آيتالله مصباح يزدي خطاب به انجمن حجتيه گفته است: آيا نظام اسلامي امروز به اندازه شاه، طرفدار شيعه نيست؟!
گروه دين و انديشه «خبرگزاري دانشجو»، با توجه به اعتقادات انجمن حجتيه كه وجوب اطاعت و تبعيت از ولي را منحصرا منوط به عصمت ميدانند و از آنجا كه عصمت صرفا به حضرت ختمي مرتبت و اهل بيت طاهرينش اطلاق ميشود، لذا پيروان اين انجمن به بهانه عدم وجود عصمت در ولي فقيه پيروي و تبعيت از او را رد و منتفي مينمايند.
در رد شبهه «وجود ملازمه بين عصمت و وجوب اطاعت» فارغ از دلايل متعدد نقلي و عقلي ديگر آيت الله مصباح يزدي پس از اثبات نظريه ولايت فقيه و لزوم تشكيل حكومت اسلامي، ميفرمايد: به نظر ميآيد كه بين وجود عصمت و وجوب اطاعت چنين ملازمهاي وجود ندارد؛ يعني چنان نيست كه اگر كسي معصوم نبود، اطاعت از او لازم نباشد.
هيچ كس معتقد به عصمت مراجع نبوده و نيست اما همه به فتواي آنان عمل ميكنند
اگر به سيره عملي شيعيان توجه كنيم، مييابيم آنها بيچون و چرا از مراجع، تقليد ميكردهاند و به فتواي مراجع عمل مينمودهاند، درحالي كه هيچ كس معتقد به عصمت مراجع نبوده، بلكه با تغيير فتواي مرجع ميفهميدند نه تنها او عصمت ندارد، كه قطعاً اشتباه هم كرده است، زيرا يا فتواي پيشين او خطا بوده و يا فتواي جديدش (و يا هر دو!)
بعضي از مراجع دچار خطاي در فتوا شدهاند، اما هيچ كس ترديدي در وجوب تقليد از مراجع ندارد
همچنين از اختلاف فتاواي مراجع معلوم ميشود، بعضي از آنان دچار خطاي در فتوا شدهاند، ولي با اين حال هيچ كس اندك ترديدي در وجوب تقليد از مراجع ندارد... شكي نيست كه هر جامعهاي نيازمند حكومت است و قوام حكومت به دو امر است يكي حق حاكميت، يعني كساني حق داشته باشند دستور بدهند و فرمان صادر كنند و ديگر ضرورت اطاعت و فرمان برداري.
چرا احتمال خطا، مجوز سرپيچي از دستور حاكم نيست؟
اگر يكي از اين دو تحقق نيابد، حكومتي به وجود نميآيد، حال اگر احتمال خطا، مجوز سرپيچي از دستور حاكم باشد، چون اين احتمال هيچ گاه منتفي نيست، اطاعت از حاكم هيچ گاه در عصر غيبت تحقق نخواهد يافت و يك ركن حكومت محقق نخواهد شد، پس حكومت از بين خواهد رفت.
خردمندان در مواردي اطاعت را ضروري ميدانند، گرچه دستور دهنده را معصوم نميدانند
اگر به روش خردمندان در زندگي توجه كنيم، مييابيم آنان در مواردي اطاعت را ضروري ميدانند، گرچه دستور دهنده را معصوم نميدانند، فرض كنيد فرماندهي در جنگ به سربازان خود دستوري بدهد. اگر سربازان بخواهند به استناد اين كه احتمال دارد فرمانده خطا كند، از دستورش سرپيچي نمايند، آيا كار جنگ سامان خواهد يافت؟
ضرر ناشي از پيروي از دستور اشتباه با زيان تبعيت نكردن، قابل مقايسه نيست
آيا اقدام و حركتي صورت ميگيرد؟ آيا شكست اين گروه حتمي نيست؟ پس تبعيت نكردن چنان زياني دارد كه با ضرر ناشي از پيروي از دستور اشتباه، قابل مقايسه نيست. به عبارت ديگر اطاعت از فرمانده چنان منافعي دارد كه با ضرر اندك ناشي از پيروي يك مورد دستور اشتباه قابل مقايسه نيست.
همچنين زماني كه به پزشك متخصص مراجعه ميكنيد، آيا احتمال خطا در تشخيص او ميدهيد؟ با وجود چنين احتمالي از مراجعه به پزشك چشم نميپوشيد. اطاعت نكردن از حاكم، موجب هرج و مرج و اختلال نظام جامعه ميگردد.
روش خردمندان اعتنا نكردن به احتمالات ضعيف به هنگام عمل است
در تمام موارد مذكور روش خردمندان اعتنا نكردن به احتمالات ضعيف به هنگام عمل است. حال اگر به خصوصيات ولي فقيه توجه كنيم و در نظر داشته باشيم كه حاكم اسلامي هميشه در هر كاري با صاحب نظران و متخصصان مشورت ميكند و بعد تصميم ميگيرد و مردم هم وظيفه دارند از خيرخواهي و مصلحت انديشي براي حاكم شرعي مضايقه نكنند، احتمال خطا تا حد بسياري كاهش مييابد و ديگر معقول نيست از دستورهاي او سرپيچي كنيم.
چرا براي تصرف در اموال امام، صبر نميكنيد تا حضرت بيايد؟!
همچنين اين اسلام شناس بصير، در سخناني به انتقاد از انجمن حجتيه و تفكراتي از اين دست پرداخته و در بخشي از سخنانشان فرمودند: همان حجيتي كه نظر ولي فقيه در ساير جاها دارد در اينجا هم دارد. اگر ما مشاجره يا دعوايي داشته باشيم و فقيهي براي ما قضاوت كند، آيا اخذ نميكنيم؟ و مي گوييم كه علم غيب ندارد، شايد اشتباه كند! اگر حجت ظاهري در آنجا هست، در اين جا هم هست. يك سئوال ديگر هم از ايشان(انجمن حجتيه) دارم كه پيش خودشان فكر كنند و به خودشان جواب دهند.
آيا نظام اسلامي امروز به اندازه شما، طرفدار شيعه نيست؟!
اگر در زمان رژيم شاه به شماها (مخصوصاً آن آخوندهايي كه اين حرفها را ميزنند) يك صدم آنچه امروز در سايه اين نظام، آبرو و عزت پيدا كردهايد، اگر شاه يك صدم اين را به شما ميداد، وظيفهاي شرعي خود نميدانستيد كه از شاه ترويج بكنيد؟!
با مختصر احترامي كه (شاه) گاهي از روحانيت و اسلام به خاطر مقاصد خودش ميكرد، عدهاي وظيفه خودشان ميدانستند كه از شاهنشاه اسلام پناه! ترويج كنند و مي گفتند يك كشور شيعه داريم، يك پرچمدار شيعه داريم! آيا نظام اسلامي امروز به اندازه شما، طرفدار شيعه نيست؟!
همه آرزو داشتند مرجعيت شيعه طوري باشد كه اگر يك وقت خواهشي از شاه كرد، شاه قبول كند
شما در تاريخ كجا سراغ داريد كه بعد از امام معصوم، يك فردي براي اسلام و براي تشيع اين همه مايهاي بركت شده باشد. سراسر تاريخ را بگرديد، يك نمونه به ما نشان دهيد يكي از آرزوهايي كه در دل هر روحاني در بيست سال قبل وجود داشت، اين بود كه يك وقتي مرجع تقليد ما بتواند يك اثري در دستگاه حكومت بگذارد. هيچ وقت به خاطرشان خطور نميكرد كه مرجع تقليد در راس حكومت قرار بگيرد. آرزو داشتند كه مرجعيت شيعه طوري باشد كه اگر يك وقت خواهشي از شاه بكند، شاه قبول كند.
اينكه نظام جمهوري اسلامي، اين همه خدمات براي شيعه ميكند، بزرگترين افتخار براي روحانيت است
اين نهايت آرزوهايشان بود! اكنون اين حكومت، اين همه خدمات براي شيعه ميكند، زيرلواي يك روحاني، اين بزرگترين افتخار براي روحانيت در طول تاريخ است كه چنين شخصي توانسته چنين انقلابي را به وجود بياورد.
آيا اين آبرو براي شما نيست؟ آيا اگر شما راس حكومت قرار ميگرفتيد، بهتر از اين عمل ميكرديد؟ يا ترجيح ميداديد كه همان حكومت شاه باشد؟ گاهي ميگويند ما چون نميتوانيم بهتر از اين عمل كنيم، ميگذاشتيم همان حكومت شاه باشد و هر چه ميخواهد بشود تا خود امام زمان (عج الله) بيايد و اصلاح كند!
چرا در استفاده اين همه سهم امامهايي كه مصرف كرديد، احتياط نكرديد كه شايد امام زمان(عج الله) راضي نباشد؟!
چطور شما براي كارهاي خودتان صبر نميكنيد تا امام زمان (عج الله) تشريف بياورد؟ چرا براي تصرف در اموال امام صبر نميكنيد تا امام زمان(عج الله) بيايد؟! اين همه سهم امامهايي كه در طول عمرتان مصرف كرديد، چرا احتياط نكرديد كه شايد امام زمان(عج الله) راضي نباشد؟ مگر گرفتن سهم امام(ع) از شئون امامت و حكومت نيست؟
آيا وجوب دفاع از كيان اسلامي و حقوق مسلمين را هم مشروط به آمدن امام زمان(عج الله) ميدانيد؟!
آيا وجوب امر به معروف و نهي از منكر و دفاع از كيان اسلامي و حقوق مسلمين را هم مشروط به آمدن امام زمان(عج الله) ميدانيد؟! خداي متعال ان شاء الله دلهاي ما را نوراني كند، از هواي نفساني پاك كند، بصيرت كافي به ما مرحمت كند كه نعمتهاي مادي و معنوي خودش را بهتر بشناسيم و درصدد شكرگزاري آنها برآييم.
1. سخناني كه به مناسبت آخرين جلسهاي سال تحصيلي 1363-1364 در موسسهاي «در راه حق» ايراد كردند و در همان زمان توسط روزنامهاي اطلاعات نيز منتشر شد