کد خبر:۱۹۷۱۸۴
طرح‌ريزي استراتژيك كلبه كرامت- شورش عليه طمع(12)-2

هزينه‌هايي كه نظام دانشگاهي امروزي به مردم تحميل مي‌كند/ ايجاد بازار پول موجب ركود ساير بازارها مي‌شود/ نظامی که منجر به حذف استرس کنکور و هزینه مالی دانشگاه می‌شود

رئيس مركز بررسي‌هاي دكترينال گفت: نظام دانشگاهي امروزي هزينه‌هاي سنگینی به مردم تحميل مي‌كند از جمله ...
به گزارش خبرنگار دين و انديشه «خبرگزاري دانشجو»، حسن در ادامه جلسه 326 از سلسله جلسات «طرح‌ريزي استراتژيك كلبه كرامت» با موضوع «شورش علیه طمع (12)» به بحث در مورد بازارهاي سرمايه پرداخت.

نقش پول در بازار سرمايه چيست؟

پول باید در بازار سرمایه نقش داشته باشد، اما نباید بازار سرمایه باشد، پول معیار است و حق دخالت در سایر موارد را ندارد. پول دو نقش دارد: 1- معیار است 2- یک محرک برای هر کدام از بازارهای سرمایه است.

نقش اول مثل متر است، يعني سازمان توزیع معیار باشد و همه چیز با پول سنجیده و خریده شود و خود پول با پول سنجیده و خریده نشود. «اصل شماره اول: پول خرید و فروش نشود»، پول باید معیار بازار سرمایه در انواع بازار‌ها باشد و آنچه می‌گویند بازار آزاد که عوامانه آن بازار آزاد پول سرمایه است یعنی پول، متر و معیار و خط‌کش نیست و خود سرمایه است. این اصل غلط است و باید آن را گرفت که اگر این اتفاق بیفتد پول معیار می‌شود.

بازار پول، بازار قمار است

فریدمن در فصل سوم کتاب خود از نظارت بر پول صحبت مي‌كند. من این نظارت بر پول را این گونه برای شما تشریح می‌کنم، منظور من از این بازار آزاد این است که در این بازار اعم از بازار ملک، بازار کار و ... هیچ‌گونه بازار مستهجن و قماری وجود ندارد؛ چراکه یکی از بازارهای پول، قمار است مثلا کازینوهایی که در شهر لاس‌وگاس وجود دارد، هر کدام از آن‌ها یک بازار پول است.

اکنون تعریف بازار سرمایه در جمهوری اسلامی این است که بازار سرمایه یعنی بازار پول و ارز، طلا و فلزات گران‌بها، بازار بورس، بیمه و بانک، این غلط است و باید آن را کنار بگذاریم.

بازار اصلي،‌ بازار نيازهاي انسان است

بازار اصلی، بازار نیازهای اصلی انسان است و پول ابزار و معیاری است که این نیاز را رقم می‌زند. کلمه دیگری که در اقتصاد از آن استفاده می‌کنند «اعتبار» است، در مورد این که پول و اعتبار را با هم به کار می‌برند گفتیم که پول در بازار سرمایه و اینجا می‌گوییم بازار سرمایه در اعتبار.

به ستون پنجم يعني بازار معرفت و ستون چهارم يعني بازار تربیت نگاه کنید، اعتبار را چگونه می‌سنجیم؟ یک بازار تربیت داریم که آموزش می‌دهیم  و پرورش می‌کنیم؛ مردان و زنانی که قرار است در آینده استراتژیست «تصمیم‌ساز» شوند را  تربیت می‌کنیم.

بازار سرمايه معرفت و تربيت چه ويژگي‌هايي دارند؟

یک بازار معرفت داریم که در این حوزه، علم و حکمت را از قرآن، احادیث و روایات بزرگان می‌گیریم و منتقل می‌کنیم. در این بازار یک سرمایه وجود دارد و سرمایه را باید کسی داشته باشد و از آموزش آن برخوردار باشد تا بتواند آن را ارائه کند، پس اینجا بازار سرمایه معرفت و بازار سرمایه تربیت وجود دارد.

بنابراین، بازارهایی وجود دارند که باید اعتبار credit داشته باشند تا شما به آنجا بروید. بدين ترتيب، بازار سرمایه یعنی سرمایه تربیتی که اینجا ارائه می‌دهید. در واقع، معرفت، اطلاعات و فرهنگی که می‌دهید باید اعتبار داشته باشد که اگر نداشته باشد کسی آن سرمایه را نمی‌خرد.

بازارها براساس نيازهاي انسان مشخص مي‌شوند

بازار سرمایه در اعتبار آن سنجیده می‌شود و تفکیک پول و اعتبار در اینجا رقم می‌خورد که آنجا پول در بازار سرمایه است و اینجا بازار سرمایه در اعتبار آن است. بعد از اعتبار، پول مطرح است؛ لذا اول بازار سرمایه اعتبار ایجاد می‌کند و سرمایه مضاعف می‌شود و حالا پول وارد بازار سرمایه می‌گردد.

وقتي نیازهای انسان مشخص شد به نسبت هر نیاز یک بازار تعریف می‌کنیم، وقتي هر نیاز را در هر بازاری رقم زدید سرمایه رقم می‌خورد و سرمایه به مفهوم پول و اعتبار است.
 
 
پلت بازار سرمایه در اعتبار
 
بازار سرمایه در اعتبار شکل می‌گیرد؛ سرمایه من علم و معرفتی است که اینجا ارايه می‌دهم که اگر معتبر نباشد سرمایه من معنی ندارد و اعتبار ندارد، بعد از آن پول به عنوان معیار وارد بازار می‌شود و سپس به عنوان محرک آن‌ها را به حرکت در می‌آورد.

چه چيزهايي محرك بازار هستند؟

دو چیز محرک بازار است: 1- خود نیازها؛ نیازها از دوره‌ای به دوره دیگر تغییر می‌کند، یک زمان نیاز به مسکن خیلی جدی می‌شود و یک زمان نیاز به سلامت و ... . این نیازها که به صورت موجی حرکت می‌کنند سوای نیازهای روتین هستند 2- پول هم به عنوان محرک وارد یکی از این بازارها می‌شود و آنجا را به حرکت در می‌آورد.

مثالی که در مورد کلاس خودم زدم در مورد این که پول و اعتبار می‌تواند این سازوکار را رقم بزند و چارچوب را مشخص کند این را باز تکرار می‌کنم، این‌ها را به عنوان کیس‌های مطالعاتی تکرار می‌کنم، چون دوستان مدام می‌گویند مگر عملی و امکان‌پذیر است؟

مالكيت خصوصي و مالكيت عمومي را بايد در كنار هم ببينيم

ما نمی‌خواهیم یک «کیبوست» مدل جامعه چپ و مارکسیستی تعریف کنیم، ما می‌خواهیم اصالت فرد و فردیت را با نسبت اصالت جمع ببندیم و مالکیت خصوصی و مالکیت عمومی و دولت را در کنار هم ببينیم. حال در چارچوب آن، چطور اعتبار مقدم بر پول است و چطور می‌شود اقتصادی با حداقل پول و حداقل معیار رقم زد و نقش اعتبار را نسبت به پول بالا برد؟

اکنون برای شما یک اعتبار به نام مقطع لیسانس، فوق لیسانس و دکتری تعریف می‌کنند با یک نظام اداری که همان نظام اداری اعتبار است و اعتبار خود نظام اداری با قواعد اداری آن است. در اینجا باید در کنکور قبول شده و وارد دانشگاه شوید و سه سال از عمرتان را صرف كنيد تا فوق لیسانس بگیرید، دوباره در کنکور شرکت کنید و دکتری بگیرید.

يعني یک نظام اداری بر شما حکومت می‌کند و آن نظام اداری معتبر است، محتوای آن معتبر نیست و در واقع محتوایی که به شما می‌دهند نه به درد دنیاي شما می‌خورد نه به درد آخرتتان و آنچه که معتبر است مدرکی است که می‌گیرید.

ويژگي‌هاي نظام معرفت‌آموزي چيست؟

یک بازار سرمایه به نام بازار معرفت داریم که قرار است علم و معرفت را به شما دهند، زندگی را تعطیل می‌کنیم و پول هم می‌دهید و پس از آن به شما مدرک می‌دهند و در این بین هم یک سری نظریه و تئوری هم به شما یاد می‌دهند.
 
حالا ما چه کار کنیم؟ ما می‌گوییم عمرتان را هدر ندهید، کنکور و تافل هم نمی‌خواهد، پشت این که رشته‌تان چه باشد پنهان نشوید، کل استادان علوم انسانی يك هفته در روز کلاس آزاد بگذارند و افراد دنبال کار و زندگی و خانه‌داری، شوهرداری و اداره زندگی خود بروند و همه کارهایشان را انجام دهند.

استرس کنکور، فشار و هزینه مالی و تحت فشار گذاشتن به عنوان این که فقط باید همین رشته را بخوانی هم وجود نداشته باشد و حتی اگر احساس می‌کند یک سری واحدهای درسی مثل تربیت بدنی 1، وصایای 4، معارف5 و .... اضافه است و نیازی به آن‌ها ندارد آنها را حذف كند و سر همان کلاسي برود که به دردش می‌خورد.

در معرفت‌آموزی، استرس را از روی دوش مردم بر می‌دارید و گردش پول را از ميان مي‌بريد. برای این که بتوانید این کار را انجام دهيد بايد یک گزاره و پیشینه را بردارید و آن هم نظام اداری است كه اعتبار آن مدرک است. امروزه یک گزاره در کشور ما معتبر است آن هم این که شما لیسانس، فوق لیسانس و دکتری بگیرید.

اعتبار نظام اداري به مدركي است كه ارايه مي‌دهد

لیسانس گرفتن به این معنا نیست که همان قدر به شما علم و سواد می‌دهند بلکه به شما مدرک می‌دهند. بهتر است مدرك را كه اعتبار نظام اداري به آن است از ميان برداريم و همین اساتید بدون فشار و کنکور کلاس آزاد بگذارند و هر کس دوست داشت سر کلاس بیاید و هر کس دوست نداشت سر کلاس نرود یا اگر خسته شد و یا کار داشت هفته بعد نیاید.

موضوع را هم برای او ساده می‌کنید و آن را ضبط می‌کنید که اگر یک روز نتوانست بیاید دی وی دی آن را تهیه کند و ببیند. به اين ترتيب همه موانع از سر راه انساني كه مي‌خواهد علم بياموزد برداشته مي‌شود و استرس غیبت، مشروطی و غیره نيز وجود ندارد.

وقتی فشارها و قواعد اداری کاذب را حذف کردیم و هیچ پولی هم رد و بدل نشد خود علم و مطلب اعتبار دارد، در حالي كه امروزه دانشگاهی که می‌روید و مدرکی که می‌گیرید اعتبار دارد نه علمی که به شما ارائه می‌دهند.

فوايد كنار گذاشتن اعتبارهاي كاذب

اگر سازوکار این گونه شد و ما اعتبارهای کاذب را کنار گذاشتیم و خالص مساله را در معرض دید مردم قرار داديم تا مردم انتخاب کنند در این صورت دو اتفاق می‌افتد: اولا فشار روحی و روانی را از مردم بر می‌داریم، ثانیا بازار جابجایی ثروت و پول و بازار مدرک و قواعد اداری را حذف می‌کنیم كه در این صورت کار راحت می‌شود.

هزينه‌هايي كه نظام دانشگاهي امروزي به مردم تحميل مي‌كند

امروزه نظام دانشگاهی ما مهم است، چون باید برای آن وقت و هزینه بگذارید، جداي از هزينه‌هاي مادي یک عمر پشت کنکور ماندن و ذره ذره جلو رفتن هزينه‌هاي ديگري است كه بايد بپردازيد.

به عنوان مثال همین مسايلی که در استراتژی درس می‌دهیم، اگر کسی عضو وزارتخانه‌ای باشد و او را به دانشگاه‌هايی که استراتژی درس می‌دهند معرفی کنند، چهل و دو میلیون تومان پیشاپیش باید به حساب بریزد و این گونه هم نیست که با تافل، تلمو و غیره قبول شود، بلكه آنجا باید نورچشمی باشد تا بتواند در آن دانشگاه شرکت کند و علاوه بر آن عمر و وقت خود را هم بايد بدهد، حالا اینکه مطلبی دستش را می‌گیرد یا نه یک امر جنبی است.

اما مي‌توانيد بر اساس این هجده بازار به عنوان مثال پنج‌شنبه‌ها بروید درس معرفت یاد بگیرید یا شخص دیگری چهارشنبه‌ها در بازار سلامت این کار را انجام می‌دهد و نفر بعدی در بازار غذا و به همین ترتیب ادامه دارد. پس می‌شود بدون پول و اعتبارات کاذب و شروط، کار را جلو برد. بگذارید همه بیایند و هر کس نتوانست آرزو به دل آن نماند و مردم یک فرصت امتحان داشته باشند.

فرض کنید که یک خیابان راست را معماری کردید بعد یک سری مغازه دو طرف این خیابان بود که هر کدام از آن‌ها یک درسی را ارائه می‌دادند به عنوان مثال اولی علوم انسانی توسط استاد اول آن و بعدی علوم پایه و به همین منوال که در این صورت دیگر دسترسی دشوار نیست و در هر جلسه‌ای که علاقه‌مند بودید می‌نشینید. وقتی که هزینه عمر و وقت و هزينه مادی را از یک جامعه گرفتید دیگر آن جامعه دچار تورم و مشکلات اقتصادی که اکنون می‌بینید نمی‌شود.

در نظام معرفت‌آموزي ارزش هركس به سرمايه‌اي است كه توليد مي‌كند

الان این مقداری که در دانشگاه امام حسین(ع) و امام صادق(ع) کار را به نسبت راحت‌تر می‌بینید، راحتی، سهولت و عدم تعهد و آرامشی که دارد به همین خاطر است. اگر ما این آرامش را در بهداشت و روان و کلاس‌های آموزشی آموزش و پرورش و بازارهای دیگر داشته باشيم و هرکس برای هر چیزی که ارائه می‌کند ارزش و برچسب سرمایه آن را بزند و سرمایه خود را ارائه کند و بسته به سرمایه‌ای که آورده تولید می‌کند و دیگران هم در جامعه همین کار را می‌کنند.

امروزه يك بقال نگاه می‌کند به قیمت دلار و ارز و نفت که وقتی گران شد برچسب شیر را که مثلا 850 تومان است عوض کند و قيمت را به 950 تومان تغيير دهد؛ تمام هزینه را حساب می‌کند و روی کالای خود می‌کشد، این‌گونه جامعه از هم می‌پاشد، اما وقتی معامله با خدا باشد «تنفقوا مما تحبون» چرا بر روی قیمت یا کرایه خود بکشید.

پس می‌شود اين كار را انجام داد، نه به خاطر این که بخواهیم از کار خودمان تعریف کنیم فقط برای این که بگوییم توانستیم، نه اینکه می‌توانیم، بلکه توانستیم. توانستیم با استانداردهای کشور در دانشگاه‌ها، مراکز اطلاعات استراتژیک، اقتصاد و هر چیز دیگری کار را ارائه کنیم و تبلیغ هم نکردیم.

پول يك لايه روبنايي است نه يك ستون در بازار سرمايه

ما قرار است در عدالت‌ورزی عرضه کنیم که هرکس به فراخور حال خودش و برابر با نیاز و سعيش بهره‌برداري كند. به این موارد فکر کردن کار شاقی نیست، چرا؟ چون توانستیم، اگر اعتبار را ایجاد کردیم و محیط معتبر بود مطلبی که ارائه می‌شود معتبر است و شما به آن گوش می‌دهید.

پول در این جا لایه روبنایی است، هم می‌شود در این جا کلا آن را حذف کرد و هم می‌شود آن را در لایه روبنایی دید. خود پول یک ستون در بازار سرمایه نیست که خرید و فروش شود؛ زيرا ما قائل به خرید و فروش پول نیستیم چون در این جاست که ربا مطرح می‌شود، اما اگر جامعه پول را به عنوان معیار درنظر گرفتيم و سرمایه را در چیزهای دیگر تعریف کردیم خود پول رقیب بازارهای دیگر نمی‌شود.

سازوكاري كه در آن جامعه هجري رقم مي‌خورد

بايد اعتبار را بسنجیم نه پول را، وقتی اعتبار را سنجیدیم خودمان را معتبر می‌کنیم و خدماتی که ارايه می‌کنیم خریدار دارد و بعد آن را به نیازمند هم بدهیم خدا جای دیگر جبران می‌کند، اگر ما انفاق کنیم او برکت می‌دهد، اين چيزي است که خدا به آن وعده داده است.

ما می‌توانیم و معنای آن این است که انجام بدهیم بدون آن که چشم‌داشت مالی و مدرک داشته باشیم و این می‌شود که در این روند ما اعتباریات را نابود کردیم و اعتبار در خود کار و نفس مساله گرفتیم که اگر این‌گونه جلو برویم بازي را مي‌بريم.

در این صورت است که جامعه با خدا جنگ نکرده و به خدا توکل کرده، عنایت خدا را دیده که تو دادی و ما هم آن را به بندگانت دادیم، ما که چیزی از خودمان نداشتیم، این تو بودی که عطا کردی و ما هم آن را انفاق کردیم که اگر این سازوکار رقم بخورد جامعه هجری رقم می‌خورد و این جا همه چیز معنا پیدا می‌کند.

همه این‌ها ممكن است؛ به شرطی که عمل کنیم و نترسیم و باور کنیم، مثلا طرف با خودش فکر می‌کند که حالا از کجا بیاورم بنزین برای ماشینم بگیرم، چون توکل به خدا ندارد، پس امکان‌پذیر است که پول را از جامعه حذف کنیم و آن را به عنوان سرمایه نبینیم بلكه آن را معیار بدانیم. پول بايد محرک هر یک از حوزه‌ها شود.

انگيزه خدايي محرك بازار معرفت است

الان آنچه که محرک ماست که بازار معرفت را گرم کنیم چیست؟ انگیزه ما در نسبت با خداست. ما منتی بر گردن کسی نداریم؛ نه حکومت، نه جامعه و نه مردم، چون خودشان فرمودند که به شما روزی می‌دهیم و شما هم به مردم بدهید که اگر این گونه عمل کردید در آن جامعه برکت روزافزون می‌شود.

جمع‌بندی بحث اين است كه اولا تعریف بازار سرمایه غلط است و باید اصلاح شود. در تعریف اقتصاد غربی که می‌گوید تخصیص منابع محدود به نیازهای نامحدود اشتباه است.

چرخه تمتع

حرص و ولع نيازها را نامحدود مي‌كند

نیازها برای کیست؟ چه کسی گفته که نیازها نامحدود است، اگر حرص و ولع را در جامعه نامحدود کنیم این حرص و ولع است که نیازها را نامحدود می‌کند. اين آن چيزي است که رهبری در نماز جمعه (چند هفته قبل)معترض آن شدند که چرا مردم حریص می‌شوند و به دنبال هر چیزی می‌روند و به این مساله دامن زده می‌شود که بیشتر صحبت ایشان ناظر بر سکه و ارز و طلا بود.

نباید این‌گونه باشد که مردم حریص شوند که حتی اگر صف مرگ موش هم باشد مردم با عجله بروند، پس تخصیص بهینه منابع محدود به نیازهای نامحدود است. اولا نیازها محدود است و چون خدا ما را خلق کرده و نیاز طبیعی و مشروع هم او در ما گذاشته و خود او هم تضمین کرده که اگر درست عمل کنیم منابع برای تامین آن نیازها مشخص است.

ايجاد بازار پول موجب ركود ساير بازارها مي‌شود

نیازها را فهرست می‌کنیم و برای هر کدام آن یک بازار تعریف کنیم و در آن بازار، سرمایه رقم می‌خورد یعنی اعتبار را به آن بازار ببریم و عمل کنیم، پول معیار و محرک هر بازار است و اساس هر بازار بر اعتبار است. بازار پول نباید وجود داشته باشد پول باید به عنوان مولفه معیار در عرض بازار قرار بگیرد. پول به هر یک از این بازارها وارد می‌شود و به آن تحرک می‌بخشد، اما رقابت آن با هر یک از این بازارها و ایجاد یک بازار به نام خود پول موجب رکود این بازارها می‌شود.

این پیش‌درآمدی است که ما را به مبحث نظارت بر پول میلتون فریدمن می‌رساند که من پیش زمینه آن را که چرا با نظرات و سیاست های پولی موردنظر فریدمن در دکترینش مشکل دارم را گفتم. ان‌شاالله که خداوند به نسل شما توفیق دهد که یک بازار سرمایه مناسب و منطقی و معقول را در حوزه نظام بیع مبتنی بر آیه 119 سوره توبه رقم بزنید.
 
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار