می‌کردند و در جلسات و محفل‌های خود بلایی سر این نخبگان می‌آوردند که همیشه در قید سیاست انگلیس باشند، به همین علت شما نمی‌بینید که هیچ فراماسونری آنچه را که در فراماسونری وجود داشت، افشا کند.

نفوذ فراماسونري در حوزه علميه نجف

بعد ديگر نفوذ فراماسونري، نفوذ در بدنه جامعه ایران بود. آنها ديدند كه جامعه ايران یک جامعه دینی است و نقش حوزه‌ها و مراجع تقلید در آن بسیار مهم است، بنابراین در حوزه علمیه آن زمان، يعني حوزه علمیه نجف نفوذ كردند و افرادي را که استعداد مرجعیت داشتند ولی داراي نقاط ضعفی نيز بودند به سمتي جهت دادند که نحله‌ها و مکتب‌های انحرافی ایجاد کنند.

اگر ریشه تاریخی بهاییت، وهابیت، شیخیه و صوفیه را جستجو كنيد خواهيد ديد كه ريشه تمام اين مكاتب انحرافي به حوزه نجف برمي‌گردد و اين نحله‌ها بوسیله سیاست خبیثانه انگلیس شکل گرفتند. سرگذشت محمدبن‌عبدالوهاب، علی محمد باب، شیخ محمد احسایی و ... همه نشان‌دهنده اين مطلب است.

یکی از معضلات كرمان ايجاد مكتب انحرافي شيخيه در اين شهر بود که هنوز هم آثار آن وجود دارد. خاطرم هست وقتی انگلیس‌ها در موقع ملی شدن نفت از ایران اخراج شدند بیمارستانی داشتند كه کلید آن را به دست سرکار آقا دادند، به رهبر فرقه شیخیه می‌گفتند سرکار آقا.

دعواي فرقه‌هاي انحرافي به دليل سياست‌هاي تفرقه‌انگيز انگليس بود

دعوای حجتیه با بابیه و ... بر اساس سیاست کلان انگلیس که می‌گوید تفرقه بیانداز و حکومت کن، اجرا می‌شد و اين یکی از معضلات بزرگ بود. دو طرف دعوا را هم خودشان اداره می‌کردند، یعنی این طور نبود که مثلا یک طرف دعوا را ایجاد کنند مقابل طرف دیگر بایستند.

حجتیه در ایران همان نقشی را بازی می‌کرد که بهاییت در ايران بازی می‌کرد. حجتیه می‌گفت در سیاست دخالت نکنید، بهاییت هم می‌گفت در سیاست دخالت نکنید، ولی مقابل هم بودند تا اینکه انقلاب روسیه اتفاق افتاد.

ايران در 1917 مستعمره رسمي انگليس شد

در اثر انقلاب روسیه، روسیه تزاری ساقط و انگلیس در ایران منحصر بفرد شد. این اتفاق در سال 1917 رخ داد، زماني كه قاجار هنوز سرپا بود، انگلیس بلافاصله از این خلا استفاده کرد و تصمیم گرفت ایران را به صورت مستعمره واقعی و رسمی در بیاورد.

متن قرارداد 1919 وثوق‌الدوله همین بود، یعنی انگلیس هم بر نیروهای مسلح، هم بر اقتصاد و هم بر سیاست خارجی کشور سلطه پیدا می‌کرد، ولی در داخل و خارج با اين ماجرا مقابله شد، بخصوص توسط شهيد مدرس. از طرف ديگر رقبای جدیدی مثل امریکا و فرانسه هم آمده بودند و ایران را طعمه خوبی می‌دیدند که سهمی از آن ببرند.

سرنگوني احمدشاه به دليل مخالفت با قرارداد 1919

جالب این است كه احمدشاه هم با همه ضعفی که داشت با قرارداد 1919 مخالفت کرد، در سفري كه به انگليس داشت از او درخواست کرده بودند که قرارداد 1919 را تایید کند، ولي او قرارداد را تایید نکرد و لذا سیاست انگلیس بر این قرار گرفت که نظام قاجار باید سرنگون شود و نظام دیگری بیاید که آن نظام کاملا تحت سیطره انگليس باشد.

آیرون ساید كه فرمانده عملیات منطقه خاورمیانه و خاور دور بود و جایگاه او در هند قرار داشت احساس کرده بود که این کار باید صورت بگیرد؛ یعنی اینکه ایران باید کاملا در سلطه و سیطره انگلیس باشد.

اردشير ريپورتر معرف رضاخان براي سلطنت بود

آيرون سايد مشاوری به نام اردشیر ريپوتر داشت كه یک زرتشتی ایرانی‌الاصل انگلیسي‌تبار بود؛ وي مامور می‌شود که به ایران بيايد تا زمینه لازم را برای تغییر رژیم ایجاد و فرد مناسب سلطنت را هم پیدا کند.

اردشیر ريپوتر مناسب‌ترین فرد برای چنین کاری را رضاخان قزاق می‌دید. وقتی روسیه تزاری ساقط شد، قزاق‌ها بی‌سرپرست شدند، لذا انگلیس قبول کرد که این نیروهای قزاق را تحت فرماندهی خود داشته باشد.

سه نیرو در ایران وجود داشت؛ یکی پليس جنوب که متشكل از نیروهای هندی و تحت سیطره انگلیس بود، ديگري نیروهای شمال که تحت سیطره روسیه تزاری بود و نيروي سوم نیروهای ژاندارمری بود كه توسط سوئدی‌ها اداره می‌شد، اتفاقا در سوئدی‌ها آدم‌های سالم بیشتري وجود داشت، ولي نهایتا انگلیس‌ها، سوئدی‌ها را بیرون کردند و هر سه نیرو را کاملا در اختیار گرفتند.
 
ادامه دارد ...
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار