کد خبر:۱۸۴۹۹۲
بررسی وجوه تمایز آثار شهید مطهری – 2؛
عرباسدی: استاد خاکریزهای جدیدی را در عرصه فکری زد که پشتش پر نشده است / آثار مطهری را میتوان برای دعوت جهانی به اسلام به کار برد
مدرس طرح مطالعاتي آثار شهيد مطهری در دانشگاه امام صادق(ع) گفت: آثار شهيد مطهري برای دعوت به اسلام قابل استفاده است نه فقط برای تشیع.
به گزارش خبرنگار دين و انديشه «خبرگزاري دانشجو»، حسین عرب اسدی، مسئول درس انديشه اسلامي در گروه معارف دانشگاه امام صادق(ع) و مدرس طرح مطالعاتي آثار شهید مطهری (ره) در ادامه گفت و گو با اين خبرگزاري به بررسي ساير وجوه تمايز آثار شهيد مطهري پرداخت.
عرباسدي: شهيد مطهري چون مجتهد است و دین و دنیا را خوب شناخته، با جسارت و شجاعت وارد عرصه ارائه بحثهای اندیشهای و حوزههای بکر اندیشهای است كه احتمال دارد هرلحظه آن را مورد حمله قرار دهند، میشود. بسيار صريح مباحث را مطرح كرده و انتقاد میکند و اینطور نیست که بگوید، مثلاً این مطالب را از آن جهت كه به روحانیت برمیگردد، ما نگوییم.
یا مثلاً مباحث مربوط به حوزه را كه به قشر خودمان يعني به صنف خود روحانیها برمیگردد، طرح نكنيم. خیر، مقوله اجتماعی است و برای مردم هم طرح میکند، تا مردم هم اصلاح کنند؛ چون شعور اجتماع باید بالا برود، مثلاً بحث علم را وقتی ایشان در بحث فریضه علم در كتاب ده گفتار مطرح میکند، عمومیت میدهد و مخاطبانش هم مثلاً در نیمه شعبان يا شبهاي احیا مردم عادی هستند که جمع شدند.
ویژگی بارز آثار مطهری سادگی و روان بودن آن است حتی مباحث فلسفی
با همین تفاصيل ویژگی خوب آثار استاد سادگي و روان بودن آن است و اينكه پیچیده نیست؛ بهگونهاي كه حتی شما شرح منظومه یا شرح اصول فلسفه و روش رئالیسم را که نگاه میکنید، اینها هم باز کتاب روانی هستند. اتفاقاً یکی از دلایلش هم این است که استاد با عموم مردم مرتبط بوده است. متاسفانه بعضی فکر می کنند که استاد فقط یک سخنران مذهبی است.
فلاسفه همانطوری که خودشان میفهمند، حرف میزنند، اما ائمه ...
وقتی برای دانشجویان جدید درباره شهید مطهری صحبت میکنم، میگویم ببینید ایشان آیتالله است، مجتهد است. اگر میگوید نشستن در روضه و جلسهای که روضه دروغ در آن خوانده میشود حرام است، در مقام فتوا دادن است. همين آدم اول انقلاب اسلامی رییس شورای انقلاب اسلامی شده است؛ يعني در حقيقت فردي در اوج علم، اوج اجرا شده است. حالا همین آدم سخنرانی میکند، برای مردم از تقوا، از آیات قرآن و از تفسیر آن میگوید. نه اینکه برای رؤسای علمی در جای دیگر بحث های دیگری كند، بلكه همین مباحث مطرح شده براي رؤساي علمي را اینجا ساده شده بیان میکند. بايد فهم کنیم که مطهري کیست.
دليل اینکه چرا مکتب فلاسفه نمانده ولی مکتب پیامبران مانده، همین است؛ چون فلاسفه همانطوری که خودشان میفهمند، حرف میزنند، اما ائمه آنطور که مردم میفهمند، برای همین ماندگار هستند.
نکته آخر از ویژگیهای بارز آثار شهید مطهری، نقد علمی است. استاد منصفانه بحث کرده است؛ مکتب مارکسیسم را وقتی میخواهد باز کند، طوری دفاع میکند، به قدري خوب تبیین میکند كه مخاطب میگوید خُب ما هم که همین را میگوییم، بعد که وارد نقد میشود و میخواهد اشکالاتش را بگوید، میبینید که چه نکات دقیقی را دقت کرده که ما توجهی به آن نداشتیم.
خاطرم هست که جایی تدریس میکردم، یکی از دانشجویان آمد و گفت که شهید مطهری مارکسیسم را تأیید کرده، گفتم چنین چیزی محال است. گفت ببینید عین این را گفته است. ديدم که بالا مثلاً استاد گفته است که فلانی در فلان کتابش درباره این مسئله این را می گوید و نقل قول ميكند. دانشجو اشتباهاً فکر کرده بود که قول خود شهید مطهری است. استنادات به اين شكل نيز در كتب شهيد مطهري هم جالب است.
این اجمالی بود از ویژگیهای متمایز کننده آثار شهید مطهری که خدمت شما بیان کردم.
«خبرگزاري دانشجو»- یکی از نقاطی که از طريق آن به شهيد مطهري حمله میکنند اینکه درست است که وي در مطالعاتش به کتابها و منابع غربی رجوع کرده، عالم به روزی بوده و هر کتاب جدیدی که میآمده مطالعه میکرد، اما مطالعات ایشان در حوزه مطالعات غربی و آشنایی وي با این مکاتب و نظریه ها عمیق نبوده است؛ چراكه گويا به منابع دست اول دسترسی نداشتهاست، مثلاً اينکه شهید مطهری کتاب کانت را مطالعه نکرده بوده و انسان گرایی را نقد کرده است، يا اينكه منبع ایشان در فلسفه غرب، سیر حکمت در اروپا بوده. نظر شما درباره این مسئله چیست و چه پاسخی در اينباره داريد؟
عرباسدي: من در مقدمه عرض کردم که مطهری به سوالات و مسائل پرداخته است، در پژوهش هم همین را میگوییم، میگوییم مسئله تحقیق یعنی دغدغه اصلی که محقق دنبال میکند، این مهم است. حالا یک مسئله را به یک محققی میدهیم، پنج تا سوال درمورد آن طراحی میکند، به یک محقق دیگری میدهیم، ده تا سوال، یکی هم مثلاً هیچ سوالی در آن زمینه به ذهنش نمی رسد، چیزی که تحقیق را شکل میدهد، مسئله تحقیق است و سوالات تحقیق است که تحقیق را جهت میدهد، و فرضیات از آن در میآید، بعد شما در مقام اثبات فرضیه در میآیید و بحثهایی که امروزه در روششناسی تحقیق بحث میشود.
استاد شهيد به مسئله پرداخته است، حالا شما بگویید که در فلان اثرش گفته کانت نظرش درباره مثلاً روانشناسی این بود و اين در حالي است كه نظر کانت چیز دیگری است یا کانت در فلان کتابش نظرش عوض شده است و این کتاب در سال 65 بعد از شهادت استاد ترجمه شده است، این صحبتها در فلسفه غرب مطرح میشود. در صورتیکه اصلاً محل دعوا اينجا نيست.
مقام معظم رهبری فرمودند که در شهید مطهری متوقف نشوید
این نکته بسيار دقیقی است ما از آثار شهید مطهری چه انتظاری داریم، یک وقت انتظار داریم که بنای موجود اندیشهای کشور را طراحی کند. بنا طراحی کند یعنی داخل خانه برویم، دکوراسیون داخلی داشته باشد، میز، صندلی و ... داخلش بچینیم، اين انتظار باطلی است. مقام معظم رهبری فرمودند که در شهید مطهری متوقف نشوید؛ جریان فکر باید ادامه پیدا کند.
اما یک زمانی هست انتظار داريم آثار شهید مطهری پیریزی مبانی اندیشهای دین را بر عهده گيرد. این حرف خوبی است و آن جامعیت که عرض کردیم و بسيار مهم است در آثار شهید مطهری وجود دارد و در آن به همه ابعاد پرداخته است. براي تبيين بيشتر به اين مثال توجه كنيد كه تفاوت است بين زماني كه ما پی ساختمان و اسکلت آن را میریزیم، دیوارچینیاش، نقشه داخلیاش، نرمهکاریها، رنگ، دکوراسیون داخلی، اینها متناسب با نیازهای روز باید عوض شود.
هیچ وقت هیچ خانوادهای مثلاً هيچ خانم خانهاي نمیگوید خسته شدم، این خانه را خراب کنیم؟ خیر، دکوراسیون داخلی عوض میشود، یخچال عوض میشود، گاز عوض میشود، چیدمان میز عوض میشود و... هیچ وقت اینطور نیست که بگوییم این خانه را خراب کنیم و یک خانه دیگر بسازیم، حتی خرید و فروش خانهها هم در یک بازه زمانی انجام میشود، مگر اینکه مستأجر باشد. خسته میشود و خانه را عوض میکند و گرنه اینطور نیست که امسال نخریدم، سال بعد یک خانه دیگر میخرم. عقلانیت عمومی جامعه اینطور نیست. این در زندگی مادی مان است.
در زندگی مادی که انسان دائماً در حال تنوع و تحول است، ثبات وجود دارد، چطور میشود که در زندگی اندیشهای ثبات نباشد؟ بعضی میگویند که آثار شهید مطهری برای 50 سال پیش است. خُب قرآن برای 1400 سال پیش است. اینکه استاد بحثی را میکند که قانون ثابت، قانون ثابت باید داشته باشیم و قانون ثابت را نمیتوان نقض کرد، همین است. کانت، دکارت و.. اینها نمادهایی از فلسفه مادی هستند. اصلاً گل بحث استاد در مباحث نقد غرب و روش ماتریالست، كتاب «علل گرایش به مادیگری است»، مقدمه اش را ببینید که خیلی قشنگ تحلیل کرده است. حالا شما بگوييد؛ این گزاره غلط است، استاد گزاره غلطی را گفته است؛ گزاره که مهم نیست مگر ما گفتیم که گزاره ها درست است؟
توسعه آثار شهید مطهری به چه صورت باید باشد؟
ما اگر میگوییم آثار شهید مطهری باید توسعه پیدا کند، منظورمان اين است كه باید مبانی اندیشهای افراد و نسل جوان ما مبتنی بر آثار شهيد مطهري شکل بگیرد، پس از آن جوانان بروند خودشان مابقي را بسازند.
بعضی میگویند یعنی شما معتقديد فقط شهید مطهری بخوانند و دیگر هیچ چیزی نخوانند؟ چهکسی این را گفته است؟ ما معتقديم آثار شهید مطهری را به عنوان پایه بخوانند و بعد بروند هر چه دلشان خواست بخوانند، خللی به آنها وارد نمی شود.
شما قطعاً بین دانشجويان دیدهاید که آثار شهید مطهری را نخواندهاند و خدا را هم زیر سوال میبرند. مسلمان هم هست و در یک جامعه دینی و در یک خانواده دینی رشد کردهاست، اما بنیانهای اعتقادیاش شکل نگرفته است.
یک تصحیح دیگر اينکه باز یک اختلاف نگاه نسبت به آثار استاد وجود دارد. وقتی میگوییم آثار شهید مطهری، همه فکر میکنند مقصود مباحث عقیدتی است؛ یعنی مباحث نظری است، اما استاد بازگوکننده سبک زندگی دینی است. این خیلی مهم است؛ یعنی استاد یک سبک زندگی دینی را ترسیم کرده است، برای همین از دعا و مباحث فردی يعني عبادت فردی شروع میکند، تا مباحث عقیدتی- فلسفی دقیق و يك نظامواره فکری برای سبک زندگی دینی ایجاد میکند.
امروزه بحث میشود که باید سبک زندگیمان را عوض کنیم، سبک زندگی عوض کردن که به همین راحتی نیست؛ سبك زندگي باید مبانی و چارچوب داشته باشد. مبانی و چارچوب را آثار استاد میهد و این ویژگی را ما در هیچ یک از آثار اندیشمندان دینیمان نداریم.
مثلاً عرفا، کسانی که آثارشان صبغه عرفانی دارد، بیشتر به ابعاد فردی پرداخته اند. فلاسفه، کسانی که گرایش فلسفه دارند، مثلاً ببینید نسبت به علامه طباطبایی (ره)، آثار شهید مطهری بسیار صريح، رو به جلوتر، مفیدتر، قابل استفادهتر و عمومیتر است. نسبت به آثار علامه محمدتقی جعفری، اگرچه اين بزرگان هر کدام برای خودشان وزنهای بودند، حتی مثلاً آیت الله جوادی آملی که الان آثار خوبی را تولید میکنند و بحث های خوبی را دارند، باز آثارشان جامعیت آثار شهید مطهری را ندارد.
پس ما وقتی می گوییم آثار شهید مطهری، آثاري صرفا اعتقادی نیست که الان حوصله نداریم، بلكه خانم خانهداری که دبیرستان را تمام کرده باشد، راحت می تواند آثار شهید مطهری را بخواند و برای همین امام میفرمایند: «برای هر عارف و عامی قابل استفاده است»، عامی هم می تواند از این استفاده کند. کجا شما چنین مشربی را دارید که بشود از آن معارف دینی را نوشید.
بهترین محتوا برای دانشگاه مجازی، کتابهای شهید مطهری است
بهترین محتوا برای دانشگاه مجازی، کتابهای شهید مطهری است. بسیج درحال راه اندازی دانشگاه مجازی است و کارهایی را میکند كه کارهای خوبی هم هست. چرا؟ همه می توانند استفاده کنند.
بسياري از بخشهاي آثار استاد مطهری قابل ترجمه است، یعنی برای دعوت به اسلام قابل استفاده است نه فقط برای تشیع. حتی درون مذهبی نیست، ایشان بدون تعصب درباره امیرالمومنین صحبت می کند یعنی خیلی راحت می شود ترجمه کرد و در مدارس اهل سنت مباحثی را که استاد مطرح کرده است تدریس کرد. پس این نکته ای که شما فرمودید که بعضی جَر میکنند که استاد اصلاً این بحث را نخوانده است، بايد گفت: دعوای ما بر سر گزاره ها نیست، دعوا در اندیشهها و نظام فکری است.
«خبرگزاري دانشجو»- یعنی شما میگویید، دغدغه شهيد مطهري نقد یک نظام فکری بوده که این اتفاق افتاده است؟
عرباسدي: شما در آزادی و دموکراسی، همه مکاتب غربی و اندیشمندان را ببینید، چه آنهایی که منتقد به دموکراسی غربی هستند و چه آنهایی که موافق دموکراسی غربی هستند، آیا نکته بیشتر از این که انسان در نسبت با تعاملات اجتماعیاش آزاد هست یا نیست و آیا این آزادی فقط در اجتماع خلاصه میشود یا در معنویات هم خلاصه میشود؟
انسانی که میخواهد آزادی اجتماعی را محقق کند، باید خودش هم آزاد باشد
تازه اندیشمندان غربی امروزه بعضی از آثار شهید مطهری را تأیید میکنند. مثلاً آزادی در فکر هم مهم است، در معنویت هم مهم است؛ یعنی انسانی که میخواهد برود آزادی اجتماعی را محقق کند، باید خودش هم آزاد باشد. اینکه من عرض کردم استاد به سوالها جواب نداده دقیقاً برای همین است، سوال این است که انسان در ادامه حقوق بشر آزاد هست یا نه که هر کاری بکند یا نه، البته استاد به این نمی پردازد.
استاد اصلاً خود مفهوم آزادی را باز کرده و تبیین میکند. می گوید اصلاً آزادی یعنی چه؟ ممکن هست یا نیست؟ بعد در ساحت اجتماعی یک تبیین از آن ارائه میدهد و در ساحت فردی یک تبیین دیگر می دهد. در حوزه اجتماع، آزادی اجتماعی را مطرح میکند که اینجا نظرات غربیها را مطرح میکند، آیا غیر از این است که غربیها می گویند کنترل متقابل؟!
مطرح کردن بن مایه نظرات متفکرین غربی؛ علت پرداخت به نظریات غربیها
آیا نظریه جدیدی در غرب وجود دارد که استاد ندیده باشد؟ چه چیزی آزادی انسان را محدود میکند؟ آزادی طرف مقابل. حالا کانت کاملتر آن را گفته است، مهم نیست؛ زیرا این به مرور کاملتر هم میشود، اما آن ریشه را کار دارند.
ایشان راجع به اندیشمند غربی که گرایشات مذهبی هم دارد، روانشناس هم هست، (الان اسمش را فراموش کردم) به آثار او هم پرداخته است؛ از فلاسفه اصیلشان هم شاید مثالهایی آورده باشد. چرا؟ برای اینکه آن بن مایه را بفهمد. چطور میگوییم آثار شهید مطهری نظام فکری میدهد، توقعمان در فهم دیگر اندیشه ها هم این است که مبانی فکریشان را بگوید، نه اینکه روبناها را بگوید، مثلاً در بحث آزادی کاملاً قابل تطبیق است، به این صورت که با مبنایی که میچیند، میتواند همه اندیشه های غربی مطرح شده را نقد کند.
استاد در بحث آزادی یک عرصه جدیدی را فراهم کرده است، که هنوز داخل کشور خودمان هم به آن نپرداختهایم چه برسد به اینکه غربیها بپردازند!
نظریه حق و باطل استاد مطهری یک نظریه جامعه شناسی
اصلاً ما در آزادی معنوی کار نکردیم، آقای پناهیان در یک جلسهای در مورد بحثهای آزادی اجتماعی سخنرانی داشتند، اینکه مثلاً حضور برخوردهای انسانها در جامعه سبب میشود روان انسانها هم تحت تأثیر قرار بگیرد، پس یک حقوق روانی را هم باید برای انسان ها در جامعه قائل باشیم، ولی کدام اندیشمند جامعه شناس ما آمده است از استاد مطهری و از این بن مایه استقاده کند و نظریه جدیدی را تبیین بکند؟ اصلاً استاد یک بحث جدی را در جامعه شناسی مطرح کرده است که خودش یک مبنای نظری است و آن نظریه حق و باطل است که یک نظریه جدی اجتماعی میباشد. این را چیکار کنیم؟ (این را برای دانشجویان در یکی از کلاس های جامعه شناسی در یکی از دانشگاه های تهران من این را عرض کردم)
فطرت؛ یک نظریه روانشناسی
روانشناسان بیایند به طور جدی روی «نظریه فطرت» شهید مطهری را به عنوان یک بن مایه فلسفی – دینی کار کنند، هم تکمیلش کنند و هم آن را عملیاتی کنند.
ولاها و لایتها؛ نظریه اجتماعی که میتواند نظام قانونگذاری کشور را شکل دهد
یا مثلاً موضوع ولاها و ولایتهای استاد، همه می خوانند و می گویند که چه بحث سادهای بود. ما در کلاس برای دانشجویان خودمان که حالا معارف میخوانند و مباحثه میکنند، تبیین میکنیم، اینطور ورود میکنیم چون آن ها هم بعضاً با این آفات مواجه می شوند که خُب پس استاد چه می خواست بگوید؟ بحث جدید ، ارتباط کاربردی اش چه بود ؟ در صورتیکه ما خیلی راحت ولاها و ولایت ها را به عنوان یک نظریه اجتماعی مطرح میکنیم که نظام قانون گذاری در کشور را میتواند شکل دهد. شما نوع رابطه عاطفی که برقرار می کنید، نوع دوست داشتن بین دو تا انسان مومن با دو تا مسلمان باید فرق بکند، بین انسان مومن و کافر، کافر حربی با غیر حربی باز فرق میکند، در غیرحربی بین مسیحی و یهودی فرق میکند. همینطور این سلسله مراتبی از ولا و محبت در جامعه شکل میگیرد. شما بر این اساس میتوانید قوانین و مقررات را بگذارید.
استاد در عرصه اندیشه خاکریزهایی زده که دیگران پشت آن بجنگند
خیلی آسیبشناسی های دقیقی میشود کرد که حالا موضوع بحثمان در این حوزه نیست، فقط میخواهم بگویم که یک نظریه هست. استاد در تعلیم و تربیت نظریه های بدیعی دارد، چرا اینها مبنا قرار نگرفته است؟ چرا بقیه علمای ما این را کامل نکردند. یعنی استاد خاکریزهایی را زده است که پشت این خاکریزها باید یکسریها بروند و در عرصه اندیشه بجنگند، نرفتند بجنگند و خاکریز خالی مانده است، بعد آن خاکریز به چه دردی میخورد ؟
استاد شهید خاکریزهای جدیدی را در عرصه فکری زد که پشتش پر نشده است
در جنگ خاکریز را کسانی که جهاد سازندگی بودند میزنند یعنی لودر داشتند و میرفتند جلوتر میجنگیدند؛ یعنی جلوتر از خاکریزی که رزمندهها هستند و این برای آن است که آنها بتوانند پیشروی کنند، پس خاکریز زدن پیشروی است. حالا از این استعاره استفاده میکنم، استاد خاکریزهای جدیدی را در عرصه فکری زد که پشتش پر نشده است. چطور ما میگوییم که اندیشههای استاد مطهری به درد میخورد یا نمیخورد؟ یک قدم به دشمن نزدیکتر شدیم و دشمن مجبور شده یک قدم عقبتر برود.
خاکریزهای معطل مانده در آثار استاد بسیار زیاد است و جامعه علمی کشور لاجرم باید به اینها بپردازد تا ما بتوانیم یک حرکت رو به جلویی را داشته باشیم.
پایان
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.